کد jr-44364  
عنوان اول کارلین، ‌جان  
عنوان دوم نویسنده و نقاش ناشنوای امریکایی  
نویسنده فرانسیس سی. هیگینز  
مترجم حجت‌الله نیکویی  
مترجم محبوبه مرشدیان  
عنوان مجموعه دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد سوم  
نوع کاغذی  
ناشر موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم  
سال چاپ 1388شمسی  
شماره صفحه (از) 978  
شماره صفحه (تا) 980  
زبان فارسی  
متن کارلین، ‌جان ، نویسنده و نقاش ناشنوای امریکایی.
در پانزدهم ژانویه 1813 در فیلادلفیا به دنیا آمد و در دوران کودکی ناشنوا شد. برادر کوچک‌ترش اندرو نیز مانند او ناشنوا بود. کارلین, هفت ساله بود که یک تاجر ظروف سفالی در فیلادلفیا به نام دیوید جی. سیگزاس او را به همراه پانزده کودک ناشنوای دیگر, که همگی در خیابان رها شده بودند، به خانه خود برد، به آنها غذا و پوشاک داد و یک مدرسه خصوصی برایشان تأسیس کرد. همین مدرسه، بعدها تبدیل به مدرسه ناشنوایان پنسیلوانیا شد، که در امریکا سومین مدرسه مخصوص ناشنوایان بود. کارلین در 1825 دانش‌آموخته شد. سپس با جدیت شروع به تحصیل در رشته طراحی در آکادمی جان آر. اسمیت نمود و نقاشی و پرتره را نیز در کانون صندوق هنرمندان در فیلادلفیا فراگرفت. پدرش, که یک کارگر ساده بود، نمی‌توانست مخارج او را تأمین کند و کارلین برای مدت هفت سال, به عنوان نقاش خانه و تابلو نویس کار می‌کرد تا هزینه تحصیلش را در رشته هنر تأمین کند.
در 1838، کارلین برای مطالعه در موضوع اشیای دوران باستان در موزه انگلیس, به لندن مسافرت کرد و پس از آن, برای تکمیل دوره نقاشی پرتره, زیر نظر استاد پل دلاروچ به پاریس رفت. او به رغم ناشنوایی‌اش, قادر بود زبان فرانسوی را, که قبلاً آموخته بود, به کار برد و در ایجاد ارتباط با امریکاییهای دیگری که آشنایی بسیار کمی با این زبان داشتند, به دلاروچ کمک کند. کارلین با راهنمای دلاروچ, آثاری مانند: بهشت گمشده و سیر زائر را با خطوط سیاه طراحی کرد. او در هنگام طراحی این آثار حماسی، شعر خود را می‌سرود. با وجود این، از اینکه بین آن اشعار و این تصاویر، نوعی ناهمخوانی می‌دید، احساس یأس و ناامیدی می‌کرد. کارلین اغلب درباره این مشکل, با نویسندگان گفت‌وگو می‌کرد و نتیجه می‌گرفت که: من قانع شدم هرگز نمی‌توانم آنچه باشم که با شور و اشتیاق فراوان آرزویش را داشتم، یعنی یک سراینده شعر درست.
کارلین در 1841 به امریکا بازگشت و در نیویورک, یک کارگاه نقاشی تأسیس کرد. در زمستان 1842 به شهر اسپرینگ فیلد ایالت ماساچوست سفر کرد و با بی‌. اً. پیبادی آشنا شد. پیبادی که متوجه اشتیاق کارلین به سرودن شعر شد، او را به سوی فرهنگهای لغت تلفظ‌دار و قافیه‌دار راهنمایی کرد و در همین حال نیز, ویلیام کولن بریانت شاعر به او توصیه کرد که شعرهای انگلیسی مشهور را بخواند. کارلین این توصیه‌ها را ارزشمند تلقی کرد و با عمل به آنها موفق به سرودن اشعاری شد که در روزنامه‌ها به طور گسترده منتشر گردید. ادوارد ماینر گالودت شعر «صحنه‌ای درباره صدای جزیره لانگ » را که در نشریه خوانندگان امریکا به چاپ رسید، به عنوان یک حرکت خاص شکوهمند شایان توجه، توصیف کرد.
