کد jr-44474  
عنوان اول ماسیو، جین  
عنوان دوم آموزگار ناشنوا و فعال در زمینه تربیت ناشنوایان فرانسوی  
نویسنده دورا بی. وینر  
مترجم لقمان سرمدی  
عنوان مجموعه دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد سوم  
نوع کاغذی  
ناشر موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم  
سال چاپ 1388شمسی  
شماره صفحه (از) 1143  
شماره صفحه (تا) 1145  
زبان فارسی  
متن ماسیو، جین ، آموزگار ناشنوا و فعال در زمینه تربیت ناشنوایان فرانسوی.
در نزدیکی کادیلاک ، در بخش گیرونده در فرانسه، به دنیا آمد. او دو برادر و سه خواهر داشت که هر شش خواهر و برادر ناشنوا بودند. آنچه جین را از دیگران متمایز می‌کرد، زیرکی، فراست و طراوتش بود. او استعداد خاصی در زمینه تقلید حرکات و لال‌بازی داشت و در یادگیری و تحصیلات، بسیار راسخ و جدی بود. یادداشتهای پراکنده مادام وی. سلیز درباره دوران کودکی ماسیو، که در 1851 منتشر گردید، ما را با افکار و عواطف ماسیو در کودکی بیشتر آشنا می‌سازد. او عاشق حیوانات بود، اما در میان بچه‌های محل هیچ همبازی‌ای نداشت. او تصور می‌کرد که با تقلید می‌تواند شنوایی و گفتار خود را به دست آورد؛ از این روی در نیایشهای صبحگاهی و شامگاهی، از خود صدای ناله در می‌آورد، لبهایش را تکان می‌داد و از دیگران تقلید می‌کرد. او به چوپانی علاقه خاصی داشت؛ از این رو همواره با انگشتان خود، حیوانات و جانوران را شمارش می‌کرد. جین همیشه آرزو داشت به مدرسه برود، اما پدرش و مدیر آموزشگاه موافقت نکردند. او بعدها در خاطراتش چنین گفته است: علایم و اشاراتی که از آنها برای انتقال افکار و تصوراتم به والدین و خواهر و برادرهای خود استفاده می‌کردم، با دیگر ناشنوایان تفاوت بسیاری داشت تا جایی که افراد بیگانه آنها را نمی‌فهمیدند، اما همسایه‌ها به خوبی آنها را درک می‌کردند.
یکی از همسایگان ماسیو، برای او در مدرسه ناشنوایان بوردو ، پذیرش گرفت. ملاقات با اَبه سیکار ، مدیر آموزشگاه، نقطه عطف زندگی ماسیو بود. سیکار، خواندن و نوشتن را به او آموخت. بعدها ماسیو از آن رویداد چنین یاد کرده است که در مدت سه سال مانند آنهایی شده بود که می‌شنیدند و سخن می‌گفتند. با مرگ اَبه دولپه ، سیکار برای تصدی ریاست مدرسه پاریس، وارد عرصه رقابت شد؛ و این فرصتی بود تا سیکار، روش خود را به عموم عرضه کند. او با همکاری ماسیو، در این رقابت پیروز شد. سیکار و ماسیو در اوایل1790 به پاریس نقل مکان کردند.
سیکار همزمان با شکل‌گیری بافت اجتماعی و سیاسی فرانسه، پنج سال بعد، با زیرکی و فراست خاصی، اقدام به تأسیس مکان مناسبی برای تحصیل ناشنوایان کرد. در سالهای 1791 و 1795 زمانی که سیکار در حضور یک مجمع ملی از دلایل خود دفاع می‌کرد، ماسیو در کنارش بود. بعدها ماسیو با بناپارتها، عمویشان کاردینال فیش و پاپ پیوس هفتم، که برای تاجگذاری امپراتور ناپلئون به پاریس آمده بودند، ملاقات کرد. در جریان تبلیغات عمومی سیکار، میهمانان و بازدیدکنندگان، با زیرکی خاصی به طرح پرسشهای انحرافی می‌پرداختند؛ پرسشهایی از قبیل اینکه مفهوم شنوایی چیست؟ از مفاهیمی چون جاودانگی، قدردانی و سختی چه برداشتی دارید؟
پاسخهای مکتوب ماسیو، هوشمندی و قوه تخیل او را نشان می‌داد. مثلاً در جایی می‌نوشت: شنوایی، بینایی سماعی و تواتری است؛ جاودانگی، روزی بدون دیروز یا فرداست؛ قدردانی، خاطره و حافظه دل است؛ سختی یعنی امکان و احتمال بروز مانع.
ماسیو از 1790 تا مدت کوتاهی پس از مرگ سیکار، در 1822، به عنوان مربی و آموزشیار در موسسه ملی ناشنوایان خدمت کرد. با مرگ سیکار، حیات عاطفی و سرکوب شده ماسیو در هم ریخت. او به دلیل اقدام به اغوا و اغفال دو دختر یازده ساله، مجبور شد موسسه را ترک کند. او به رودز از توابع آویرون نقل مکان کرد و با زنی شنوا ازدواج کرد که دو دختر شنوا داشت. پس از مدتی، ماسیو سربلند کرد و سرپرستی مدرسه محلی ناشنوایان را برعهده گرفت. او در 1831 به لیلی رفت و سرپرستی مدرسه‌ای را برعهده گرفت و تا زمان بازنشستگی‌اش، در 1839، ده تا چهل دانش‌آموز را تربیت کرد. دوستان او در لیلی، پس از مرگش، برای زن بیوه و فرزندانش تقاضای مستمری کردند، که با آن موافقت نشد.
تا امروز، بهترین منبع اطلاعاتی درباره ماسیو، کتاب دوره تدریس یک کرولال مادرزاد ، اثر سیکار (1801) است. ماسیو شور و شوق خاصی داشت؛ اما نباید نقش سیکار را به عنوان یک مربی جوان نادیده گرفت. به تصریح وی، ماسیو هر روز بیش از پنجاه لغت و واژه را یاد می‌گرفت و یک روز نمی‌گذشت که او هم به نوبه خود اشارات و علایم مربوط به اشیایی را که به او آموخته بود، به سیکار می‌آموخت. سیکار اشارات و نشانه‌های مکتوب در زبان عامیانه را به او می‌آموخت، ماسیو هم اشارات و نشانه‌های تقلیدی خودش را به او یاد می‌داد. به همین ترتیب بود که برای گفت‌وگو آمادگی پیدا می‌کرد. سرانجام سیکار با کمک پانتومیم، با او ارتباط برقرار کرد و او هم با استفاده از حرکات و اشارات دست و سر خود، مفهوم آنها را برای سیکار بیان می‌کرد.
سیکار از گفته‌های خود چنین نتیجه‌گیری کرده است که نه او و نه معلم مشهور و معروف او، ایچی، مبتکر زبان ناشنوایان نیستند. این مسئله را باید پذیرفت. همان گونه که یک بیگانه و خارجی نمی‌تواند به یک فرانسوی، زبان ملی و مادری‌اش را بیاموزد، ابداع و خلق اشارات و نشانه‌ها و معنا دادن به آنها، از عهده انسانی که قادر به تکلم است، بر نمی‌آید. از این روی، ماسیو نیز در شکل‌گیری و پایه‌گذاری روش معروف سیکار نقش مهمی داشته است.
ماسیو در 22 ژولای 1846، در لیل، از توابع نورد ، درگذشت.
مأخذ:
GEDPD, Vol. 2, P. 207-208.
دورا بی. وینر
ترجمه لقمان سرمدی  
تاریخ ثبت در بانک 9 بهمن 1399