کد jr-44300  
عنوان اول فابری، نانت  
عنوان دوم خانم هنرمند و بازیگر ناشنوای سینما و تئاتر  
نویسنده رابرت پانارا  
مترجم محبوبه مرشدیان  
عنوان مجموعه دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد دوم  
نوع کاغذی  
ناشر موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم  
سال چاپ 1388شمسی  
شماره صفحه (از) 843  
شماره صفحه (تا) 846  
زبان فارسی  
متن فابری، نانت ، خانم هنرمند و بازیگر ناشنوای سینما و تئاتر.
در 1920 به دنیا آمد. نانت فابری که هنگام تولد رابی نانت فابارس نام داشت، نخستین بار در چهار سالگی در نمایش واریته به ایفای نقش پرداخت. او که با نام نانت کوچولو شناخته می‌شد، در مجموعه عامه پسند «کمدی باندی ما » در صحنه تئاتر و پرده سینما نقش اصلی را ‌ایفا می‌کرد. در اوایل نوجوانی، به اختلال شنوایی مبتلا شد و پزشکان بیماری او را اتواسکلروز تشخیص دادند.
اگرچه او با موفقیت, نقص شنوایی خود را پنهان می‌کرد، اما در طول کل فعالیت خود, از لحاظ عاطفی و جسمانی از اثرات سوء و مکرر آن رنج می‌برد. او اظهار داشته که این نقص شنوایی، ازدواج نخست وی را با شکست مواجه کرد. او در طول زندگی‌اش همواره صدای وزوز در گوشهای خود احساس می‌کرده است.
تجاربی که او در مدت ایفای نقش در نمایش واریته کسب کرد، بسیار ارزشمند و سودمند بودند. او مهارتهایی متنوع شامل آواز، رقص و ایفای نقش به دست آورد. نخستین موفقیتهای او در زمینه سینما در اواخر دوران نوجوانی‌اش حاصل شد. او در آن زمان, در تولیدات مختلف ‌هالیوود ظاهر می‌شد. دیگر افتخارات او در زمینه فیلم عبارت هستند از: الیزابت و اسکس (1939) ، و ‌ایفای نقش همراه بت دیویس و ارول فلین ؛ کودکی متولّد می‌شود (1940) و ایفای نقش به همراه جرالدین فیتزجرالد و جفری لین ؛ فیلم موزیکال بسیار موفقی به نام همرنگ جماعت (1953)، که در آن همراه فرد آستیر و سید کارِس به نقش آفرینی پرداخت؛ پایان خوش (1969) و ‌ایفای نقش همراه جان فورسیت و جین سیمونز ؛ و هارپر والی پتا (1978)، که در آن همراه باربارا آدِن به ‌ایفای نقش پرداخت.
هارپر والی پتا به آن چنان موفقیتی دست یافت که وقتی بعدها در تلویزیون ملی پخش شد، به سریال کمدی عامه‌پسندی تبدیل شد. متأسفانه فابری نتوانست به ‌ایفای نقش در تلویزیون ادامه دهد. هنگام فیلمبرداری صحنه‌ای که در آن, او یک فیل زنده را می‌ربود، حیوان سیرک به او حمله کرد و او دچار ضربه مغزی شد و تا چند سال بعد قدرت تعادل نداشت.
این مسئله و همچنین مرگ دومین همسرش، رانالد مک دوگال , فیلمنامه‌نویس و تهیه‌کننده در 1973 و انجام چهار عمل جراحی مهم بر روی او در زمانهای مختلف باعث شد ناشنوایی‌اش به حالت نیمه طبیعی درآید، اما همه اینها باعث نشد که او از فعالیت دست بردارد.
فابری همچنان ادامه داد و دوباره به دنیای بازیگری بازگشت و اغلب موفقیتهایی نیز کسب می‌کرد. در طول جنگ جهانی دوم، او در برادوی و در کمدی موزیکال جایزه بزرگ (1944) به ‌ایفای نقش پرداخت. او در ‌این نمایش در نقش سالی مدیسون هنرنمایی می‌کرد تا قلب تفنگداران دریایی را هنگام فروش اسناد جنگی ‌ایالات ‌متحده تسخیر نماید. در 1949، او به دلیل بازی در کمدی موزیکال زندگی عاشقانه ، نخستین بار جایزه تونی به بهترین هنرپیشه زن را دریافت کرد. در 1962 نیز، در نمایش موزیکال دوره‌ای ‌ایروینگ برلین‌ـ ‌‌هوارد لیندسی‌‌ـ راسل ، به نام آقای رئیس جمهوری ، در نقش نل هندرسون همسر رئیس جمهوری, هنر خود را به نمایش گذاشت و نقش مقابل او را رابرت ریان (رئیس جمهوری هندرسون ) بازی می‌کرد؛ کارگردانی ‌این نمایش با جاشوا لوگان بود و در حدود یک سال ‌این نمایش روی پرده بود و باعث شد دومین جایزه تونی به بهترین هنرپیشه زن، در یک نمایش موزیکال به او تعلق گیرد.
