کد | jr-44341 |
---|---|
عنوان اول | فیشر، آنجلین فولر |
عنوان دوم | شاعر و نویسنده ناشنوا و نابینای امریکایی |
مترجم | حجتالله نیکویی |
عنوان مجموعه | دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد دوم |
نوع | کاغذی |
ناشر | موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم |
سال چاپ | 1388شمسی |
شماره صفحه (از) | 901 |
شماره صفحه (تا) | 903 |
زبان | فارسی |
متن |
فیشر، آنجلین فولر ، شاعر و نویسنده ناشنوا و نابینای امریکایی. در یازدهم آگوست 1841 در ساوانای ایلینویز متولد شد. والدین او از نخستین مقیمان ساوانایی در امریکا بودند. خانواده او در نوزده سال اول زندگی آنجلین، در کنار رودخانه میسیسیپی زندگی میکردند و در کنار رودخانه بود که او برای نخستین بار خواندن را فرا گرفت. فیشر تا بهار 1854 که بر اثر حمله شدید بیماری سیاهسرفه و تب تیفوئید شنوایی خود را از دست داد, در یک مدرسه محلّی تحصیل میکرد. او به مدت پنج سال بدون داشتن هیچگونه اطلاعی درباره برنامههای ایالتی برای دانشآموزان ناشنوا, در انزوا و تنهایی به سر میبرد؛ ولی در 1859 با دیدن مقاله در حامی مسیحیت در شمال غرب در مدرسه ویژه ناشنوایان در جکسونویل ایالت یووا ثبتنام کرد. در آنجا, مربیان آنجلین خیلی زود استعداد او در سرودن شعر را کشف کردند و او را تشویق کردند این استعداد را دنبال کند. فیشر در طی سالهای پس از ناشنوایی, به خاصیت موسیقیایی شعر علاقهمند شده بود؛ ولی مشکلات شدید بینایی بر اثر بیماریهای پیشین, سراسر زندگی او را تحتالشعاع قرار دادند تا آنجا که او ناچار شد پس از فقط دو سال تحصیل در مدرسه, به دلیل فاجعه از دست دادن بینایی آنجا را ترک کند. در حدود 1875, فیشر به اجتماع ناشنوایان علاقهمند شد, و در جهت فراهم شدن بودجه لازم برای کلیسای سنت آن برای ناشنوایان کمک قابل توجهی کرد. تجربیات خود او در زمینه از دست دادن بینایی و شنوایی انگیزهای شد که او بعدها تلاش کند یک دختر نابینا و ناشنوا را آموزش دهد. در1880, او به عنوان مدیر و سرپرست در مدرسه ناشنوایان تگزاس در اوستین فعالیت کرد, ولی بیماری بار دیگر او را واداشت تا به ساوانا بازگردد. در این مدت, او همچنین به انتشار مقالههایی در نشریه کرولالها پرداخت. او در این مقالات، طی مجموعهای از بحثهای فرهنگی, مذهبی, ادبی و انتقادی, به ناشنوایان توصیههای اجتماعی و حرفهای ارائه میداد. او طی پنج سال, به یک فمینیست (مدافع حقوق زنان) پیشکسوت در جامعه ناشنوایان امریکا مبدل شد. در1880 انجمن ملی ناشنوایان , در نتیجه حکم میلان که استفاده از زبان اشاره در آموزش دانشآموزان ناشنوا را ممنوع میکرد, تأسیس شد. فیشر به شدت اصرار داشت زنان ناشنوا در نخستین انجمن ملی ناشنوایان شرکت کنند. در این انجمن او همسر آینده خود، جورج. ای فیشر, سردبیر ناشنوای یک روزنامه محلی در مین را ملاقات کرد. آنها در 1887 با هم ازدواج کردند. اقدام بعدی فیشر ایجاد زمینه برای پذیرفته شدن زنان ناشنوا در دانشگاه گالودت بود که در چند دهه گذشته