کد jr-44425  
عنوان اول گالودت  
عنوان دوم توماس هاپکینز ، پیشگام در آموزش و پرورش ناشنوایان در امریکا  
نویسنده جیمز جِی. فرناندز  
مترجم محبوبه مرشدیان  
عنوان مجموعه دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد سوم  
نوع کاغذی  
ناشر موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم  
سال چاپ 1388شمسی  
شماره صفحه (از) 1066  
شماره صفحه (تا) 1071  
زبان فارسی  
متن گالودت، توماس هاپکینز ، پیشگام در آموزش و پرورش ناشنوایان در امریکا.
در دهم دسامبر 1787 به دنیا آمد. او نخستین فرزند از دوازده فرزند خانواده‌ای مذهبی در فیلادلفیا بود. پدرش، پیتروالاس گالودت ، یک بازرگان بود که اصل و نسبش به ساکنان هوگونت فرانسوی در نیویورک می‌رسید. مادرش جین هاپکینز ، یکی از فرزندان و اخلاف جان هاپکنیز و توماس هوکر بود. او موسس کلیسا و نخستین کشیش هارتفورد بود. گالودت در کودکی و در واقع در سرتاسر عمرش بیمار بود، اما او یک دانش‌آموز برجسته و ممتاز بود. وی در چهارده سالگی وارد دانشگاه ییل شد و سه سال بعد در 1805 و به عنوان بهترین دانشجوی کلاس از آنجا دانش‌آموخته شد. پیش از اینکه در 1808 به عنوان استاد و دانشجوی کارشناسی ارشد دوباره به ییل برگردد، مدتی کوتاه در موسسه‌ای حقوقی به کارآموزی پرداخت و به طور مستقل ادبیات مطالعه می‌کرد. او که در 1810 موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد شد، به دلیل عدم سلامت جسمانی, به عنوان عامل فروش سیار به مناطق بی‌سکنه اوهایو رفت.
خاطرات خود را از این دوران، با عنوان مرد جوان مضطرب و کوشا به تصویر می‌کشد که می‌کوشد با تمایلات مذهبی خود، و با آرزوی دست یافتن به شغلی مناسب کنار بیاید. در ژانویه 1812 نهایتاً تصمیم خود را گرفت و در مدرسه الاهیات در حوزه علمی‌ـ الاهی آندوور ثبت‌نام کرد و در 1814 با گواهینامه وعظ ‌و تبلیغ از آنجا دانش‌آموخته شد. او که به دلیل بیماری، تمایلی نداشت به طور تمام وقت به حرفه کشیشی مشغول باشد، به دنبال این بود که مبلغ سیار شود. با این همه, مواجهه جالب توجه او با همسایه جوان و ناشنوایش، آلیس کاگزول ، که در آن زمان گالودت با یاد دادن کلمه «کلاه» به او، موانع برقراری ارتباط را برای وی رفع کرد، سرنوشت متفاوتی را برای او رقم زد. پدر آلیس، میسون کاگزول ، یکی از پزشکان برجسته هارتفورد بود و مشتاق به اینکه بدون فرستادن دخترش به خارج از کشور، به او آموزش دهد. کاگزول با پشتیبانی گرفتن از شهروندان ثروتمند هارتفورد، گالودت را که در ابتدا بی‌میل بود، متقاعد کرد که با گذر از اقیانوس اطلس ، برای تأسیس مدرسه‌ای در کانتیکت، روشهای اروپاییان را در تدریس به ناشنوایان فرا بگیرد.
