کد | jr-44416 |
---|---|
عنوان اول | کیتو، جان |
عنوان دوم | دانشمند ناشنوا و پژوهشگر در متن کتاب مقدس انجیل |
نویسنده | هری جی. لانگ |
نویسنده | فرانسیس هیگینز |
مترجم | صالح غایی |
عنوان مجموعه | دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد سوم |
نوع | کاغذی |
ناشر | موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم |
سال چاپ | 1388شمسی |
شماره صفحه (از) | 1043 |
شماره صفحه (تا) | 1045 |
زبان | فارسی |
متن |
کیتو، جان، دانشمند ناشنوا و پژوهشگر در متن کتاب مقدس انجیل. در چهارم دسامبر 1804 در پلایموث انگلستان به دنیا آمد. پدرش سنگکار بود. خانواده جان در فقر شدیدی به سر میبردند؛ به همین سبب جان را در چهار سالگی نزد مادربزرگ مادریاش فرستادند تا با او زندگی کند. مادربزرگ پیکن، عشق خواندن و مطالعه را به جان تلقین میکرد. جان نیز هر کتابی را به دست میآورد, میخواند. یکی از این کتابها، انجیل بود. تشویقهای مادربزرگ و همسایه جان که برایش داستانهایی تعریف میکرد، توانست شوق او را برای یادگیری برانگیزد. در سیزدهم فوریه 1817، در حالی که جان برای کمک به پدرش از نردبان بالا میرفت و یک قطعه سنگ لوح را با خود بالا میبرد، ناگهان پایش لغزید و حدود چهارده متر به پایین افتاد و در این حادثه او بیهوش شد. پس از دو هفته که به هوش آمد, دیگر قادر به شنیدن نبود و از نظر گفتاری هم دچار مشکل شده بود. از دست دادن شنواییاش، تأثیر بدی بر روی سیستم تعادلی بدنش گذاشت؛ به گونهای که تعادلش را هنگام راه رفتن از دست داده بود. از آن پس، وی حرفها و نظریاتش را با نوشتن به دیگران بیان میکرد. بعضی وقتها هم برای بیان صحبتهایش از نشانهها استفاده میکرد. حرف زدن هم برایش خیلی سخت و مشکل شده بود. پس از اینکه جان تقریباً سلامتی خود را به دست آورد, به نقاشی تابلو پرداخت، اما در این کار نتوانست موفق شود. به علت فقر خانوادهاش، وی را به نوانخانه پلایموث فرستادند و در آنجا حرفه کفاشی را آموخت. از آنجا که جان تشنه علم و دانش بود و اجازه داشت که شبها در خانه خود بخوابد، این زمان فرصت مناسبی برای پرورش ذهنی جان بود. جان تمام افکار و مشاهدات روزانه خود را در دفتر خاطراتش مینوشت، که این کار وی کمکی در پیشرفت قوای عقلانیاش بود. حدود دو سال شاگرد کفاش بود. اوقات فراغتش را با خواندن و نوشتن مقالههای روزنامه پلایموث پر میکرد. در 1823 چندی از بزرگان محقق با شناسایی تواناییهای برجسته جان، با کمکهای مالی از فعالیتهای تکمیلی ادبی وی حمایت کردند. از آن پس, جان اجازه خواندن و مطالعه کردن در کتابخانههای عمومی را داشت و بیرون از نوانخانه، ساعات خوشی را در کتابخانه سپری میکرد. بسیاری از شاخههای علوم، توجه جان را به خود جلب کرده بود، اما از میان آنان, تاریخ و اصول اخلاقیات برایش جذابتر بود. علاقه جان پس از آشناییاش با دکتر گرووز در زمینه ادبیات انجیلی بیشتر شد. دکتر گرووز یک دندانپزشک مسیحی بود که فنون دندانپزشکی را به جان آموخت و حس مذهبی را در وی برانگیخت. زمان عقاید مذهبی جان را محکمتر میکرد و چون در خدمت کشیش در امور روحانیت ناتوان بود، مقالههایی را با عنوان «جهان مذهبی» مینوشت. تا این زمان وی مسلط به چندین زبان, از جمله زبان عبری شده بود. پس از یادگیری امور مذهبی زیر نظر انجمن مبلغان مذهبی کلیسا در لندن که دو سال به طول کشید, در 1827 همراه گروهی به مالتا ، پایگاه تبلیغات مذهبی رفت. وی رسالههایی را به چندین زبان بیگانه چاپ کرد و به مبلغان مذهبی در خاورمیانه فرستاد. به دلیل فعالیتهای روشنفکرانه جان، دولت به مخالفت با وی برخاست. وی از بیم به خطر افتادن جانش به انگلستان بازگشت و به همین سبب در 1828 رابطه مذهبی جان با جامعه پایان پذیرفت. در اوایل 1829، جان کیتو حدود چهار سال با یک حزب مذهبی محرمانه که دکتر گرووز آن را هدایت میکرد, عازم خاورمیانه شد. پس از بازگشت به انگلستان در 1833، او وقایع و ماجراهای بینظیر خود را در یک سری از کتابهای انجیل نوشت. در همان سال با زن ناشنوایی با نام آنا بلا فن ویک ازدواج کرد. در 21 سال زندگی مشترکشان، آنا