با ‌این همه، نانت فابری بیشتر برای نمایشهای رقص و آواز، و کمدیهای کوتاهش در تلویزیون, در یادها و خاطره‌ها باقی مانده است. در بین سالهای 1954 و 1957 وی در مجموعه کمدی زمان سزار که پر بیننده‌ترین برنامه تلویزیون بود، در نقش آن ویکتور , همبازی سید سزار بود. فابری در این مجموعه به عنوان جایگزین ‌ایموگن کوکا ، در برنامه زنده شنبه شبها به ‌ایفای کمدیهای کوتاه، تقلید فکاهی از فیلمها و ستارگان سینما، و رقص و آواز می‌پرداخت. در 1956، وی جایزه اِمی برای بهترین هنرپیشه زن نقش دوم و همچنین بار دیگر جایزه امی برای بهترین کمدین تلویزیون را دریافت کرد. در 1957 نیز بود که او سومین جایزه امی را دریافت کرد.
در طول دهه 1950، همه برنامه‌ها و تهیه‌کنندگان, خواستار حضور نانت فابری بودند. او در نمایش چوی به میزبانی دینا شور ، هنرپیشه میهمان مورد علاقه مردم بود. وی همچنین در تله تئاتر شورولت نیز ظاهر شد؛ مجموعه تئاتری زنده، با بودجه‌ای عظیم که هر هفته یک نمایش از نسخه اصلی و یا اقتباس از آن را ارائه می‌داد و برخی از بزرگ‌ترین هنرپیشگان صحنه تئاتر و پرده سینما در آن به ‌ایفای نقش می‌پرداختند.
با گسترش تلویزیون و لزوم ارائه برنامه‌های بیشتر, از جمله سریالهای غیرحرفه‌ای و مسابقات اطلاعات عمومی, از حضور فابری به عنوان میهمان و مجری با استعداد استقبال می‌شد. او در دهه هفتاد در عشق، به سبک امریکایی به ‌ایفای نقش پرداخت و همچنین در مسابقه اطلاعات عمومی میادین ‌هالیوود و مجموعه کمدی قایق عشق در تلویزیون ظاهر شد و در طول دهه‌های هفتاد و هشتاد در نقش مادربزرگ رومانو در مجموعه طولانی روزی از روزهای آینده به ‌ایفای نقش پرداخت.
فابری در 1957 با فیلمنامه‌نویسی به نام رانالد مک دوگال ازدواج کرد. پس از مدتی، مک دوگال به کارگردانی، تهیه‌کنندگی و همچنین نویسندگی فیلمنامه بسیاری از فیلمهای تلویزیونی روی آورد. از میان ‌این فیلمها که فابری نقش اول را در آنها ‌ایفا می‌کرد، می‌توان موارد زیر را نام برد: شهرت، نام بازی است (1966)، اما من نمی‌خواهم ازدواج کنم (1970)، فرش سحرآمیز (1972) . وی همچنین در تماشاخانه وستینگهاوس با هنرمندی نانت فابری و وندل کوری (1961)، در نقش اصلی نان مک گاورن به هنرپیشگی پرداخت. فیلمنامه‌نویسی و کارگردانی آن با مک دوگال بود و تا اندازه‌ای بر مبنای زندگی واقعی فابری نگاشته شده بود.
ظاهر شدن مکرر وی در نقشهای اصلی صحنه تئاتر، پرده سینما و تلویزیون, باعث شد با بسیاری از طرفداران و همکاران خود در دنیای هنرپیشگی دوست شود. ‌این مزیتی بود برای تلاش وی در جهت خدمت‌رسانی به ناشنوایان و همچنین هنگامی که بعدها در فعالیتهایش نقشی بسزا در آموزش و رفاه ناشنوایان و مبتلایان به اختلال شنوایی ‌ایفا کرد.
