کد | jr-44445 |
---|---|
عنوان اول | گوش |
عنوان دوم | از اعضای بدن برای شنیدن صدا و گفتار |
نویسنده | هولی ای. مک هوگ |
نویسنده | جان دی. دورانت |
مترجم | هادی واعظینژاد |
مترجم | زهرا واعظینژاد |
عنوان مجموعه | دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد سوم |
نوع | کاغذی |
ناشر | موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم |
سال چاپ | 1388شمسی |
شماره صفحه (از) | 1098 |
شماره صفحه (تا) | 1100 |
زبان | فارسی |
متن |
گوش، از اعضای بدن برای شنیدن صدا و گفتار. گوش, از نظر کالبدشناختی, یک مجموعه ساختاریِ ظریف به شمار میرود. گوش چیزی بیش از یک زائده بالمانند (لاله گوش ) است که در طرفین سر قرار دارد. واژه گوش, به دستگاه یا سازوکار شنیداریِ کاملاً حاشیهای, اشاره میکند. دستگاه شنوایی, شامل همه قسمتها میشود, چه قسمت گوش بیرونی که به سادگی قابل رویت است (که لاله گوش قسمتی از آن است), چه ساختارهای پیچیده گوش داخلی, که در قسمت انتهایی استخوان گیجگاهی جمجمه و عصب شنوایی که از گوش داخلی خارج میشود. اصوات, که شامل سخن، موسیقی و صدا میشود, با گوش بیرونی (لاله گوش) جمعآوری و در مسیر مجرای گوش بیرونی هدایت میشوند تا پرده مخروطی شکل (غشای پرده صماخ) را به ارتعاش وادارند. زمانی که سه استخوان ریزِ مفصلدار (استخوانچهها) به نامهای چکشی ، استخوانچه سندانی و استخوان رکابی ارتعاشات پرده گوش را در عرض فضای گوش میانی (پرده صماخ ) به گوش درونی پر از مایع (لابیرنت ) هدایت میکنند، تغییر شکل مییابند. استخوان چکشی, به پرده گوش ضمیمه شده است و استخوانهای رکابی را، رباط طوقمانند و کشسانی به لبههای پنجره بیضوی (دریچه بیضی شکل یا دریچه دهلیزی ) گوش میانی آویزان کرده است. گوش درونی (حلزون گوش ) که شکلی همانند صدف حلزون دارد, اندامهای حسی انتهایی شنوایی (اندام کورتی ) را در مجرایی که بین دو حفره پر از مایع (ساختمان نردبانی شکل ) معلق است، جای میدهد. حفره فوقانی (نردبان دهلیزی ) که از کنار پنجره بیضی شروع میشود و در رأس حلزون گوش (وزنه حلزون ) با حفره زیرین (نردبان صماخی ) که در ابتدای پنجره مدور (دریچه حلزونی ) پایان مییابد، ارتباط برقرار میکند. پنجره بیضوی شکل با قاعده سیار استخوانهای رکابی و پنجره مدور, با یک غشای نازک (غشای صماخی ثانویه ) بسته میشود. گوش میانی, نقش سیستم تبدیلگر را طبق اصل فشار هیدرولیکی, اجرا میکند. سه استخوانچه, به شکلی قرار گرفتهاند که وقتی به استخوانهای رکابی پنجره بیضوی شکل, هدایت میشوند, شدت ارتعاشات پرده گوش افزایش مییابد، اما دامنه آن, کاهش پیدا میکند. فشار امواج صوتی که بر روی گوش عمل میکنند, با اجتماع قدرت فشار بر روی منطقه کوچکترِ قاعده رکابی، تقربیاً 22 برابر میشود. از این رو, ارتعاشات پرده گوش, حرکت پیستونمانند استخوان رکابی را موجب میشوند؛ به عبارت دیگر، هنگامی که استخوان رکابی به سمت درون حرکت میکند, مایع متراکم گوش درونی, در برخی محلهای مسیر خود, با حرکتهای مایع ساختمان نردبانی شکل غشای پنجره مدور را به سمت سلولهای حسی مو, به گونهای تحریک میکند که ارتعاشات, در حال پدیدار