کد jr-44368  
عنوان اول کان، هارولد جی  
عنوان دوم باکتری‌شناس ناشنوای امریکایی  
مترجم حجت‌الله نیکویی  
عنوان مجموعه دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد سوم  
نوع کاغذی  
ناشر موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم  
سال چاپ 1388شمسی  
شماره صفحه (از) 985  
شماره صفحه (تا) 987  
زبان فارسی  
متن کان، هارولد جی. ، باکتری‌شناس ناشنوای امریکایی.
در 29 می 1886 چشم به جهان گشود. وقتی دوازده سال داشت، در مسافرت یک ساله‌ای به همراه خانواده‌اش در اروپا, برای اولین بار متوجه شد که شنوایی‌اش به تدریج در حال از دست رفتن است. عامل اولیه این کشف، یک نارضایتی بود؛ زیرا معلمانش می‌دانستند که او نمی‌تواند صدایشان را بشنود و به همین دلیل, هرگز او را به خاطر بی‌توجهی سرزنش نمی‌کردند. هنگامی که معلم در کلاس سخن می‌گفت و درس می‌داد، او درسهای روز بعد را مطالعه می‌کرد. در زندگینامه خودنوشت منتشر نشده‌اش، گفته است که در دبیرستان دوستان چندانی نیافت؛ زیرا برای آنها بسیار مشکل بود که بتوانند بدون فریاد زدن, با او صحبت کنند. در این زندگینامه, همچنین گفته است که چگونه زمانی که درک سخنرانیها، موسیقی و رادیو برایش ناممکن و در نتیجه زندگی اجتماعی‌اش هر بیشتر محدود شد, ناراحت و خشمگین است. کان، در روابط متقابل شخصی‌اش همواره نگران بود که مبادا چیزی را به اشتباه بگوید و احساسات کسی را جریحه‌دار کند. لب‌خوانی برای کان مشکل بود و او خود را برای اینکه بتواند لب‌خوانی را خوب بیاموزد، تحت فشار قرار می‌داد. با نگاهی به زندگی گذشته‌اش، او از دیدگاهی فلسفی این سوال را از خود کرد که از زمان ناشنوا شدنش تا کنون، بیشتر به دست آورده یا از دست داده است. کان، دریافت که معلولیت اغلب برای اطرافیان و مخاطبان خود فرد ناراحت کننده‌تر است و بیان کرد که همسرش, بیش از خود او ناراحت بوده است. او معتقد بود ناشنوایان، شنوایان را به طور کلی به دو گروه تقسیم می‌کنند: دسته اول آنها که زحمت مواجه شدن با ناشنوایان و یافتن روشی برای ارتباط با آنان را متقبل می‌شوند و دسته دوم, کسانی که از این کار پرهیز می‌کنند.
کان در دوران دبیرستان، چندین بار به هارتفورد, که 25 کیلومتر با خانه‌اش فاصله داشت, سفر کرد تا پزشکی را ببیند که به قول خودش بیهوده امیدوار بود بتواند جلوی روند فزاینده ناشنوایی‌اش را بگیرد. پدرش, میکروسکوپی به او هدیه داد و تشویقش کرد تا به آزمایشگاه برود و اسلاید تهیه کند. کان, روشی تازه برای خشک کردن فرآورده‌های دارویی ابداع کرد که سریع‌تر از روش استفاده از الکل بود و باعث شگفتی پدرش شد. او بدون اینکه خود دریابد، روشی را کشف کرده بود که معمولاً به دانش‌آموزان سطوح بالا آموخته می‌شد. این رویداد, مدتها بعد که او در دنیای میکروتکنیک برای خود نامی به دست آورد، در نظرش بسیار مهم جلوه کرد.
علاقه کان به زیست‌شناسی, او را به گذراندن یک دوره تخصصی در علم باکتری‌شناسی هدایت کرد. اما در دانشگاه بوستون یا دانشگاه جان هاپکینز , که پدرش در آن تحصیل کرده بود, رشته‌های باکتری‌شناسی تدریس نمی‌شد. زمانی که پدر کان شروع به پدید آوردن رشته‌ای در باکتری‌شناسی در وسلیان کرد، از کار بزرگ و انقلابی پاستور فقط چند سال می‌گذشت. تئوبالد اسمیت و دیگران, پیش از او, گذراندن دوره تخصصی در رشته کابردهای باکتری‌شناسی در طب را آغاز کرده بودند. اما کان, که اکنون دانشجوی دوره کارشناسی در دانشگاه وسلیان بود, به باکتری شناسی در حوزه کشاورزی علاقه‌مند شد. او اولین دانشجوی امریکایی بود که به فعالیت در این رشته پرداخت. وی عقیده داشت باکتری‌شناسی خاک، حوزه گسترده‌ای برای تحقیق دارد. اشتیاق کان برای این کار، زمانی فزونی گرفت که پیشنهاد همکاری در دانشگاه کورنل و تحصیل برای درجه دکتری رشته باکتری‌شناسی را دریافت کرد.
