کد | jr-44444 |
---|---|
عنوان اول | گوش، آسیبشناسی |
عنوان دوم | اختلالات و عوارض موثر در ناشنوایی گوش |
نویسنده | هولی ای. مک هوگ |
مترجم | زهرا واعظی |
عنوان مجموعه | دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد سوم |
نوع | کاغذی |
ناشر | موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم |
سال چاپ | 1388شمسی |
شماره صفحه (از) | 1094 |
شماره صفحه (تا) | 1098 |
زبان | فارسی |
متن |
گوش، آسیبشناسی، اختلالات و عوارض موثر در ناشنوایی گوش. برخی به رغم برخورداری از قدرت شنوایی، به دلیل اختلال در سیستم پیچیده توجه، قادر به شنیدن نیستند. آنان نمیتوانند به آنچه که میشنوند (دنیای صداهای اطراف خود) پاسخ گزینشی و معنادار دهند. آنان در برابر تمام اصوات, به طور همزمان, چنان عکسالعمل نشان میدهند که گویی اهمیت آنها به یک اندازه است و به همین سبب، به سادگی حواسشان پرت میشود و نمیتوانند توجه خود را متمرکز کنند. این نوع تحریک دایم شنوایی, تحدیدی نسبت به سازگاری و بقای کودک مبتلای به آسیب مغزی محسوب میشود؛ چه بسا کودک, به توجه و گوش ندادن عکسالعمل نشان دهد. پس, پاسخ اولیه به صداهای پیرامونش, دایمی نیست و به نظر میرسد که ناشنواست. تناقض موجود, این است که چنین کودکانی, احتمالاً به صداهای آرام پاسخ میدهند؛ اما به صداهای بلند, به دلیل آزارنده بودن برای آنها، پاسخ نمیدهند. کودکان مبتلا به آسیب و اختلالات مغزی, از جهات دیگر نیز, متفاوت هستند. این کودکان, به دلیل آسیب مغزی ناشی از ضربه روحی، و یا عفونتی که قبلاً, به طور مادرزادی یا پس از تولد دچار آن شدهاند, به اختلالات ادراکی، اطلاعات مفهومی زبان و مهار احساسات, که انعکاس خود را در رفتارشان نشان میدهند، گرفتار هستند. این قبیل حالات ظریف آسیب مغزی، گاهی با آسیب حرکتی مشهود در فلج مغزی, ارتباط دارد. ناتوانی عمده، ناهنجاری ادراکی است. چنین کودکانی, در کاربرد علایم دچار مشکل هستند. چه بسا آنان در فهم واژگان گفتاری و نوشتاری و یا خواندن, دچار اختلال باشند. این کودکان، به اختلالات زبانی مبتلا هستند. آنان مانند کودکان عادی, قادر به دیدن یا شنیدن نیستند. الگوی رفتار آنان در مقایسه با ناشنوایان، عقب افتادگان ذهنی یا کودکان مبتلا به اختلالات احساسی, متفاوت است. ناشنوایی, مادرزادی ، اکتسابی ، محیطی یا مرکزی است. در ناشنوایی مادرزادی, نواقص, گاهی ارثی و یا مادرزادی است که ممکن است به علت صدمه گوش داخلی در اثر سَم، دارو، عفونتهای ویروسی و مواردی از این قبیل، در دوران پیش از تولد باشد. بیشتر آسیبهای شنوایی, اکتسابی هستند و پس از تولد ظاهر میشوند. ناشنواییهای محیطی, گاهی انتقالی ، حسیـ عصبی و یا ترکیبی از این دو هستند. ناشنواییهای انتقالی, از بروز شرایطی در گوشهای خارجی یا میانی حاصل میشوند و از انتقال و تبدیل امواج صوتی از راه هوا به درون گوش داخلی, ممانعت میکنند و یا با آنها تداخل مییابند. ناشنواییهای حسیـ عصبی از شرایطی نشئت میگیرند که تجربه ارتعاشات تبدیل یافته از سمت پرده گوش و یا انتقال تکانههای عصبی, به ساقه مغز را, مانع میشوند. با آزمایشهای ویژه, میتوان انواع حلزونی (اندام کورتی) را, از انواع پسحلزونی و رشته عصبی, تفکیک کرد. ناشنواییهای ترکیب انتقالی و حسیـ عصبی, در