کارلین در 1841، با تأسیس یک کارگاه نقاشی، خود را به عنوان نقاش مینیاتور مطرح کرد. در 1843، او با یک زن ناشنوا ازدواج کرد و خانواده‌ای با پنج فرزند تشکیل داد. پرتره‌های مینیاتور کارلین بر روی عاج، برای او موفقیت آورد و به دنبال آن، بسیاری از دیپلماتهای پایتخت, به او سفارش نقاشی دادند. جفرسون دیویس که در آن زمان, وزیر رئیس‌جمهوری پیرس بود, از کارلین خواست تا پرتره پسرش را نقاشی کند. کارلین رابطه دوستی با همسر پیرس و بسیاری از مردان سرشناس مانند ویلیام اچ. سوارد ، ثورلو وید ، هوریس گریلی و همیلتون فیش را گسترش داد.
اشعار کارلین و مقالاتش درباره معماری, در نشریه پیک شنبه فیلادلفیا منتشر شد. شماری از نوشته‌های آموزشی او در سالنامه ناشنوایان امریکا منتشر شد. وقتی شعر او به نام مرثیه ناشنوایان در نخستین شماره این نشریه در 1847 چاپ شد، لوزرن رای , سردبیر آن نشریه, گفت که یک شاعر ناشنوا در این زمان، پدیده نادری است که می‌تواند با یک نابینای نقاش مقایسه شود. حتی ویلیام کولن بریانت نیز به کارلین به دلیل موفقیتش تبریک گفت. کارلین همچنین برای رمان خانواده اسکرچ ساید , که برای کودکان نوشته است، مشهور است. او درباره موضوعات گوناگونی, از زمین‌شناسی گرفته تا پارک مرکزی نیویورک، سخنرانی کرد و مقالات بسیاری در مجلات علمی مهم جمعیت ناشنوایان منتشر ساخت. او اغلب مقالات خود را که به بحث درباره روشهای تدریس می‌پرداخت، با نام مستعار رافائل پالت منتشر می‌کرد. احتمالاً یکی از دلایل مخالفت کارلین با زبان اشاره و ترجیح لب‌خوانی و هجی با انگشتان دست, ناکامی او در تلاش برای آموختن از معلمانی بود که در نخستین روزهای تحصیل رسمی کودکان ناشنوا، علایم اختراعی خودشان را به کار می‌بردند. به هر حال, به رغم این ویژگی، او روش خود در بسیاری از سخنرانیها, ساده، اما محکم می‌دانست. سخنرانیهای کارلین با این روش، طرفداران بسیاری داشت. او با فعالیت در جمعیت ناشنوایان, در جمع‌آوری شش هزار دلار برای ساختن کلیسای جامع سنت آن برای ناشنوایان و جمع‌آوری اعانه‌هایی برای خانه سالمندان و ناشنوایان معلول گالودت, کمک کرد.