کان، اگر چه در وسلیان دوستانی یافت، اما احساس می‌کرد بسیاری از دانشجویان به صورتی سطحی و با حالتی بزرگ‌منشانه با او دوستی می‌ورزند. یکی از دوستان او نیز ناشنوا بود و کان, به توصیه یکی از اعضای دانشگاه تلاش می‌کرد تا به او کمک کند. کان در توصیف این تجربه در زندگینامه خودنوشتش, بیان کرده است که از نگرش بدبینانه شوکه شده بود. او در برابر ناشنوایانی که مسئولیت آموختن را نمی‌پذیرفتند، صبر و حوصله کمی داشت و فکر می‌کرد که در غیر این صورت، باید رفتارهای متفاوتی از دیگران انتظار داشت. کان، در برابر مقاومت این دانشجو، از تلاش برای کمک به او دست کشید.
استاد فیزیک کان نتوانست دریابد که او بدون شنیدن مطالب درسی کلاس، چگونه مقالات علمی و بسیار خوبی می‌نوشت. پسر استاد، با شنوایی طبیعی، نزدیک انتهای کلاس می‌ایستاد. بر طبق نظر کان، استاد احتمالاً تشخیص نمی‌داد که سخنرانیهای درسی‌اش چنان نزدیک به متن کتاب بود که شنیدن آن برای شرکت کنندگان در کلاس، ضرورتی نداشت. کان با نمره عالی از دانشگاه وسلیان دانش‌آموخته شد.
در 1908، کان از کرنل (مدرسه دولتی کشاورزی در نیویورک)، برای انجام یک کار تحقیقاتی زیر نظر کارشناس کشاورزی, تی. ال. لیون که تفاوتهای بعضی زمینهای کشاورزی را از نظر بازدهی محصول مشاهده کرده بود, کمک هزینه دریافت کرد. با مطرح شدن یک رابطه احتمالی بین این پدیده با عمل باکتریها، لیون مسئولیت تحقیق در این باره را به کان واگذار کرد. در آن زمان، به دلیل اینکه افراد کمی در دانشگاه کرنل با علم باکتری‌شناسی آشنا بودند‌، کان به کتابخانه روی آورد و هر منبعی را که می‌توانست به زبانهای انگلیسی و آلمانی پیدا کند، مطالعه کرد. او در دسامبر 1909، همراه پدرش به انجمن باکتری‌شناسان امریکا رفت. پدر کان که ده سال پیش از آن، انجمن را متحیر کرده بود‌، او را به متخصصان دیگر مانند کی. اف. کلرمن ‌، بعدها ثابت کرد که دوست کارگشایی است‌، معرفی کرد. اما با وجود این، در تبادل آرا با آنها, چیز چندانی که برای تحقیق و پژوهش او سودمند باشد، به دست نیاورد. اچ. ای. هاردینگ , باکتری‌شناس شیر، از آزمایشگاه کشاورزی نیویورک در ژنو, درباره روشهایی که در باکتری‌شناسی خاک قابل اجراست، با او گفت‌وگو کرد. هاردینگ به کان پیشنهاد داد که نیروی خود را روی گونه‌های نادر باکتریهای شناخته شده متمرکز نکند، بلکه به مطالعه آنچه که او مجموعه گیاهان خشکی می‌نامید، بپردازد.
اولین کتاب کان، توجه بسیاری را به خود جلب کرد. او در این کتاب, به این مطلب اشاره کرد که تحت شرایط خاصی، تعداد باکتری‌های موجود در آن، به رغم آنچه در حالت طبیعی انتظار می‌رود، افزایش می‌یابد. کان در دانشگاه کرنل، یک انجمن باکتری‌شناسی تأسیس کرد که هر ماه تشکیل جلسه می‌داد, اما متأسفانه ناشنوایی‌اش نمی‌گذاشت که از مقالات علمی ارائه شده، استفاده چندانی ببرد. در 1911 کان تحصیل در دانشگاه کرنل را تمام کرد. او از سوی وزارت کشاورزی در واشنگتن پیشنهادی برای کار با کلرمن و از طرف آزمایشگاه کشاورزی ژنو در نیویورک, پیشنهادی برای کار با هاردینگ دریافت کرد. او پیشنهاد را انتخاب کرد و تا آخر عمر, در جنوا ماند. هردینگ در 1913 آنجا را ترک کرد و آر. اس. برید که پشتیبان کارش بود، جانشین او شد. کان افزون بر پدرش و هاردینگ، برید را دوستی می‌دانست که بیش از دیگران به او انگیزه می‌دادند.
کان، بیش از یک دهه، به مطالعه باکتریهای موجود در خاک ادامه داد، تا اینکه دریافت تحقیقاتش به اندازه کار باکتری‌شناسان حوزه‌های پزشکی و صنایع شیر, پیش نمی‌رود. او پیش از 1920، روش موفق رنگ آمیزی باکتریها را برای قابل رویت شدن در زیر میکروسکوپ, کشف کرده بود. این کشف, به تغییرات انقلابی در باکتری‌شناسی منتهی نشد، اما الهام‌بخش او در تحقیق درباره کاربرد رنگها شد که برای او شهرت بسیاری به ارمغان آورد. کان به اندازه کافی واقع‌بین و عملگرا بود تا دریابد که باید کار دومی داشته باشد تا بتواند کمک بادوام‌تری در این حوزه مورد علاقه‌اش دریافت کند.