به نظر می‌رسد گالودت نخست قصد داشت برای ابداع روشی ‌ترکیبی به مطالعه روش شفاهی بریتانیایی و روش دستی فرانسوی در تدریس بپردازد. با این همه، در مدت اقامت در بریتانیا دریافت که خانواده بریدوود تمایلی ندارند سریعاً روشهای آموزشی خود را برای او بازگو کنند. ضمناً از نتایج کلاسهایی که توانست از آنها بازدید کند، رضایت نداشت. افزون بر این، در ادینبورگ با دوگالد استوارت ، نظریه‌پرداز فکری برجسته و اهل اسکاتلند ملاقات کرد. مطالعات استوارت در زمینه ادراک حسی و فراگیری زبان, گالودت را نهایتاً متقاعد کرد که روش شفاهی صرف، شیوه‌ای ناکارآمد در تدریس زبان به کودکان ناشنواست. اگرچه آن چنان که نخست در پی آن بود، در بریتانیا آموزش خاصی ندید، اما مطالب بسیاری فرا گرفت که بر فعالیتش به عنوان یک مدرس بسیار تأثیرگذار بود. افزون بر استوارت، گالودت با جان گوردون ، مولف مقاله‌ای درباره ناشنوایی در دایرهالمعارف ادینبورگ اثر بروستر آشنا شد و در مجموعه‌ای طولانی از سخنرانیها درباره فلسفه ذهن انسان شرکت کرد که استاد دانشگاه, توماس براون ، آنها را ایراد می‌کرد.
در پاریس, اَبه سیکار ، ریاست موسسه سلطنتی کرولالان برخلاف خانواده بریدوود، گالودت را با آغوش باز پذیرفت. گالودت روشهای به کار رفته در هر سطح کلاسی را مشاهده کرد و سیکار درباره روش‌شناسی به او آموزش ویژه داد؛ همچنین وی همراه دو آموزگار و دانش‌آموخته برجسته موسسه پاریس , ژان ماسیو و لورنت کلرک ، به مطالعه زبان ‌اشاره پرداخت. شاید بتوان گفت تصمیم گالودت مبنی بر به کار گرفتن کلرک به عنوان نخستین آموزگار مدرسه آتی هارتفورد، مهم‌ترین تصمیمی بود که او به نفع آموزش ناشنوایان اتخاذ کرد.
گالودت در 1816 همراه کلرک به امریکا بازگشت و کار جمع‌آوری و جلب حمایتهای مردمی و سازماندهی مدرسه برای ناشنوایان امریکایی را شروع کرد. این دو که گاهی میسون کاگزول نیز، آنها را همراهی می‌کرد، شهرهای نیوانگلند را زیر پا گذاشتند، با قانونگذاران و شهروندان سرشناس ملاقات کردند و به ارائه سخنرانی و نمایش پرداختند. گاهی گالودت در کلیساها و در جهت حمایت از آموزش ناشنوایان وعظ و خطابه می‌کرد. در گردهماییهای عمومی، کلرک اغلب سخنرانی را آماده می‌کرد که گالودت آن را برای مردم ایراد می‌کرد. سپس هر دو پاسخگوی پرسشها بودند. حضور کلرک ناشنوا، اما تحصیل کرده، دلیلی بود بر اینکه مدرسه ناشنوایان در امریکا با موفقیت همراه خواهد بود. بنابراین، مبارزه 1816 برای جلب حمایت مردمی برای مدرسه توانست تردیدهای برخی امریکاییها را درباره امکان آموزش به ناشنوایان، برطرف کند. در 1817 نزدیک به پنج هزار دلار از کمکهای فردی فراهم آورد و مجمع عمومی کانتیکت نیز، وعده داد پنج هزار دلار کمک کند و این نخستین‌بار در تاریخ امریکا بود که بودجه عمومی برای دایر ساختن موسسه‌ای خیریه اختصاص یافت.
در حالی که همگان از توماس هاپکینز گالودت، به عنوان فردی پیشگام در آموزش ناشنوایان امریکا یاد می‌کنند، احتمالاً او خود را در درجه اول، یک مسیحی معتقد پروتستانی و در وهله دوم یک نظریه‌پرداز آموزش توصیف نموده است. گالودت همراه آموزگار ناشنوای فرانسوی، لورنت کلرک در 1817، نخستین مدرسه عمومی را در ایالات متحده برای ناشنوایان تأسیس نمود. گالودت نخستین مدیر این موسسه بود که مدرسه ناشنوایان امریکایی در هارتفورد واقع در کانتیکت نام داشت. مهارت ادبی و نطقی او در جلب حمایتهای ایالتی و فدرال برای این موسسه تازه تأسیس، بسیار مثمر ثمر بود. مدرسه هارتفورد، با مدیریت او الگو و منبعی مملو از کارشناسی و تخصص برای تأسیس سایر موسسات آموزشی ناشنوایان در ایالات متحده که از حمایت عموم مردم برخوردار بودند, به شمار می‌رفت.