میان کودکان و بزگسالان چندان غیرمعمول نیست. اختلالات شنوایی مرکزی یا ادراکی, بسیار شایعتر از حسی هستند که عُموم, نسبت به آن آگاهی دارند. شدیدترین حالت آن، یعنی ادراک پریشی شنوایی، به معنای از دست دادن کامل مفاهیم صداهاست. آگاهیهای ما از ریشه این اختلالات, هنوز هم ناقص و پراکنده است. علل رایج و معمول ناشنوایی را در گروههای سنی نوزادان، کودکان پیشدبستانی و کودکستانی و بزرگسالان, میتوان به بهترین وجه میتوان بررسی کرد. در نوزادن و کودکان پیشدبستانی, ناهنجاریهای مادرزادی, گاهی تمام بخشهای گوش انسان را تحت تأثیر قرار میدهد. گاهی, تشکیل گوش بیرونی و مجرای آن متوقف میشود. این حالت را, خرد گوشی یا کورشدگی مینامند. در چنین مواردی, گاهی فضای گوش میانی وجود دارد و گاهی وجود ندارد. استخوانهای سندانی و چکشی, معمولاً بد شکل, یا به هم جوشخورده هستند. استخوان رکابی, معمولاً عادی است و در بیشتر این نقصهای خارجی، در گوش درونی طبیعی است. این نوع ناهنجاریها, به شنوایی انتقالی کامل میانجامد. چنانچه هر دو گوش به این نقص مبتلا باشد، کودک در فراگیری گفتار, با مشکل مواجه خواهد بود. در بیشتر موارد, میتوان با عمل جراحی گوشهای خارجی و میانی، شنوایی را بهبود بخشید. ناهنجاریهای مادرزادی گوش درونی, گاهی نتیجه وراثت ژنهای معیوب هستند که طبق قانون وراثت مندل عامل نهفته محسوب میشوند. این نوع نقص رشدی, گاهی ساختمان دهلیزی یا متوازن کننده را, که نماینده نیمه دیگر گوش درونی یا بخش مارپیچی است، در بر میگیرد و گاهی هم، چنین نیست. در صورتی که بَد شکلی و انحراف گوش درونی, در این حد باشد، ناشنوایی, جزئی و یا کلی و از نوع حسی ـ عصبی خواهد بود. گوش درونی انسان, که رشد عادی خود را در دوران جنینی طی میکند, گاهی از همان نخستین ماه بارداری, در اثر عفونتهای ویروسی، زهر، اختلافات متابولیکی و یا شوک روحی, برای همیشه آسیب میبیند. سُرخجه, در دوره نخست بیماری, گاهی رشد چشمها و قلب را تحت تأثیر قرار میدهد، اما غالباً این بیماری موجب آسیب گوش درونی است. بافتهای ظریف گوش داخلی و مغز, گاهی در اثر شوک روحی هنگام تولد، آسیب میبینند. گاهی هم جابهجایی برخی رنگدانههای صفرایی متراکم, در زردی پس از زایمان, که در جنین مادران دارای خون ناسازگار با RH رخ میدهد، موجب این آسیب میشود. برخی آنتیبیوتیکها, برای گوش داخلی, بسیار مضر هستند (دارای اثر سمی روی عصب هشتم یا اعضای شنوایی و تعادل). کانامایسین ، نئومایسین ، دی هیدرواسترپتومایسین و استرپتومایسین همگی, خصوصاً زمانی مخرب هستند که به طور مرتب و مدت زمان طولانی مصرف شوند. این داروها, گاهی موجب ناشنوایی حسیـ عصبی شدید در کودکان و بزرگسالان میشوند. عفونتهای شدید گوش میانی (اوتیت میانی ) میتواند به گوش داخلی نیز، حمله کند و عفونتهای لابیرِنتی تولید کند و یا به پوششهای مغزی سرایت نموده, به مننژیت منتهی گردد. این دو حالت, هنوز هم علل شایع ناشنوایی عمیق در نوزادان و کودکان هستند. علت ناشنواییها و ضعفهای شنوایی, در درصد بالایی از موارد, متأسفانه ناشناخته است. شایعترین علت ناشنوایی اکتسابی در کودکان سنین دبستان، اوتیت میانی ترشحی است؛ در این مورد، مایعی در گوش میانی متراکم میشود که پس از تورم آلرژیکی یا التهابی شیپور استاشی، یعنی