بلا مطالب لازم را برای نوشتههای جان کیتو جمعآوری میکرد. جان برای انتشار اطلاعات سودمند برای جامعه، مقالاتش را در نشریه ادواری مجله پنی چاپ کرد. آثار دیگرش را در مجلات مختلف دیگر به چاپ میرساند. در بین 21 کتابی که نوشت، کتاب انجیل مصوّر و تاریخچه مصور فلسطین و سرزمین مقدس مشتمل بر تاریخ کامل یهود که در 1840 نوشت، برای دانشآموزان طرفدار ادبیات مذهبی سودمند و ثمربخش بود. وی این کتاب را بر پایه آشناییاش با سنن شرقی نوشت. بزرگترین اثر وی دایرهالمعارف ادبیات انجیلی است که این اثر در دو جلد قطور با دو هزار صفحه منتشر شد که این اثر او را در میان مفسران انجیلی در جایگاه ممتازی قرار داد. زمانی که کتیو سرگرم تهیه دایرهالمعارف ادبیات انجیلی بود، مشکلات مالیاش رو به وخامت بیشتری گذاشت، به گونهای که دوباره مجبور به نقل مکان شد، و این بار به حوالی کامدن تاون رفت. دایرهالمعارف او، نظریات بسیار مساعدی را در محافل ادبی به خود جلب کرد؛ زیرا چیزهایی از این قبیل هرگز در زبان انگلیسی وجود نداشت. در 1845، کتاب شرح حال خود را با عنوان احساسات گمشده به چاپ رساند. آخرین کتاب وی روشنگریهای روزمره انجیل بود که نوشتن آن از 1849 تا 1853 طول کشید و سرانجام در شهر ادینبورگ به چاپ رسید. او در این کتاب، به ارائه توضیحاتی درباره منشأ بسیاری از متون نمادین و تاریخی پرداخت و همچنین بعضی مرجعهای شخصی را نیز، در کتاب درج کرد. او در سالهای 1848 تا 1853، تألیف و ویرایش نشریه ادبیات مقدس را بر عهده داشت. در 1844، دانشگاه گیسن در آلمان، از جان کیتو سپاسگزاری و تجلیل کرد و به وی درجه دکتری الاهیات را اعطا کرد. در 1845 انجمن سلطنتی عتیقهشناسان, او را در انجام کارهایش همراهی کردند. در 1850، به واسطه حقوق خانواده سلطنتی به خاطر تأیید آثار ادبی جان کیتو, مستمری سالانه به او اختصاص داد. در 1851، جان از حمله عصبی در پشت سرش رنج میبرد و دکتر به او پیشنهاد کم کردن فعالیتهای روزانه و در عوض پیادهروی را داد. در 1853، جان کیتو با مرگ جوانترین فرزندش، دچار شوکی بزرگ شد. او عاشق و شیفته فرزندانش بود؛ فرزندانی که آرزوی شنیدن صدایشان را داشت. او به زبان اشاره، به عنوان زبان طبیعی ناشنوایان، ایمان داشت و مدرسهها را به ترویج زبان اشاره و زبان نوشتاری تشویق میکرد. شرایط اقتصادی کیتو در این زمان بسیار وخیم بود و خانواده او مجبور شدند برای زندگی در خانهای کوچکتر در ووکینگ ، محل زندگی خود را ترک کنند. در 1843، کتابهای تاریخ فلسطین و اندیشهها در میان گلها را منتشر کرد. پس از آن در 1845، کتاب مصور یکشنبه را به چاپ رساند. در همین سال، او به عضویت انجمن سلطنتی عتیقهشناسی درآمد. اعضای خانواده وی و دوستانش, با هجی کردن حروف الفبای دستی با او ارتباط برقرار میکردند. جان ترجیح میداد برای ارتباط، بیشتر از نوشتن و یا صحبت کردن استفاده کند تا هجی کردن حروف، اما شناخت و اطلاعات جان نسبت به نشانهها و علایم مانند همه ناشنوایان محدود و کم بود. اوایل 1854، او بر اثر سکته مغزی فلج شد و به حالت کُما رفت. پس از مدتی بهبودی خود را به دست آورد، اما همیشه از سردردهای عذابآوری رنج میکشید. در ماه آگوست, با کمک مالی دوستانش، جان با خانوادهاش به آلمان رفت تا بتواند خود را با آبهای معدنی شهرهای کانستات و وورتمبرگ درمان کند. وضع جسمانی جان کیتو روز به روز وخیمتر شد. سرانجام در 25 نوامبر 1854 در پنجاه سالگی چشم از دنیا فرو بست. او را در گورستان کانستات به خاک سپردند. ناشر آخرین اثر وی, چارلز نایت بنای یادبودی را در بالای سر قبر جان گذاشت. پروفسور جان ایدی از اهالی گلاسگو, در شرح حال جان کیتو چنین نوشت: نام دکتر جان کیتو, برای همیشه با نام و ادبیات انجیلی حک شده است. موفقیتهایش بیشتر از مال و ثروت، برایش جذاب و شگفتآور بود. نه فقر، نه ناشنوایی و نه شرایط سخت، هیچ کدام نتوانست شور و اشتیاق او در خواستههای مذهبیاش را از بین ببرد و مانع از موفقیتهایش شود. مآخذ: DPAS, 212-214; GEDPD, Vol. 2, P. 129-131. هری جی. لانگ ؛ فرانسیس هیگینز ترجمه صالح غایی |
تاریخ ثبت در بانک | 27 دی 1399 |