کد | jr-44511 |
---|---|
عنوان اول | مککارتی، جرالد ام |
عنوان دوم | حشرهشناس ناشنوای امریکایی |
نویسنده | لقمان سرمدی |
عنوان مجموعه | دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد سوم |
نوع | کاغذی |
ناشر | موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم |
سال چاپ | 1388شمسی |
شماره صفحه (از) | 1194 |
شماره صفحه (تا) | 1196 |
زبان | فارسی |
متن |
مککارتی، جرالد ام. ، حشرهشناس ناشنوای امریکایی. در نوامبر 1858، در اوتاوا در ایلینویز متولد شد و در شانزده سالگی، در اثر ابتلا به مننژیت، شنوایی خود را کاملاً از دست داد. این بیماری افزون بر ناشنوایی، بینایی وی را نیز از کار انداخت و موجب اختلالات جسمانی در وی شد. او در 1880، تحصیلات متوسطه خویش را در مدرسه ناشنوایان ایلینویز در جکسونویل به پایان رساند. مککارتی با نوشتن، با دیگران ارتباط برقرار میکرد و هیچ مهارتی در زمینه زبان اشاره نداشت و به دلیل نقص عضو خویش نمیتوانست در بازیهای ورزشی شرکت کند؛ از این رو با شور و شوق خاصی به خواندن و مطالعه میپرداخت. بسیار اتفاق میافتاد که دانشآموزان در جستوجوی جوان فراموشکاری که غالباً از کلاسهای درس باز میماند، به کتابخانه میرفتند و او را در حال مطالعه یکی از سیزده هزار عنوان کتاب موجود در مدرسه مییافتند. مککارتی پس از پایان تحصیل در مدرسه ایلینویز، برای بازیافت سلامتی خویش مهاجرت کرد و یک سال بعد، به عنوان پرورشدهنده گل در باغچه گیاهشناسی شاو ، در سن لوئیز میزوری مشغول به کار شد. همین تجربه، او را به گیاهشناسی علاقهمند کرد. از این رو در دانشکده گالودت نامنویسی کرد و در 1887 موفق به دریافت مدرک علمی از این دانشکده شد. در دوران دانشجویی، شبها را در تاریکی و تنهایی سر میکرد و بیشتر وقت او صرف تمرین و مطالعه میشد. تا حد امکان در فعالیتهای اجتماعی شرکت نمیکرد و حتی با دیگران نیز سخن نمیگفت. سال آخر تحصیل، 1887، برای مک کارتی، بسیار پرمشغله بود. او با توجه به پژوهشهایی که در جریان تعطیلات تابستانی انجام داده بود، کتابی را با عنوان گیاهان گلدار ویلمینگتون: فهرستی از گیاهانی که در حوالی ویلینگتون در کارولینای شمالی رشد میکنند، به انضمام زمان گلدهی و نقشهای از هانو کاونتی منتشر کرد. او در انتشار این کتاب، از همکاری توماس اف. وود بهرهمند بود. بخشی از نمونه گیاهان نادری که وی جمعآوری کرده بود، به انیستیتوی اسمیت سونیان اهدا و برخی دیگر نیز به انجمنهای خارجی فروخته شدند. درست در همان سال بود که به مککارتی، پیشنهاد کار در مرکز تحقیقات کشاورزی رالیه شد. او تا 1893 که نزدیک بود در اثر برخورد قطار جان خود را از دست دهد، به عنوان گیاهشناس رسمی در کالیفرنیای شمالی مشغول کار بود. در این سانحه، پایش از دو ناحیه دچار شکستگی شد و کمرش نیز صدمه دید. آن روزها به دلیل وجود گل و لای در جادههای غیرشوسه، مردم امریکا ترجیح میدادند در امتداد خط راه آهن قدم بزنند. از این رو بسیاری از ناشنوایان به دلیل نشنیدن صدای ترنها جان خود را از دست دادند. خوشبختانه مککارتی از این حادثه جان سالم به در برد و پس از بهبودی، به فروش کلکسیونهای خود در بسیاری از کشورهای اروپایی ادامه داد و مقالاتی را در زمینه آزمایش دانهها منتشر ساخت. به مککارتی سمت و پست مشابهی در ایالت ویرجینا نیز پیشنهاد شده بود؛ اما وی آن را نپذیرفت. چندین جامعه علمی در اروپا به پاس قدردانی از آثار و کارهایش، او را به عنوان گیاهشناس نمونه برگزیدند. در 1895، در مقام دبیر انجمن باغبانی علمی ایالت کالیفرنیای شمالی ، اقدام به انتشار مقالاتی در گزارش سالانه این انجمن کرد. از جمله مقالات او «هلو و آفات آن» و «برخی حشرات موذی» بودند. برخی دیگر از مقالات و نوشتههای وی، طی سالهای بعد، در نشریه باف اند بلو دانشکده گالودت به چاپ رسیدند؛ از جمله «پیاز یا سیر وحشی» که در 1900 به چاپ رسید. افزون بر این، از مککارتی، مقالاتی درباره «پشهها ناقلان بیماری» و «زنبور حفّار» به چاپ رسیده است. مککارتی در گزارشی درباره «کشت ابریشم» در بولتن شماره 181 مرکز تحقیقات کشاورزی کارولینای شمالی به تاریخ نوامبر 1902، تاریخچه تولید ابریشم را در امریکا بیان کرده است. در این گزارش به تاریخچه طبیعی، خوراک و خالصسازی کرم ابریشم و پیله اشاره شده بود. این مقاله به