ارتباطدهنده گوش میانی با قسمت عقب گلو (نازو فارنکس ) در درجه دوم اهمیت قرار دارد. این شرایط, نوعی ناشنوایی نسبی را پدید میآورد که گاهی موقت است و گاهی, تا ماهها و یا سالها ادامه دارد و تا زمانی که علل اصلی و زیر بنایی آن در لوزه سوم، لوزهها یا سینوسها برطرف نشود, به قوت خود باقی میماند. بیماریهای عفونی مخملک یا سرخجه, میتواند گوش میانی را عفونی سازد و غشای صماخی را تخریب کند و پس از آن، آسیب شنوایی انتقالی و دایمی را به وجود آورد. اوریون شایعترین علت ناشنوایی یکطرفه ناگهانی و دایمی در میان کودکان و جوانان است. معمولترین علت ناشنوایی انتقالی در بزرگسالان بیست تا چهل ساله، اتوسکلروز است که علت این بیماری تاکنون ناشناخته باقی مانده است. کپسول استخوانی طبیعی گوش داخلی, با استخوان اتوسکلروزی, که میتواند پیشروی و به تدریج، قاعده رکابی را ثابت کند در منطقه پنجره بیضی شکل, جایگزین میشود. این تثبیت استخوانی، گذر امواج تغییر یافته صدا به گوش درونی را مسدود میکند؛ در نتیجه، موجب نوعی ناشنوایی انتقالی پیشرونده که گاهی با استحاله عصبی ثانویه ترکیبب میشود. در برخی موارد، ناشنوایی, در جریان بارداری و پس از آن, شدت مییابد. این نوع ضعف ناشنوایی را, در درصد بالایی از موارد, میتوان با انجام جراحی و دو روش عمل دریچهگذری (لمپرت ) و متحرکسازی رکابی (روزن ) بهبود بخشید. تمام علل مربوط به آسیب شنوایی در کودکان, که پیشتر توضیح داده شد, در مورد بزرگسالان هم صدق میکنند. شوک صوتی که در نتیجه حضور پیوسته در محیط صداهای صنعتی رخ دهد, گاهی موجب ناشنواییهای حسی ـ عصبی صداهای زیر, در افراد حساس میشود. نوعی ناشنوایی حسی ـ عصبی هم وجود دارد که هیدروپهای لابیرنت منشاء آن هستند و کمتر شیوع دارند. این حالت, ناشی از افزایش فشار مایع در مجرای حلزونی است که علت آن, هنوز شناخته نشده است. ناشنوایی حلزونی, که معمولاً یکطرفه است, با صدای متلاطم بلند در گوش (زنگ زدن) و حملات متناوبِ سرگیجه, مرتبط است. تومورهای عصب شنوایی روانزاد, در افراد سالم و یا مبتلا به آسیب شنوایی, رخ میهد. محرومیت کلی از قوه ناشنوایی, که به طور ناگهانی و در ظاهر اتفاق میافتد, تبدیل به جنون یا تشویش حاد میشود. این نوع اختلال شنوایی را باید از تمارض, که وانمود کردن به ناشنوایی برای رسیدن به مقاصد شخصی است، متمایز دانست. کری تمارضی, غالباً یک طرفه است. دقت شنوایی صداهای زیر (پانزده تا بیست هزار دور در ثانیه) به تدریج، پس از ده سالگی کاهش مییابد. میزان استحاله عصب شنوایی متنوع است؛ اما با گذشت هر دهه از چهل سالگی, حد نهایی شنوایی عادی کاهش مییابد. دومین مورد آسیب حسیـ عصبی, ناشی از کهولت سن است و پیرگوشی نام دارد. اکنون, همگان اهمیت تشخیص زودرس نواقص شنوایی و اختلالات ارتباطی را در امر آموزش و توانبخشی به هنگام، پذیرفتهاند. بیشتر مردم به این موضوع پی بردهاند که ناشنوایی, بر محدودیتهای مهمی را باعث میشود که از پذیرش آنها ناگزیریم. دانش ما درباره این نوع محرومیت حسی و تأثیر کلی آن بر پیشرفت و رفتار بشر, هنوز هم بسیار ناقص است. آزمایشهای اصلی تشخیص ناشنوایی در کودکان مدرسهای و بزرگسالان, معمولاً با شنواییسنجِ آزمایشگر صوت, در یک محیط ساکت و ضد صدا انجام میشود. شنواییسنج, یک ابزار الکترونیکی