شدن, تجزیه میشوند و تکانههای عصبی را, به مغز میروند. سازوکارِ دقیقی که طی آن، سلولهای بسیار ظریف حسی مو, تکانههای عصبی (الکترونیکی) را تولید میکنند که هنوز هم, کاملاً شناخته نشده است. این تکانههای عصبی, از طریق عصب شنوایی, گوش داخلی را ترک میکنند و از راه مجموعهای از ایستگاههای تقویتکننده و مبادلهگرهای افقی, به نقطه پایان در مراکز شنوایی لبهای گیجگاهی مغز منتقل میشوند. مراکز شنوایی, با مراکز گفتاری، حرکتی و سایر مراکز ارتباطی و هماهنگی کنترل کننده دریافت، فهم, بیان شفاهی (گفتار) و مهارتهای ارتباطی در مفهوم وسیع آن, ارتباط دارند. همچنین, تجربه ثابت کرده است که توجه یا بیتوجهی، میتواند قسمتهای بسیار بزرگتری از مغز را, به فعالیت الکترونیکی وادار کند. بنابراین، توانایی توجه و اعتنا, مستلزم نوعی انسجام سامانمند و سیستم اعصابِ مرکزی است. میزان بلوغِ این توانایی اکتسابی, متغیر است. اغلب شنیده میشود که میگویند «این کودک بی توجه است». این, بدان معناست که آشنایی کودک, عادی است؛ اما به سطحِ بلوغ سیستم اعصاب مرکزی, که نیازمند توجه میباشد، نرسیده است. هدایت داوطلبانه و تسلط ارادهمند بر توجه، صرفاً در مراحل بعدی شکلگیری شخصیت کلی اتفاق میافتد. در درون گوش داخلی, که بخش حلزونی نام دارد، انرژی صوت, در قسمت آخر اندام شنوایی به محرکی موثر تبدیل میشود. این اندام کوچکِ پیچیده در بخش حلزونی, از هزاران هزار سلول مویی شنواییِ حساس و ساختارهای تقویت کننده تشکیل میگردد. سلولهای مویی, که به گونهای شگفتانگیز قادر به شناسایی لرزشهای خفیف هستند، پیامهایی مبنی بر وجود صدا و ارائه مشروح اطلاعات مربوط به آن, به مغز ارسال میدارند. اندامهای دیگری نیز در گوش داخلی هستند که باعث حفظ تعادل در انسان میگردد. این اندامها, که متعلق به سیستمهای دهلیزی فرعی هستند، همچنین باعث کنترل سلولهای مویی حساس نیز میشوند. به وسیله سلولهای نورون, که به تشکیل اعصاب صوتی (استخوان جمجمهای هشتم) و دیگر اعصاب میپردارند، اطلاعات صوتی, به درون سیستم عصبی مرکزی منتقل میشود. نورونهای شنیداری, در ناحیهای متمایز در درون مغز, به یکدیگر میپیوندند و راههای شنوایی را تشکیل میدهند. این راهها, از چند مجموعه تقریباً متصل به هم تشکیل یافته است و اتصال بین آنها, از طریق هستههای متفاوت صورت میگیرد و چیزی شبیه به ایستگاه تقویت امواج (رله) است. راههای شنوایی با اندامهای پیرامونی, از مسیر داخل ساقه مغز, به قشر مخ هدایت میشوند. در حالی که سیستم شنیداری, حجم غیرقابل باوری از اطلاعات پردازش شده را, به ساقه مغز میرساند، به دلیل وجود کورتکس مغزی, شخص میتواند واکنشهای پیچیدهای مانند صحبت کردن و تفسیر آنها را پردازش کند. رشد گوش بسیار زود و در اواخر هفته سوم دوره بارداری, صورت میپذیرد. شکلگیری ساختار ظریف و حساس گوش و سیم کشی ظریف سیستم شنوایی, تقریباً در تمام مدت بارداری, بسته به اینکه چه معیاری برای شناسایی عملکرد کامل سیستم استفاده گردد, به طول میانجامد. بیشتر قسمتهای گوش، تقریباً در سه ماهه اول بارداری تشکیل میشود که در این دوره, لاله گوش، استخوانهای گوش میانی و گوش درونی شامل