کد | jr-44469 |
---|---|
عنوان اول | مارتین، فلیکس |
عنوان دوم | مجسمهساز ناشنوای فرانسوی |
مترجم | لقمان سرمدی |
عنوان مجموعه | دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد سوم |
نوع | کاغذی |
ناشر | موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم |
سال چاپ | 1388شمسی |
شماره صفحه (از) | 1134 |
شماره صفحه (تا) | 1136 |
زبان | فارسی |
متن |
مارتین، فلیکس ، مجسمهساز ناشنوای فرانسوی. در دوم ژوئن 1844، در نویلی سور سینه ، ناشنوا متولد شد. پدربزرگش نماینده شورای شهر و عمویش شهردار شهر اورلینز بود. پس از فراگیری آموزشهای مقدماتی در خانه، در انیستیتوی ناشنوایان کشور در پاریس نامنویسی کرد. او در این هنگام یازده سال بیش نداشت. سپس در هنرستان هنرهای زیبا ادامه تحصیل داد. در آنجا زیر نظر دورت ، لارسون و کاولیر آموزشهای لازم را فرا گرفت و استعداد خارقالعاده خود را نشان داد. مارتین، مدالها و جوایز بسیاری را به دست آورد و در بیست سالگی نمایشگاهی از مجسمههای ساخته خود را در پاریس سالن برگزار کرد. او در 1865 برنده مدال مهم اسپرشن شد. در 1869 برای برجستهکاری الکساندر بزرگ و دکتر فیلیپ ، دومین جایزه مهم را به دست آورد. در جریان یک رقابت آزاد که در 1873 برگزار شد، مارتین موفق به دریافت جایزه شد و مجسمه ساخته وی، فیگارو ، به عنوان یکی از آثار برجسته برگزیده شد. در سی سالگی موفق به دریافت نشان افتخار از دولت فرانسه شد. دولت اسپانیا هم نشان ملی را به وی اعطا کرد. در 1889 بار دیگر مفتخر به دریافت مدالی از نمایشگاه پاریس شد. دولت فرانسه بسیاری از مجسمههای مارتین را خریداری و به موزههایی در روئن ، سنلیس و سایر شهرها اهدا کرد. دیگر آثار و مجسمههای مارتین در پارکها، میادین و سالنهای عمومی بسیاری از شهرهای فرانسه، از جمله پاریس، برافراشته و نصب شدند. از میان این آثار میتوان به موارد زیر اشاره کرد: مجسمه نیمتنه و مرمری پیکار در تئاتر ملی اپرا، و مجسمه برنزی پیکار در اودئون . هفت اثر وی در موزه انیستیتوی ملی ناشنوایان در پاریس نگهداری میشود. بسیاری، اثر شاهکار مارتین را مجسمه ابه دولپه میدانند که در حال تدریس به یک پسر بچه ناشنواست. مارتین این مجسمه را در مه 1879 به هیئت مدیره انیستیتوی ملی ناشنوایان اهدا کرد. زندگینامهنویس ناشنوا، ایوون پیترویس ، آن را مهمترین اثر تاریخی در عالم سکوت دانسته است. مارتین همچون بسیاری از دیگر ناشنوایان فرانسوی، تعلق خاطر خاصی به دولپه داشت. از آنجا که دولپه بسیار متواضع و فروتن بود، تصاویر و پیکرههای اندکی از وی بر جای مانده بود؛ از این رو انجام تحقیقات و مطالعات دامنهدار در این زمینه ضروری به نظر میرسید. مارتین شروع به بررسی و مطالعه پرترههای موجود از وی کرد. بر روی پایه پرترهها، سه نقش برجسته وجود داشتند که بخشهایی از دوران زندگی وی را بیان میکردند؛ یکی از آنها مربوط به خواهران دوقلویی بود که نخست پدر وانین درصدد برآمده بود به آنها آموزش دهد؛ اما بعداً نخستین شاگردان دولپه شدند. قاب چوبی دیگر، مقاومت و پایداری دولپه را در برابر ترک مدرسه خویش و الزام به خدمت نزد امپراتور جوزف دوم به تصویر کشیده است، و سومین نقش برجسته, مربوط به رویدادی است که در جریان آن، دولپه سالخورده و مسن، برای کودکانی که سوخت کافی برای گرم کردن محل زندگی خود نداشتند، ایثار کرده و با وجود سرمای زمستان، هیزم خود را در اختیار آنها گذاشته بود. در 1878، مجسمهای که مارتین ساخته بود، در پاریس سالن و همچنین نمایشگاه بینالمللی به نمایش گذاشته شد. در این مجسمه، دولپه در حالی که به چیزی اشاره کرده، با خضوع و فروتنی به دانشآموز ناشنوا مینگرد. شماری از منتقدان بر این باورند که منظور از این نشانه و علامت در زبان فرانسه، به معنای خداوند است و برخی دیگر بر این باورند که صرفاً حرف d مد نظر بوده است. وزیر کشور فرانسه، موسیو لی پیر ، پس از مراسم پردهبرداری، نشان روبان صلیب شوالیه را به مارتین اعطا کرد. مارتین با دریافت این نشان افتخار، به مقام و مرتبه فردیناند برتیر رسید. او به برگزاری نمایشگاه آثار خود در نگارستانها و گالریهای پاریس ادامه داد. برخی آثار او عبارتاند از: مجسمه نیمتنه پره دیدون، دومینیکن معروف (1901)؛ مجسمه آنه لکون دی هیومانیته (1903)؛ مجسمه هوماج کلود دساین ، نخستین مجسمهساز ناشنوا (1906). نیز دو تا از مجسمههایی که به سر در هتل ویله پاریس زیبایی خاصی بخشیدهاند، از کارها و آثار مارتیناند. مارتین با نمایش بسیاری از آثار خود، شهرت بسیار یافت، اما برای افزایش اعتبار و احترام هنرمندان ناشنوا در اواخر سده نوزدهم، به پائول فرانسیس چاپین ، فلیکس پلسیس و سایر فرانسویان پیوست. سرانجام مارتین در چهارم ژانویه 1917 درگذشت. بسیاری از دوستان ناشنوای وی در جامعه هنری فرانسه، از جمله چاپین، اولیور شرون ، گوستاو هنیکن و جورجز فری در قالب نقاشیها، مجسمهها و پیکرهها به ستایش از وی پرداختند. مأخذ: DPAS, P. 239-240. ترجمه لقمان سرمدی |
تاریخ ثبت در بانک | 9 بهمن 1399 |