در1920، چاپ اول کتاب راهنمای روشهای مطالعه کشت یکدست باکتریها با قطع رحلی منتشر شد و او فرصتی برای بازنگریهای مکرر به دست آورد. هدف این کتاب، فهرست کردن روشهای تأیید شده در مطالعه کشت باکتریها, برای توصیف آنها بود. کان از راه انتشار این کتاب، کسب اعتبار کرد و روشهای مورد استفاده در طبقه‌بندی و توصیف باکتریها را به میزان بسیاری تحت تأثیر قرار داد. این اثر و همچنین مکاتبه با آر. تی. ویل از دانشگاه روچستر در نیویورک در چند سال بعد، او را برانگیخت تا به فکر تشکیل کمیته رنگ‌آمیزی بیولوژیکی بیفتد. کمیته، رنگهایی را که در باکتری‌شناسی به کار می‌رفتند، آزمایش می‌کرد تا بتواند وابستگی به رنگهای آلمانی را, که در نتیجه جنگ جهانی اول، به دست آوردنشان سخت شده بود، کاهش دهد. فعالیت کان با کمک یک گروه تقریباً سی نفره از داوطلبان، توجه انجمن ملی تحقیقات را جلب کرد و این انجمن، مسئولیت ادامه کار را برعهده گرفت.
تأسیس کمیته رنگ‌آمیزی بیولوژیکی در نوامبر 1921، برای کان بسیار مهم بود. وی می‌دانست که این کار برای او در میان دانشمندان هم‌رده‌اش, که بسیاری از آنها, دانشجویان خودش در سال آخر دوره کارشناسی بودند, شهرت می‌‌آورد. او می‌دانست که تلاشش، بزرگ‌ترین خدمت به علم باکتری‌شناسی است. کان در خاطراتش می‌گوید که در آن زمان، میل او به شنیدن مباحث مطرح شده در جلسات کمیته, آن قدر زیاد بود که تصمیم گرفت تعدادی لوازم کمک‌شنیداری را امتحان کند. به هر حال، او دریافت که ناشنوایی فزاینده‌اش به موازات پیشرفت در فناوری، بیشتر می‌شود. وقتی به آزمایش با وسایل کمکی قوی‌تر ادامه داد، با لحن طعن‌آمیز می‌گفت که وضعیتی بهتر از یک مفلس ندارد. کان در 1923، کتاب باکتری‌شناسی را, که برداشتی کلی از این علم بود، منتشر کرد. پس از چهار سال، کتاب بعدی کان، که چون پدرش آن را پیش از مرگ خود شروع کرده بود، نام خود را به عنوان نویسنده دوم آن ذکر کرد، به چاپ چهارم رسید و برای او شهرت بیشتری آورد.
کان در سالهای بعد، شمار بیشتری از آثار خود، از جمله رنگهای بیولوژیکی (1925) را منتشر کرد. او همچنین در پایه‌گذاری نشریه فناوری رنگ آمیزی و نوشتن مقالات برای آن، نقش کلیدی ایفا کرد. کان در 1933، تعدادی از مقالات نشریه را یک بار دیگر در کتابی با عنوان تاریخ رنگ‌آمیزی منتشر کرد. کتاب دیگر او فرآیند رنگ‌آمیزی در بین سالهای 1944 تا 1955 ابتدا در قطع رحلی و پس از آن, در 1960 به صورتی کاملاً بازنگری شده، منتشر شد. کان در 1948، از آزمایشگاه بازنشسته شد. او به کار تدوین فناوری رنگ مشغول شد و هر هفته به روچستر در نیویورک سفر می‌کرد, و در آنجا بسیاری از رنگها را آزمایش می‌کرد و گواهی تأیید می‌گرفت. او در اواخر 1975 نیز کتاب راهنمای روشهای میکروبیولوژی را منتشر کرد.
ناشنوایی کان، در دوران بازنشستگی آرام و قرار را از او گرفت. حتی تلویزیون در نظر او بی‌فایده بود. او برای رسیدن به آرامش، نقاشی را پیشه خود کرد و یک اثر هنری بزرگ آفرید. همسر کان در 1963 درگذشت. زنگ خانه او به تعدادی لامپ الکتریکی وصل بود و یک کمک کار نیز، هر روز به او سر می‌‌زد تا برایش تلفن بزند. بدین ترتیب و در چنین شرایطی، کان به انتشار آثار خود از جمله راهنمای روشهای میکروبیولوژی و چاپ دوم رنگهای بیولوژیکی ادامه داد.
دخترش جین به عنوان دستیار, به مدت بیست سال برای او کار کرد و خود, باکتری‌شناس موفقی شد. کان در روز دهم نوامبر 1975 دیده از جهان فروبست.
مأخذ:
DPAS, P. 80-83
ترجمه حجت‌الله نیکویی  
تاریخ ثبت در بانک 10 دی 1399