اندام شنوایی, همگی به شکل نهایی خود, نزدیک میشوند و حتی, اندازه اصلی خود را در قسمتهای استخوانچهای و اندام شنوایی, پیدا میکنند. با در نظر گرفتن کانون فعالیتهای بیشمار، تنوع بافت نرم، غضروف و استخوان و این حقیقت که قسمتهای متفاوت گوش, دارای مأخذ جنین شناختی متفاوتی هستند، میتوان دریافت زمان عملکرد مراحل متفاوت رشد, بسیار حیاتی است. اختلال, در هر مرحله از رشد, میتواند باعث نقصِ عضو شود؛ با این وجود, از آنجا که گوشهای بیرونی، میانی و درونی, از نظرِ خاستگاه رشد, تا حدی مستقل هستند، نقص عضو ممکن است صرفاً شامل یک قسمت شود. از سویی دیگر، این حقیقت که قسمتهای متفاوت اندامها و یا سیستمهای حسی, اشتقاق جنینشناختی مشترکی دارند، دلیل معلولیتهای چندگانه, که ریشه در ناهنجاری مادرزادی دارد (مانند کری و کوری) مشخص میشود. بر مبنای درصد، نقصهای سیستم شنوایی که به لحاظ بالینی مهم و در حال رشد هستند، نسبتاً غیر معمولاند؛ اما با این وجود, بیماریها و عوامل نامساعد دیگر (به عنوان قرار گرفتن در معرض اصوات نابهنجار، داروهای شیمیایی، ویروسها و یا کهولت) نیز, میتوانند به ساختار سیستمهای شنوایی فرعی و اصلی حمله کند. به طور کلی, در سیستم فرعی, دو مشکل قابل پیشبینی است. یکی از آنها, دستگاه هدایت است، جایی که یک گرفتگی در کانال گوش وجود دارد و صدمه به پرده حساس گوش و اختلال در لرزش زنجیره استخوانچهای, مربوط به آن میباشد. نتیجه این کار، کاهش انرژی صوتیِ رسیده به گوش داخلی است؛ بنابراین، باعث کاهش حساسیت شنوایی میشود. مشکل دیگر، مربوط به بعضی از جنبههای کارکردی سلولهای مویی و یا نورونهای چسبنده به آن میشود. چنین مشکلاتی نیز، باعث از دست رفتن حساسیت شنوایی میشود. اما در هر حال, ممکن است انواع دیگری از مشکلات (از قبیل کاهش توانایی تمایز بین کلمات) نیز, در این بین رخ دهد. با این وجود، این امکان وجود دارد که دو نوع مشکل فوق, به طور همزمان به وقوع بپیوندند که شامل سیستمهای رسانشی و نورونهای حسی میشود. از نظر پزشکی, فقط تعدادی از مشکلات رسانشی, قابل درمان است و نواقص مربوط به نورونهای حسی, عمدتاً به وسیله مراقبتهای پزشکی و جراحی قابل اصلاح نمیباشند. سیستم اعصاب مرکزی نیز، میتواند دچار نقص شود. معمولاً این نقایص, بر حسب جنبههای تلفیقی, شنوایی خود را بروز میدهند که به عنوان مثال, اطلاعات دو گوشی و یا شرایط سختِ درک, از این مواردند. علاوه بر نقایص پیشرفته, معمولاً احتمال بُروز مشکلاتی از قبیل تومورها، مشکلات عُروقی، عفونت و نقص در توانایی هدایتِ دقیق پیامهای نورونی اعصاب شنیداری نیز، وجود دارد. مانند دیگر بخشهای بدن, سیستم شنیداری, میتواند آسیبها را، در برخی موارد, جبران نماید. اگرچه احتمالاتی از این قبیل, با نزدیک تر شدن محل آسیب به مرکز, به طور فزایندهای کاهش مییابد. به هر صورت, داشتن توانایی دو گوش, حتی در صورت از دست رفتن نقش یک گوش، سودمندتر از شنیدن یک گوشی میباشد. مآخذ: GEDPD, Vol. 1, P. 311-312; AMERICANA, Vol. 3, P. 328-331. هولی ای. مک هوگ؛ جان دی. دورانت ترجمه هادی واعظینژاد؛ زهرا واعظینژاد |
تاریخ ثبت در بانک | 8 بهمن 1399 |