فابری نخستین ناشنوایی بود که آواز خواند؛ آن هم در یکی از پربیننده‌ترین ساعات و برنامه‌های تلویزیون. یکی از دوستان صمیمی او, کارول بورنت از او دعوت کرده بود که در برنامه ساعت کمدی کارول بورنت آواز بخواند. عملکرد فابری در آگاهی بخشیدن به بینندگان تلویزیون در زمینه ناشنوایان, بسیار ثمربخش بود؛ همین طور نقش او به عنوان میزبان در تجربه تلویزیون شبکه ان. بی. سی (1967)، هنگامی که تئاتر ملی ناشنوایان به مثابه گروه نمایشی حرفه‌ای شکل گرفت و کارهای خود را به مخاطب عام ارائه کرد، توجّه همگان را به ‌این تشکل معطوف ساخت. حضور و فعالیتهای وی باعث شد تئاتر ملی ناشنوایان و اهداف آن اعتبار یابد و در معرض دید همگان قرار گیرد.
اندکی نگذشت که فابری از تئاتر ملی ناشنوایان جدا شد تا نقش فعال‌تر و حمایتی‌تری در پیشبرد آموزش و رفاه کودکان و بزرگسالان ناشنوا ایفا کند. او که حامی سرسخت ‌این حق کودکان ناشنوا بود که باید با انجام آنچه به طور طبیعی می‌آید ارتباط برقرار نمایند، از استفاده از زبان اشاره و ارتباط کامل در مدارس و برنامه آموزشی مخصوص کودکان ناشنوا حمایت و طرفداری می‌کرد.
او برای تقویت و تأیید عقایدش در فیلم امی (1981) تولید شرکت فیلم والت دسینی به ‌ایفای نقش پرداخت و در آن فیلم در نقش مدیر مدرسه , از طریق اشاره و هجی با انگشت با دیگران ارتباط برقرار می‌کرد، و از هر فرصت استفاده می‌کرد تا هیئت مدیره مدرسه را متقاعد کند که ‌این نوع برقراری ارتباط، شیوه طبیعی ابراز افکار و احساسات برای کودکان ناشنواست.
همچنین فابری در سطوح ملی و ‌ایالتی در شوراهای مختلفی حضور داشت که به نیازهای مصرف‌کنندگان ناشنوا و مبتلا به اختلال شنوایی اهمیت می‌دادند؛ نیازهایی از قبیل برنامه‌های تلویزیونی دارای زیرنویس بسته، وسایل کمک‌شنوایی، گفتاردرمانی و برنامه‌های آموزشی و تحقیقاتی از مقطع کودکستان گرفته تا مقطع دانشگاه.
او برای تلاشهای متعهدانه خود, جوایز و لوحهای افتخار زیر را دریافت کرده است: لوح افتخار خدمات تراز اول از دست رئیس جمهوری نیکسون ، لوح افتخار خدمات بشردوستانه از دست الینور روزولت ؛ لوح افتخار خدمات عمومی از سوی آکادمی گوش‌ـ ‌حنجره‌شناسی امریکا ، و نخستین لوح افتخار کاگزول از دانشکده گالودت ، که از فردی عادی قدردانی می‌کرد که الهام‌بخش ناشنوایان بوده و خدمات با ارزشی به آنان ارائه داده است.
وی همچنین از دانشکده گالودت مدرک دکتری افتخاری در رشته ادبیات و علوم انسانی دریافت کرد و دانشکده مریلند غربی نیز در رشته هنرهای زیبا به او درجه دکتری افتخاری اعطا کرد. او سالیان متمادی در کمیته ملی مشورتی آموزش ناشنوایان وابسته به اداره آموزش ایالات متحده به خدمت پرداخت و همچنین در سازمانهای ذیل نیز فعالیت کرده است: موسسه ملی زیرنویس ، موسسه ملی فنی ناشنوایان ، کمیته رئیس جمهوری در امور استخدامی معلولان , موسسه گفتار و شنوایی بهتر .
فابری به دلیل مبارزه شجاعانه خود با معلولیت و همچنین موضع جسورانه خود در حمایت از برنامه‌های کیفیت بهتر زندگی در زمینه‌های بهداشت، آموزش و رفاه تمامی معلولان، عشق و تحسین کلیه ناشنوایان و مبتلایان به اختلال شنوایی در همه سنین را نصیب خود کرده است.
مأخذ:
GEDPD, Vol. 1, P. 419-421.
رابرت پانارا
ترجمه محبوبه مرشدیان  
تاریخ ثبت در بانک 6 دی 1399