کد | jr-44210 |
---|---|
عنوان اول | شورای سازمانهای خدمترسان به ناشنوایان |
عنوان دوم | شورای هماهنگکننده فعالیت نهادهای خدماترسان به ناشنوایان در آمریکا |
نویسنده | جروم دی. شین |
مترجم | راضیه افتخاری |
عنوان مجموعه | دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد دوم |
نوع | کاغذی |
ناشر | موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم |
سال چاپ | 1388شمسی |
شماره صفحه (از) | 805 |
شماره صفحه (تا) | 808 |
زبان | فارسی |
متن |
شورای سازمانهای خدمترسان به ناشنوایان ، شورای هماهنگکننده فعالیت نهادهای خدماترسان به ناشنوایان در امریکا. در آوریل 1961 در فورت مونرو، در ویرجینیا، اجلاس کارگاه تحول جامعه ناشنوایی از سوی سازمانهای ناشنوایان برگزار شد. این اجلاس، پیشنهاد تشکیل سازمانی را داد تا کلیه گروههای حامی به ارتقای سطح رفاه ناشنوایان را گردهم آورد. این کارگاه، با بودجه یکی از آژانسهای دولت فدرال به وجود آمد که مسئول توانبخشی شغلی معلولان است. همانگونه که از نام این موسسه برمیآید، توانبخشی، با شرکت فعال ناشنوایان در خدمات این مرکز انجام میشود؛ نه با این نگرش که این افراد، ضعیفاند و در همه مراحل پیشرفت، نیازمند کمک هستند. تأسیس: برای نخستین بار در تاریخچه مختصر و کوتاه برنامههای توانبخشی دولتی، این کارگاه توانست گروهی از مدیران ناشنوا را در یک اجلاس ملی که کاملاً به دست ناشنوایان برگزار میشد، گردهم آورد. این امر باعث تشویق ناشنوایان و عدم توجه به مفاهیم از پیش تصور شده درباره توانایی و یا عدم توانایی آنان گردید. آنان دریافتند که یکی از موانع دستیابیشان به پستهای مدیریتی و قانونی در سطح دولت، یکسان نبودن روشهای آنان است. افزون بر این، آنان فهرستی از اولویتهای مورد توافق در اختیار نداشتند و فاقد استراتژی متحد برای دستیابی به اهداف بودند. آنان همچنین نیازمند یک مرکز میانجیگری برای حل اختلافات ناشنوایان و ناشنوایی بودند. این کارگاه، خواستار سازمانی شد که مدیران جوامع ناشنوایان، چه سازمانهای ناشنوایان عضو و چه سازمانهای داوطلبانه ارائهدهنده خدمات به ناشنوایان، را گردهم آورد تا بتوانند بحث و بررسی درباره مسائل خود و اختلاف نظرهایشان درباره اولویتها و استراتژیها را بدون دخالت مقامات دولتی انجام دهند. یک گروه ویژه از مدیران شش سازمان ملی از جمله: انجمن ملی ناشنوایان، کنگره ملی ناشنوایان یهودی ، جامعه ملی برادری ناشنوایان ، موسسه بینالمللی ناشنوایان کاتولیک ، کنفرانس مدیران اجرایی مدارس ناشنوایان امریکا ، دفتر رابطان ناشنوایان و نمایندگان مدیریت توانبخشی شغلی ، در فوریه 1965 با یکدیگر ملاقات کردند. نتیجه این نشست، اعطای بودجه یکساله به شورای ملی بهداشت بود، که سازمانهای ناشنوایان موجود، آن را برای ارائه ساختاری برای شورای هماهنگ کننده ملی هزینه کنند. در 1966 مجموعهای از قوانین پیشنهادی به چهار سازمان در اجلاسی که در شیکاگو برگزار شد، ارسال گردید. تا پایان این سال، نًه سازمان این قوانین را تصویب کردند و در 1967 شورای سازمانهای خدمترسان به ناشنوایان در نیویورک بنیان نهاده