با این همه، علاقه گالودت به اصلاحات آموزشی به ناشنوایان محدود نمی‌شد. پس از کناره‌گیری از مدیریت مدرسه هارتفورد در 1830، توجه او به تلاشهای خیرخواهانه متنوعی معطوف گردید. او مشتاقانه و بدون خستگی برای انجمن مستعمره امریکا و انجمن منطقه‌ای امریکا علیه برده‌برداری متن می‌نوشت و سخنرانی می‌کرد و همچنین عقاید مذهب پروتستان را اشاعه می‌داد. گالودت که پیشنهاد‌های بسیار برای تدریس و هدایت برنامه‌های آموزشی در دانشگاهها و سایر موسسات آموزشی را رد می‌کرد، ترجیح می‌داد در هارتفورد بماند، به عنوان کشیش آسایشگاه عقب‌ماندگان ذهنی خدمت کرده و در حمایت از بسیاری از اصلاحات آموزشی آن زمان دست به قلم ببرد. مقاله‌ها و سخنرانیهای بی‌شمار او در حمایت از آموزش در قالب دبیرستان، مدارس صنعتی، دانشکده زنان و آموزش عالی غیردانشگاهی بود (که البته از طریق نهضت دبیرستان فرانسوی انجام می‌شد). انگیزه اصلی و نهفته در پس اقدامات گالودت در زمینه آموزش این بود که او به عنوان مسیحی پروتستانی، آموزش را وسیله‌ای می‌دید برای ارتقای سطح اصلاحات اخلاقی و نیکوکاری مسیحیتی.
گالودت به سمت مدیریت مدرسه انتخاب شد و تا 1830 در همین سمت باقی ماند. تحت سرپرستی او، نوآوری آموزش ناشنوایان کارآیی خود را به اثبات رساند. وی افزون بر وظایف اداری و تدریس تمام وقت، بدون خستگی به تبلیغ برای مدرسه هارتفورد می‌پرداخت و از طریق سخنرانی، سمینار و نگاشتن مقالات خواستار حمایت مردمی می‌شد. گالودت همچنان از شهرهای مرکزی نیوانگلند بازدید می‌کرد و مهارتهای دانش‌آموزان برجسته مدرسه را به نمایش می‌گذاشت، همچنین بر فرمانداران و قانونگذاران ایالتی اعمال نفوذ می‌کرد. در نتیجه اقدامات او، ایالتهای نیوانگلند موافقت کردند شهریه دانش‌آموزان فقیر را بپردازند و دولت فدرال نیز، برای حمایت از آموزش ناشنوایان, زمین در اختیار مدرسه قرار داد. مدرسه هارتفورد با مدیریت وی، الگو و منبع سرشاری از تخصص و کارشناسی برای موسسات نوپا در سرتاسر کشور بود. در 1830، سال بازنشستگی گالودت، پنج مدرسه تحت حمایت مردمی برای ناشنوایان فعال بودند و آنچه گالودت به عنوان یک نوآوری آموزشی شروع کرده و به ثمر رسانده بود، به موسسه‌ای ریشه‌دار در امریکا بدل شد که دولتهای ایالتی مسئولیت آن را برعهده گرفتند.
قسمت عمده موفقیت گالودت به عنوان رهبر نهضت آموزش ناشنوایان امریکایی, نتیجه مهارتهای بلاغی و ادبی او بود. در ابتدای فعالیتش نیز، با انتشار اثری به ‌نام مباحثی در نکات گوناگون اعتقادی و سنتی مسیحیت به عنوان یک مبلغ هویتی شهرت یافت. این کتاب مجموعه‌ای از مواعظی بود که او در 1816 در کلیسای سخنوری پاریس ایراد کرده بود. نمونه‌ای از سخنرانیهای منتشر شده وی نشان می‌دهد که او در راستای آرمانهای خیرخواهانه بسیاری سخن رانده است؛ حتی هنگامی که به طور تمام وقت مدرس ناشنوایان بود. در 1819 سخنرانی برای کمک به هیئت مبلغان مذهبی جزیره سندویچ را ایراد کرد. در 1820 نیز موعظه‌های وی که در گردهمایی سالیانه انجمن منطقه پروتستان هارتفورد ایراد شده بود, منتشر شد. سخنرانی او درباره آموزش زنان در 1827 ایراد گردید و سال بعد نیز منتشر شد. سه سخنرانی مهم گالودت, به نفع آموزش ناشنوایان عبارت‌اند از: سخنرانی در مراسم افتتاحیه مرکز آسایشگاهی کانتیکت ، 1817؛ سخنرانی در مراسم نامگذاری مرکز آسایشگاهی امریکا ، 1821؛ سخنرانی درباره وظیفه ما در فراهم آوردن آموزش برای کرولالان و مزایای آن . این سخنرانیها در 1824 منتشر گردید.