آثار هنری کارلین, در سراسر منطقه شمال شرقی امریکا به نمایش گذاشته شده‌اند. او یک تابلوی نقاشی به بنای یادبود توماس هاپکینز گالودت هدیه کرد که در آن, گالودت را در حال آموزش هجی کردن با انگشت به کودکان ناشنوا نشان می‌داد. وقتی ظهور و گسترش صنعت عکاسی، مینیاتور را به یک هنر کم‌سود و منسوخ تبدیل کرد، کارلین دوباره به کشیدن پرتره و مناظر طبیعی روی آورد. تابلوی رنگ روغن «بعد از یک گشت طولانی » را که در 1817 روی بوم نقاشی کشیده شده بود، در 1949 موزه هنری اسقف اعظم در نیویورک خریداری کرد. این نقاشی، حرکات مسخره‌آمیز گروهی از ملوانان مست را در هنگام ترک کشتی نشان می‌دهد. آثار مهم دیگر کارلین عبارت‌اند از: «پرواز به سوی مصر »، «آرام‌تر از سکوت »، «دلبسته طبیعت »، «منظره پاییزهای ترنتورن »، «نوه یتیم شده » و «کولیهای دهکده ». شماری از این آثار, در نمایشگاه بین‌المللی هنرهای زیبا و تزیین هنرمندان ناشنوا, در 1934 در موزه روئریک نیویورک به نمایش درآمد. یکی از بهترین آثار او، برای سالیان متمادی بر روی یکی از دیوارهای مدرسه قدیمی ناشنوایان فنوود ، پیش از انتقال مدرسه به رایت پلینز، آویخته شده بود. این نقاشی بزرگ، یک نگهبان رومی فریب خورده را نشان می‌داد که می‌کوشید با پوشاندن گور خالی، تجدید حیات مسیح را کتمان کند. پرتره لورنت کلرک, اولین معلم ناشنوا در امریکا را که کارلین آن را تقریباً در زمان جنگهای داخلی کشیده بود، مدرسه ناشنوایان کنتاکی ، برای نصب در نمازخانه خریداری کرد. کارلین, تنها هنرمندی بود که مدرسه, او را برای نقاشی چهره لورنت کلرک بزرگ، در نظر گرفته بود.
کارلین, در مراسم افتتاحیه دانشکده ملی کرولالها (متعلق به دانشگاه گالودت) در واشنگتن به زبان اشاره سخنرانی کرد. این, لحظه‌ای فراموش‌نشدنی در زندگی او بود. کارلین با نوشتن مقاله‌ای در سالنامه ناشنوایان امریکا, گالودت را به تأسیس این دانشکده ترغیب کرد تا ناشنوایان نیز بتوانند تا سطوح عالی ادامه تحصیل دهند. در مراسم افتتاحیه، او چنین آغاز به سخن کرد: «جناب رئیس، خانمها و آقایان! در این روز، بیست و هشتم ژانویه 1864 دانشکده‌ای برای کرولالها پا به عرصه وجود می‌نهد... خداوند را سپاسگزارم که آرزویی را که سالها در سر می‌پروراندم، با لطف خود جامه عمل پوشاند. کارلین در این مراسم، اولین درجه افتخاری این دانشکده را دریافت کرد.
در 1864 کارلین انجمن ادبی کرولالهای مانهتن را با هدف رشد اندیشه و گسترش تبادل فکری بین فرهیختگان ناشنوا، تأسیس کرد. او, همراه جیمز نک ، جان بورنت و شارلوت الیزابت تونا , شاعران پیشگام در بین ناشنوایان بودند؛ پیشگامانی که نگرشهای وحشتناک مانع در آن روزگار را تغییر دادند. آنها به روشنی اثبات کردند که ناشنوا بودن، سدی در برابر آفریدن متنهای قوی نیست.
در 1854، دو سال پیش از تأسیس دانشکده گالودت در واشنگتن, کارلین طی مقاله‌ای, از فراهم آمدن امکان آموزش عالی برای ناشنوایان حمایت کرد. او در 28 ژانویه 1864، در مراسم افتتاحیه دانشکده (که آن زمان دانشکده ملی کرو‌لالها نام داشت) به ایراد سخنرانی پرداخت. کارلین نخستین فردی بود که دانشکده برای قدردانی از خدمات او به جامعه ناشنوایان, به وی مدرک افتخاری اعطا کرد.
دیگر دستاوردهای او عبارت‌اند از: تأسیس انجمن ادبی ناشنوایان منهتن در 1864، که نخستین سازمان از نوع خود در امریکا بود و همچنین ریاست کمیته جمع‌آوری اعانه برای احداث خانه سالمندان ناشنوای گالودت (1881 ـ 1873) .
کارلین در 23 آوریل 1891 و در 78 سالگی، پس از شش ماه بیماری و ابتلا به پنومونی در نیویورک درگذشت و در گورستان وودلاون به خاک سپرده شد.
مآخذ:
DPAS, P. 67-70; GEDPD, Vol. 1, P. 178-179.
فرانسیس سی. هیگینز
ترجمه حجت‌الله نیکویی؛ محبوبه مرشدیان  
تاریخ ثبت در بانک 10 دی 1399