شد. سازمان: انجمن توانبخشی دولت فدرال، یک اعتبار پنج ساله در جهت ارتقای سطح همکاری میان انجمنهای علاقهمند به توانبخشی ناشنوایان، در اختیار این شورا، قرار داد. عضویت در این شورا، اغلب از میان سازمانهای علاقهمند به ناشنوایان بود که از آن جمله عبارتاند از: موسسه ناشنوایان الکساندر گراهام بل، موسسه ورزش ناشنوایان امریکا، کلیسای لوتران، انجمن ناشنوایان کانادایی؛ گردههایی کارکنان کلیسا ویژه ناشنوایان (که بعدها به کنفرانس کلیسایی ناشنوایان معروف شد)؛ کنفرانس مدیران اجرایی مدارس امریکایی ناشنوایان (که بعدها به کنفرانس معلمان و مدیران مدارس ناشنوایان معروف شد)؛ مجمع معلمان ناشنوایان امریکایی؛ کنفرانس کلیسایی ناشنوایان؛ انجمن دانشآموختگان دانشکده گالودت؛ انجمن بینالمللی ناشنوایان کاتولیک؛ انجمن ملی ناشنوایان؛ انجمنهای ملی شنوایی و گفتار (بعدها به انجمن ملی نمایندگیهای شنوایی و گفتار معروف شد که امروزه بخشی از انجمن امریکایی گفتار، زبان، شنوایی است)؛ کنگره ملی یهودیان ناشنوا؛ جامعه ملی برادری ناشنوایان؛ مددکاران متخصص توانبخشی بزرگسالان ناشنوا (بعدها به انجمن امریکایی ناشنوایی و توانبخشی معروف شد)؛ دفتر رابطان ناشنوایان، و نیز به عنوان اعضای این انجمنها: هیئت مدیره گروههای اعزامی؛ کلیسای متحد متودیست متحد؛ بنیاد تحقیقات ناشنوایی؛ و هیئت اعزامی اففاتا برای ناشنوایان و نابینایان را میتوان نام برد. همه سازمانهای فوق در ابتدا، عضو این سازمان نبودند و برخی دیگر نیز پس از مدتی، از حمایت و عضویت در این شورا، صرفنظر کردند. برای مثال، در خلال سالهای 1970 تا 1971 گردهمایی کارمندان کلیسا در امور ناشنوایان و انجمن ناشنوایان الکساندر گراهام بل، از عضویت در این شورا انصراف دادند؛ اما گردهمایی کلیسای ناشنوایان، بعدها به این شورا ملحق شد. نخستین مدیر اجرایی این شورا، ماروین دی. گارتسون نام داشت. وی یکی از استادان دانشکده گالودت بود که از اوایل کودکی شنوایی خود را از دست داد. مدیر بازنشسته مدرسه ناشنوایان، آلفرد کرانویل ، که از والدینی ناشنوا متولد شده بود، به عنوان دستیار مدیر اجرایی انتخاب گردید. لی کاتز نیز که دارای فرزندی ناشنوا بود، به سمت معاون مدیر برگزیده شد. در 1970 با افتتاح مدرسه راهنمایی نمونه ناشنوایان، با پذیرش مدیریت این مدرسه، از سمت خود در شورا کنارهگیری کرد. پس از وی ادوارد سی. کرنی به عنوان رئیس منتخب، برگزیده شد. وی تا پایان عمر، مدیریت اجرایی این شورا، را بر عهده داشت. این شورا، در طول چندین سال فعالیت خود، همواره دارای مدیرانی ناشنوا بوده است. برنامهها: شورا، برای رسیدن به اهداف اصلی خویش و اظهارنظر درباره مسائل مورد علاقه ناشنوایان، دارای دو ابزار است: اجلاس نمایندگان سازمانهای ناشنوایان است که مسائل مربوط در آن، مورد بحث و بررسی قرار میگیرد؛ اجلاس ملی و منطقهای، که در آن از تمام علاقهمندان به مسائل ناشنوایان، همچنین کارشناسان و متخصصان ناشنوایان دعوت میشود تا در این زمینه به بحث و بررسی دقیق بپردازند. همچنین در این اجلاس پرسشها و دیدگاههای حاضران مطرح میشود. این شورا، تا کنون هفت اجلاس