این سخنرانی آخر را گالودت در موقعیتها و مکانهای بسیاری ایراد کرد؛ از جمله شهرهای مهم نیوانگلند و در مدت فعالیتش در 1824 برای حمایت از مدرسه کانتیکت ، و در 1828 در مجلس نمایندگان ایالات متحده . حتی منتقدی مانند جان کوئینسی آدامز ، خطابه‌های او را به دلیل داشتن تأثیری منطقی و احساس‌برانگیز ستوده است. در واقع گالودت از قدرت تسخیر‌کننده خطابه‌هایش برای تحت تأثیر قرار دادن عقاید مردم و متمایل کردن آنان به سوی آموزش ناشنوایان استفاده می‌کرد و این در موفقیت خارق‌العاده‌اش در این زمینه تأثیرگذار بود. گالودت در مواعظ خود, حامیان آموزش ناشنوایان را قهرمانهای مسیحی تصور می‌کرد. این ناجیان، ناشنوایان کافر را که در زندانهای تاریک جهالت محبوس بودند، در حالی که خود تقصیری نداشتند، از بند و زنجیر می‌رهانیدند. بدین ترتیب، این خطابه‌ها مدعی بودند این پیشگویی انجیل که «آنها که نمی‌شنوند، خواهند دریافت» به حقیقت پیوسته و بنابراین، آموزش ناشنوایان امریکایی نشانه‌ای بود دال بر اینکه در هزاره جدید، رجعت مسیح ، نزدیک است.
مواعظ گالودت، روح امریکای اوایل قرن نوزدهم و دوران اصلاحات را تسخیر و مجذوب کرده بود. امریکاییها که جریانهای روشنفکری پروتستان، ناسیونالیسم و فلسفه روشنفکری آنها را به حرکت درآورده بود، در سازمانهای خیریه جمع می‌شدند تا پیشرفتهای اجتماعی را افزایش دهند. این حرکت شامل طیف گسترده‌ای از اصلاحات در زندانها گرفته تا مراکزی برای نگه‌داری دیوانگان بود. در حالی که آنها به مشکلات ملموس اجتماعی می‌پرداختند، این فعالیتهای خیریه, انگیزه‌هایی مذهبی نیز داشتند که همانا رسیدن به رهایی معنوی و گرایش به عقاید مسیحیت بود. اصلاحگران افزایش کارهای خیریه، بهبود دردهای اجتماعی و گرویدن کافران به مسیحیت را نشانه‌هایی قطعی می‌دانستند، دال بر اینکه هزاره پیشرو, سرشار از خوشبختی، عدالت و حاکمیت معنوی مسیح خواهد بود. بنابراین، اقدامات انجام شده برای محفوظ داشتن آموزش ناشنوایان امریکایی، قسمتی از روند عظیم‌تر درباره تغییرات اجتماعی خیرخواهانه بود. در این شرایط، گالودت را می‌توان استاد بلاغت در اصلاحات اوایل قرن نوزدهم دانست که آرمان آموزش ناشنوایان را به عنوان تحقق رویای هزاره امریکاییان ارتقا می‌داد.