مردان بسیاری از آن دانشآموخته شده بودند. فیشر با یک نامه طنز که در یک نشریه جامعه ناشنوایان به چاپ رسید، نوشت که هزینه اختصاص داده شده برای احداث یک ورزشگاه در گالودت, بهتر است صرف بنای یک ساختمان برای زنان ناشنوا شود. ولی چنین کاری لازم نبود؛ زیرا پس از پنج سال فشار مداوم, دانشگاه گالودت درهای خود را به روی زنان ناشنوا گشود. نخستین مجموعه شعر فیشر با عنوان ریسک در 1883 دارای 232 صفحه بود و در حدود نیمی از اشعاری را که او در بیست سال سروده بود, در بر میگرفت. همان گونه که یک منتقد در مجله مَد نوشت که فیشر بدون شنیدن هیچ صدایی, با ریتمی بینقص و صدای خوشایندی میسراید و ذوق و توانایی اندیشه در تکتک اشعارش هویداست. نویسندگان شنوا، از جمله الا ویلر ویلکاکس و آلونزو هیلتون دیویس زیبایی بیان فیشر را ستودند و دوستان نزدیک او, الیور وندل هلمز و جان گرین لیف ویتیر , با افتخار این مجموعه را ویرایش و بازنگری کردهاند. ویتیر در 1883 طی یک نامه خصوصی به فیشر نوشت که کتاب کوچک او را خوانده و نکات دوستداشتنی بسیاری در آن یافته است که باعث تشویق و تسلای خاطر دیگران میشوند. بعضی از اشعار فیشر عالی هستند؛ از جمله شعرهای «عذر»، «دوستها»، «گفتوگو با خود» و «هنگامی که خرسند خواهم شد». در 1884, ادوارد ماینر گالودت که در آن زمان رئیس دانشگاه گالودت بود, بخشی از غزل فیشر با عنوان «تکگویی یک نیمهشنوا» را در مقالهای در ماهنامه هارپر با عنوان «شعر ناشنوایان» ارائه کرد و 21 شعر از آثار او در کتاب زنان در شعر مقدس به چاپ رسید. نام فیشر به صورت افتخاری در گلچین ادبی شاعران امریکا ذکر شد. او یکی از نویسندگان ناشنوای پیش رو در زمان خود بود و مقالات بسیاری از او در ویسکانسین تایمز چاپ میشد. او و همسرش برای اوماها مانیتور و سایر روزنامهها شعر و مقاله مینوشتند. او همچنین همسرش را در اداره آژانس توزیع فیشر یاری میکرد. همسر فیشر در ژولای 1904 درگذشت و او به راکفورد نقل مکان کرد تا با خواهر بزرگتر خود زندگی کند. فیشر هر وقت مسافرت میکرد, اشعارش در روزنامهها به چاپ میرسیدند. در مقالات خود در نشریات جامعه ناشنوایان, مسائل روز را مطرح میکرد. در 1908, شهردار سابق ساوانا، یک نسخه از تارلد پست در منطقه انتاریو را برای خانم فیشر فرستاد که در آن، یکی از اشعار او به نام «جهان و زندگی بشر» همراه زندگینامه او چاپ شده بود. در طی سالهای آخر عمر, فیشر از چنین یادآوریها و تجدید خاطراتی بهره میبرد؛ آن چنان که سبب میشد او به سرودن شعر بپردازد. او که تا پایان عمر فمینیست باقی ماند, در آخرین نوشتهاش در سایلنت ورکر در 1915 از دستاندرکاران خواست که یاد و خاطره سوفیا فولرگالودت را به عنوان مادر ناشنوایان امریکا زنده نگهدارند و تأثیر و نفوذ او را در شکلگیری این دانشگاه, به عنوان یک موسسه آموزش عالی, به زنان و مردان ناشنوای جوان یادآوری کنند. فیشر در دوم آوریل 1925 در 83 سالگی درگذشت. مأخذ: DPAS, P. 117-118. ترجمه حجتالله نیکویی |
تاریخ ثبت در بانک | 9 دی 1399 |