است که صداهای خالصی با 125، 250، 500، 1000، 2000، 3000، 4000، 6000 دور در ثانیه تولید میکند. این صوتها, را میتوان برای دستیابی به آستانه انتقال هوا، از طریق گوشی ویژه استخوانِ واقع بر روی زایده پستانی پشت گوش، تولید و اجرا کرد. مقدار طبیعی آستانهها (فقط شنیدنی) را کشورهای امریکا، انگلستان و کشورهای مختلف اروپایی, از طریق سنجش شنوایی افراد جوان سالم و عادی, تعیین کردهاند. سطح صفر استاندارد جدیدی که در 1960 در سطح بینالمللی شناخته شد، معادل ده دسیبل است که بر روی انواع دستگاههای شنوایینگار مورد استفاده در امریکا و کانادا دیده شده است. به طور کلی، سطح آستانه رسانایی استخوان, شاخصی از عملکرد خود عصب شنوایی است و سطح انتقال هوا, شاخصی از مقدار صوتی است که فرد از راه سازوکار انتقالی گوش میشنود. در نوع انتقالی یا هدایتی, میان منحنیهای میزان انتقال هوا و انتقال استخوان, شکافی وجود دارد که میزان آسیب و ضعف سازوکار انتقالی را, به دسیبل, نشان میدهد. در آسیبهای شنوایی حسیـ عصبی، توانایی شنیدن از راه انتقال هوا و استخوان, تقریباً به یک اندازه است و در این مورد, منحنیهای آستانهای در هم میآمیزند. افزون بر اطلاعات به دست آمده از شنواییسنج, که فقط آزمایشگر صوت دارند و آزمایشهای دیاپازونی انجام میدهند، توانایی فرد در زمینه شنیدن کلام و قدرت او در تمیز تفاوتهای میان برخی کلماتِ دارای تلفظ مشابه نیز، اغلب با شنواییسنج و با کمک شنواییسنجهای گفتاری خاص, که از صدای زنده یا فهرستی از کلمات ضبط شده بر روی نوار استفاده میکنند، اندازهگیری میشود. از آزمایشهای خاص و متعدد دیگری نیز, برای تعیین محل ضایعه در ضعفهای شنوایی حسیـ عصبی و برخی انواع ناشنواییهای مرکزی مشکوک, استفاده میشود. شیوهها و فنون آزمایش شنوایی نوجوانان, تقریباً تعریف شده است و برای سنجش شنوایی نوزادانِ یک تا سه ساله و کودکان دبستانی بین سه تا شش ساله، آزمایشهای خاصی وجود دارد. ارزیابیهای کیفی و توانایی نوزادان در شنیدن صدا را میتوان با اصوات (محیطی) آشنا یا پارازیت سازندههای مدرج, که دامنه تواتر و شدت آنها را با تجهزات خاصی تعیین میکنند، اندازهگیری کرد. حرکتهای واکنشی بدن، چشم، حرکت سر یا توقف فعالیت پاسخهای مشهود, پاسخی به این نوع محرکهای شنوایی هستند. ارزیابی کیفی تیزی شنوایی نوجوانان را, میتوان با شیوههای پاسخ شرطی, نظیر آزمایش مقاومت روانـ جریانی پوست به دست آورد که در آن, از ترکیب شوک پوستی, صدا یا آزمایش شهر فرنگ, که ترکیبی از صدا و تصویر جالب استفاده میشود. با شیوه کیفی عالی دیگری نیز, میتوان چهار گروه کودکان پیشدبستانی را از یکدیگر متمایز ساخت که در ویژگیهایی مثل غیرطبیعی بودن پیشرفت گفتار و ناسازگاری در پاسخ به صداها یا عدم عکسالعمل در برابر آنها (یعنی ناشنوا، مبتلا به آسیب مغزی، عقبمانده ذهنی و مبتلا به اختلال شدید احساسی) مشترک هستند. شیوههای مزبور, مبتنی بر این حقیقت است که هر یک از گروهها, الگوی رفتاری خاصی دارند. در این شیوه، تشخیص جداسازی صداها، پاسخ یا عدم پاسخ به محرکهای صدا, در ارتباط با الگوی کلی رفتاری کودکان تفسیر میشود. مأخذ: The Encyclopedia Americana, Vol. 3, P. 532-534. دکتر هولی ای. مک هوگ ترجمه زهرا واعظی |
تاریخ ثبت در بانک | 8 بهمن 1399 |