گالودت که نویسنده‌ای فعال و پرکار بود، در نوشته‌هایش و همچنین در محافل و از پشت تریبونها در جهت پیشبرد آموزش ناشنوایان اقدام می‌کرد. مقاله‌های او به طور گسترده در نشریات و مجلات منتشر می‌شد. در میان نگاشته‌های ابتدایی او, مجموعه‌ای از مقالات است که در سالهای 1818 و 1819 در ماهنامه‌ای بریتانیایی به نام کریسچن آبزرور منتشر شد، سری دوم آن نیز، در 1826 منتشر گردید. نخستین مجموعه مقاله‌ها مشتمل بر دفاعیات گالودت بود از کاربرد زبان اشاره در تدریس به ناشنوایان. و دومین مجموعه, بیشتر رساله‌ای بود درباره زبان و فراگیری آن، که پس از آن پیشنهادی جالب توجه مبنی بر اینکه مبلغان مذهبی برای برقراری ارتباط در خارج از کشور می‌توانند از زبان اشاره استفاده کنند، داده بود.
گالودت تا 1847 دیگر درباره زبان اشاره چیزی ننگاشت. در این زمان، تریبون او نشریه تازه تأسیس سالنامه ناشنوایان امریکا بود. او برای ابطال نظریات تبلیغ شده هوراس‌من دست به ‌قلم برد. هوراس‌من، معتقد بود مدارس اروپایی با استفاده از روش آموزشی شفاهی برتر از مدارس امریکایی هستند. همین نشریه در 1849 خاطرات گالودت درباره تدریس به کرولالان را منتشر کرد. در 1858 و پس از مرگ گالودت، سالنامه ناشنوایان امریکا, خواندن با لبها را منتشر کرد که توصیفی کوتاه از مواجهه ابتدایی گالودت با یک کشاورز ناشنوا بود.
علاقه بسیار و گسترده گالودت به آموزش در چندین اثر دیگر او منعکس شده است. مجموعه «اظهاراتی درباره سمینارهایی برای آموزگاران » در روزنامه کانتیکت آبزرور منتشر شد و این انتشار در پنجم ژانویه 1825 آغاز شد. گالودت در 1830 و در سالنامه امریکایی آموزش و تدریس ، مقالات «روشهای آموزش خواندن» و «فلسفه زبان» را منتشر ساخت. در همان سال اثر تصویر کودک در تبیین و خواندن کتاب از او به انتشار رسید. پس از آن، در 1836، کتابی برای روح و روان کودک منتشر شد که محبوب‌ترین کتاب در مجموعه توزیع شده کتابهای کودکان در زمینه مذهب بود و گالودت آن را برای انجمن منطقه امریکا نگاشته بود.
در سالهای 1831 تا 1833 گالودت مجموعه «زبان دوران طفولیت » را برای سالنامه امریکایی آموزش و تدریس نگاشت. وی در همین نشریه مقاله‌های زیر را منتشر ساخت: مجموعه «انضباط در خانه و مدرسه » در 1837؛ مقاله «خاطراتی از کرولالان: ارائه اصول انضباط در خانه و مدرسه » در 1838؛ مقاله «به هوش » در 1839. وی همچنین در سالهای 1838 تا 1839 مجموعه‌ای از مقاله‌ها را با عنوان «آموزگاران زن در مدارس عمومی » در نشریه مدرسه عمومی کانتیکت منتشر کرد و پس از آن در سالهای 1839 و 1840 مجموعه «همکاری والدین در ارتقای سطح مدارس عمومی » به انتشار رسید. افزون بر این، گالودت در سالهای 1839 و 1840، مجموعه‌ای طولانی با عنوان «بحث درباره آموزش خانگی » را برای مجله مادر نگاشت.
گالودت در دهم سپتامبر 1851 در هارتفورد درگذشت. کارهای سوفیا فولر ، همسر ناشنوای او و یکی از نخستین دانش‌آموختگان مدرسه هارتفورد و همچنین دو فرزند آنان، علاقه گالودت به آموزش و ناشنوایایی را همچنان استمرار بخشید. بزرگ‌ترین پسرش، توماس گالودت ، کشیش مجمع ناشنوایان در کلیسای سن آنِ نیویورک سیتی شد، و کوچک‌ترین پسرش، ادوارد ماینر گالودت نخستین مدیر دانشکده گالودت گردید که نام آن را از نام پدرش توماس هاپکینز گالودت اقتباس کرده بود.
مأخذ:
GEDPD, Vol. 1, P. 444-447.
جیمز جِی. فرناندز
ترجمه محبوبه مرشدیان  
تاریخ ثبت در بانک 6 بهمن 1399