با عناوین ذیل برگزار کرده است: افقهای تازه برای ناشنوایی؛ ناشنوایان و جهان؛ حقوق قانونی ناشنوایان؛ ابعاد پزشکی ناشنوایی؛ دورنماهای آموزش ناشنوایان؛ کودکان ناشنوا و خانوادههای آنان؛ انجمنها و موسسات خدمترسان به ناشنوایان. این اجلاس در نقاط مختلف امریکا برگزار شد و توانست شرکتکنندگان بسیاری را که همواره رو به افزایشاند، جذب کند. برای نمونه، اجلاس ناشنوایان و قانون ، در 1970 در شیکاگو برگزار شد و بیش از دویست نفر در این اجلاس شرکت کردند؛ در اجلاس سال 1973 در شهر ممفیس ، از ایالت تنسی، پیشبینی میشد 250 نفر شرکت کنند، اما بیش از 400 نفر در این اجلاس ثبتنام کردند. پیش از اجلاس تنسی، کل اجلاس دارای یک سخنران اصلی بود، اما کمیته برنامهریزی شورای سازمانهای خدمترسان به ناشنوایان، با بحث و بررسی درباره مسئله حساسی چون آموزش ناشنوایان، چندان موافق نبود. در عوض، اجلاسی با عنوان دوستی ، به همت لئو باسکاگلیا که در برانگیختن روحیات و اهداف خیرخواهانه در میان مردم شهرت داشت، برگزار شد. این اجلاس همه را شگفتزده ساخت و همه حاضران از ثمربخش بودن گفتوگوها در آن ابراز خشنودی و رضامندی کردند. در پایان اجلاس، نتیجه گفتوگوها درباره مسائل مورد بحث، چاپ و در اختیار عموم قرار میگرفت. این اجلاس همچنین افزون بر این فعالیت که با هدف رضایتمندی اعضای شورا یا سازمانها برگزار میشد، دارای اهداف دیگری نیز بود. بودجهای که دولت فدرال به این شورا داد، به موضوعات زیر اختصاص گرفت: تبادل اطلاعات درباره ناشنوایی؛ تلاش برای از میان بردن موانع اجتماعی و اقتصادی برای ناشنوایان؛ هماهنگی و تقویت خدمات به اعضای سازمانها؛ همکاری مشترک میان سازمانهای ناشنوایان و سایر سازمانهایی که در جهت جلوگیری از ناشنوایی فعالیت میکنند؛ بسیج سازمانها و افراد در جهت فرصتهای پیشرفت ناشنوایان در جامعه. کسانی که این اهداف را پیشنویس کرده بودند، پیشبینی نمیکردند که در نهایت، اهداف اعضای این شورا، در بیشتر موارد با اهداف آنان یکسان باشد. بسیاری از سازمانها به جای اینکه شورا را، یک سازمان حامی ناشنوایان تلقی کنند، به چشم یک رقیب به آن مینگریستند. این طرز تفکر در اثر موقعیتهایی خارج از کنترل شورا به وجود آمد. اضمحلال: هنگامی که بودجه پنج ساله شورا به پایان رسید، کرنی خواستار ادامه این بودجه برای سه سال دیگر شد تا بتواند تا 1975 فعالیتهای شورا را ادامه دهد؛ اما در سال 1973 دولت به طور ناگهانی اعلام کرد که این بودجه به پایان رسیده است. این امر باعث ایجاد بحران شدید مالی برای شورا گردید. پیش از به پایان رسیدن بودجه شورا، دفاتر آن به شهرهایی در منطقه کلمبیا از ایالت مریلند منتقل شد. این شهر در نزدیکی واشتنگتن و بالتیمور قرار داشت تا بتواند از طریق اعضای خویش، حمایتهای مالی به دست آورد. این اقدام در آن زمان بسیار حیاتی بود. از سوی دیگر، سازمانهای عضو، از جهاتی خود را رقیب شورا میدانستند. اولاً، شورا افرادی را جذب میکرد که قبلاً در این سازمانها تعهد داشته و یا قصد ورود به این سازمانها را داشتهاند؛ ثانیاً، شورا قصد داشت بودجه خویش را با جمعآوری اعانه تأمین