اندازهای مورد استقبال قرار گرفت که مرکز تحقیقات از مککارتی تقاضا کرد، بررسی جامع و کاملی را در این باره به انجام برساند. مدت کوتاهی پس از پیروزی جمهوریخواهان در انتخابات 1897، مک کارتی و بسیاری از همکارانش برکنار شدند. ظاهراً این کار با توجه به عدم صلاحیت مککارتی برای این سمت صورت گرفته بود؛ اما کشاورزان کارولینای شمالی که به اهمیت و ارزش مطالعات این دانشمند ناشنوا در زمینه بیماریها و امراض پنبه و تنباکو واقف بودند، از انفصال مککارتی آزرده خاطر و خشمگین شدند. اما مککارتی تا روی کار آمدن دوباره دموکراتها، روی دیگر پروژههای دولتی کار میکرد؛ در عین حال تلاش بیثمری را برای دریافت حقوق معوقه خود آغاز کرد. او وقت خویش را میان ادارات کشاورزی و بهداری تقسیم کرده بود. برای اداره بهداری، آزمایشهای ماهانهای را درباره کیفیت آب آشامیدنی انجام میداد. او آزمایشگاهی را بدین منظور تأسیس کرد؛ روشهای نوینی را برای بررسی و آزمایش آب آشامیدنی ابداع کرد و به صورت رایگان هرگونه تقاضای پزشکان و شهروندان را مبنی بر آزمایش و بررسی آبهای آشامیدنی مشکوک میپذیرفت. افزون بر این، نشان داد که نمونههای آب از جهات فنی و تولید کالا نیز اهمیت دارند و با پزشکان در زمینه تجزیه ادرار و سایر تحقیقات پاتولوژیکی همکاری صمیمانهای داشت. او با دیدن وجود موارد متعددی از سوء استفاده و فساد، اقدام به نوشتن شکایتنامهای مفصل به دادستان کرد. این شکواییه که در 1909 از سوی مککارتی اقامه شده بود، لایحه مربوط به سرقتها و سوء استفادههای ادارات بهداری و کشاورزی کارولینای شمالی را به خیانت در امانت، و اداره بهداری کارولینای شمالی را به نقض قراردادها، سرقت اموال خصوصی و تخطی از چارچوب حسن نیت ایالت متهم کرده بود. او با عبارتی تندتر نسبت به جایگزین شدن شخصیتی بیکفایت به جای خودش و بهرهگیری از افرادی بیتجربه و دون پایه اعتراض کرده بود. مککارتی در لایحه شکواییه خود، به معرفی و بیان ارزش نقش خود و حضورش در آزمایشگاه پرداخته بود. برای مثال در دسامبر 1907، به دلیل انجام عمل جراحی، مجبور شده بود که آزمایشگاه را ترک کند و تا دو هفته به سر کار نرود. اما وقتی پس از گذشت دو هفته به سر کار خود بازگشت، متوجه شد سرپرست اداره، کس دیگری را جایگزین وی کرده است. مککارتی با بررسی و آزمایش نمونه آبی که این فرد تازهوارد آن را برای نوشیدن، سالم و بیخطر اعلام کرده بود، دریافت که نمونه آب مورد نظر به شدت آلوده است. از این رو نمونه دیگری را برای تکرار آزمایش درخواست کرد. در بررسی و آزمایش دوباره، تجزیه و بررسی او تأیید شد. این نمونهها را دکتر اچ. اچ. هریسون از مایودان در کارولینای شمالی ارسال کرده بود. در واقع دکتر هریسون به وجود ارتباط میان این آب و موارد متعدد تیفویید مشکوک بود. مککارتی شکایت خود را نزد دادستان برد و در شکواییه خود چنین نوشت: آن آدم رذل و بیسر و پایی که اداره کشاورزی، سمت و موقعیت مرا در 1897 به او واگذار کرد، حالا در زندان ایالتی است؛ آن آدم شارلاتان هم که اداره بهداری در 1908 جایگزین من ساخت، سزاوار حبس و مجازات زندان است؛ تازه اگر شانس بیاورد و به موجب قوانین ایالتی به دلیل قتل غیرعمد به مجازات سنگینتری محکوم نشود! مککارتی پیش از این نیز، اداره بهداری را به دلیل نقض قرارداد، به دادگاه کشانده بود؛ اما اداره بهداری مدعی شده بود که وجوه لازم را برای پرداخت مطالبات در اختیار ندارد. قاضی استارباک در مقام دادرس این پرونده نتوانست اداره را ملزم به پرداخت این مطالبات کند و صرفاً به بیان اینکه زیر پاگذاشتن و نقض قرارداد در ارتباط با این دانشمند ناشنوا نوعی بیشرمی است، بسنده کرد. آن گونه که از محتوای نامهها و شکواییههای مککارتی بر میآید، او در نقش یک قربانی منفعل و بیاراده ظاهر نشد. با توجه به مستندات موجود، مککارتی در 1904 ساکن ایلینویز بود، اما جز درگیریاش با کمیسیون و اداره بهداری کارولینای شمالی، هیچگونه سند و مدرک روشنی درباره دهه آخر زندگیاش در دست نیست. تا زمانی که ارنست گالاهر در نامهای در 1913 به مدیر اداره کشاورزی کارولینای شمالی به وی اطلاع داد که مککارتی در اسکووگان است. او سرانجام در هشتم سپتامبر 1915 در اسکووگان در مین درگذشت. مأخذ: DPAS, P. 249-251. ترجمه لقمان سرمدی |
تاریخ ثبت در بانک | 18 بهمن 1399 |