کند و این روشی بود که سازمانهای عضو شورا دست به آن میزدند و بدین ترتیب این دو مرکز، در این زمینه وارد رقابت میشدند؛ ثالثاً، همانگونه که قبلاً نیز عنوان شد، اغلب اهداف ثانویه شورا، دربرگیرنده اهداف سازمانها نیز میشد. به بیان دیگر، شورا برای موفقیت در میدان رقابت با سازمانهای عضو، وارد شده بود. این رقابت چه درست یا نادرست، باعث از میان رفتن اعتباری میشد که سازمانهای عضو، تنها برای خویش قائل بودند. در نتیجه این امر، به تیره شدن روابط شورا و سازمانهای عضو انجامید. با اتمام بودجه دولت، شورا برای مدت کوتاهی به جمعآوری اعانه پرداخت، اما نتوانست بودجه لازم را فراهم آورد. اهمیت: با اضمحلال شورا در سطح ملی، آثار و نتایج فراوانی از آن بر جای ماند. چندین ایالت از این الگو پیروی کردند. برای نمونه، ایالت کانتیکت دارای شورای سازمانهای خدمترسان به ناشنوایان است. حتی در سطح محلی، ردپایی از فلسفه شورا به چشم میخورد. نیویورک و بالتیمور، نیز دارای چنین شورایی هستند. گرچه این سازمانهای محلی و دولتی، ویژگیهای یک سازمان را دارا نیستند، اما میتوانند فعالیتهای هماهنگکننده مورد نیاز خویش را بدون توجه به این تصور که ممکن است زمانی اقدامات آنان نتیجه عکس داشته باشد، ادامه دهند. یکی از دلایل اضمحلال شورا، تکبر و عدم تمایل آن به خدمتگذاری به اعضای خویش، به عنوان یک شورای خدمتگذار بود. شورا خود را یک سازمان برتر تلقی میکرد. پس از فروپاشی شورا، انجمن ملی ناشنوایان، به رهبری فردریک سی. شرایبر تلاش کرد سازمانی را به عنوان جایگزین شورا، تأسیس کند. در 1976، طرح اتحاد دو جانبهای (مپ) شکل گرفت و تا 1979 بسیاری از سازمانهای مشابه که قبلا عضو شورای سازمانها بودند، آن را به رسمیت شناختند. هدف اصلی این طرح، ارتقای گفتوگوهای فعالانه درباره مسائل ناشنوایان در میان سازمانهای ناشنوایان بود. برای اینکه اشتباه شورا بار دیگر تکرار نشود، طرح اتحاد دوجانبه، دارای اعضای مشخص و دفاتر پرهزینه نبود و جمعآوری اعانه یا گرفتن حق عضویت در آنجایی نداشت. این سازمان تنها، وسیلهای بود برای انجام تلاشهای هماهنگ از سوی ناشنوایان. مپ، میتوانست یک لابی در کاخ سفید به خدمت گیرد. کاری که سایر سازمانها، قادر به انجام آن نبودند. چنانچه این طرح پذیرفته میشد، میتوانست تنها هدف این سازمان را که هماهنگی فعالیتهای سازمانهای گوناگون است، تسهیل سازد. شرایبر، دریافت که این ایده باید تحقق یابد تا بتواند شکست شورا را جبران کند و در این کار بسیار صبور و شکیبا بود. او با پشتکار فراوان، رهبران دیگر سازمانها را متقاعد میساخت که به مپ ملحق شوند. اما متأسفانه پیش از آنکه بتواند طرح اتحاد دو جانبه را سر و سامان دهد، در 1979 درگذشت. رهبران بعدی، فداکاری وی را برای عملی ساختن این ایده، پی نگرفتند و آهنگ تلاشها برای ایجاد طرح اتحاد دو جانبه یا سازمانی مشابه، بسیار کند شد. ایده هماهنگی در سطح ملی و برگزاری اجلاسی با حضور سازمانهای مختلف ادامه یافت، اما موفقیت چندانی نداشت. مأخذ: GEDPD, Vol. 1, P. 204-207. جروم دی. شین ترجمه راضیه افتخاری |
تاریخ ثبت در بانک | 4 دی 1399 |