کد jr-44154  
عنوان اول سوئد  
عنوان دوم وضعیت ناشنوایان و ناشنوایی در این کشور  
نویسنده رات مادبرینک  
مترجم فتانه سلطانی  
عنوان مجموعه دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد دوم  
نوع کاغذی  
ناشر موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم  
سال چاپ 1388شمسی  
شماره صفحه (از) 745  
شماره صفحه (تا) 750  
زبان فارسی  
متن سوئد، وضعیت ناشنوایان و ناشنوایی در این کشور.
ناشنوایان در سوئد، از نظر اجتماعی و آموزشی، به دو گروه تقسیم می‌شوند: آنهایی که به سختی می‌شنوند؛ و آنهایی که پیش از آموختن زبان کاملاً ناشنوا هستند. از جمعیت هشت میلیونی سوئد، دویست هزار نفر جز گروه اول هستند و حدود هشت هزار نفر نیز به طور کامل ناشنوا هستند. تقریباً دویست نوزاد در سوئد، هر ساله با اختلالات شنوایی به دنیا می‌آیند و حدود پنجاه نوزاد به طور کامل ناشنوا متولد می‌شوند. بیشتر افرادی که به سختی می‌شنوند، تمایل دارند خود را شنوا جلوه داده و سعی می‌کنند با تکلم، ارتباط برقرار کنند. ناشنوایان، برای تقویت شنوایی خود، از تکنیکهای کمکی و سیستمهای حمایت ارتباط شفاهی بهره می‌گیرند. افراد کاملاً ناشنوا، گروه کاملاً تفکیک‌یافته‌ای هستند. آنها به عنوان مهم‌ترین روش برقراری ارتباط، از زبان اشاره بهره می‌گیرند و از نظر نیازمندی، از اقلیتهای قومی به شمار می‌آیند.
نخستین نگرانی جامعه سوئد درباره ناشنوایان، آموزش آنان بود تا با این کار، وضعیت زندگیشان را بهبود دهد تا به عنوان افراد و اعضای ارزشمند جامعه پذیرفته شوند. مدارس تنها توشه ناشنوایان‌اند که در زندگی اجتماعی دانش‌آموزان و برقراری ارتباط، نقش مهمی دارند. کودکان ناشنوا هشت سال در مدارس شبانه‌روزی درس می‌خوانند و در این مدت، از والدین خود جدا می‌شوند؛ در نتیجه رابطه آنها با دنیای عادی خارج که همه شنوا هستند، قطع می‌شود.
امروزه تغییر نگرش نسبت به همه افراد معلول، تأثیر بسیاری بر زندگی روزمره آنان گذاشته است. مهم‌ترین پیشرفت، افزون بر آموزش، شناسایی زبان اشاره سوئدی و افزایش خدمات‌رسانی به ناشنوایانست. سیستم رفاه اجتماعی سوئد در بردارنده خدمات گسترده‌ای است که از طریق مراکز شنوایی‌سنجی، دفتر‌های راهنمایی و هدایت شغلی، مراقبت مذهبی و برنامه‌هایی که سعی دارد از انزوای فرد ناشنوا بکاهد و کار برقراری ارتباط با دنیای شنوایان را آسانی ببخشد، در اختیار ناشنوایان قرار می‌دهد.
تاریخچه آموزشی: نخستین مدرسه ویژه ناشنوایان در سوئد، مدرسه مانیلای ناشنوایان بود. این مدرسه، در استکهلم ، به همت پِر آرون بورگ در سال 1806 بنا شد. مدرسه مانیلا، تحت تأثیر دیگر مدارس اروپایی، مانند فرانسه، اتریش و آلمان قرار گرفت. آموزش معلمان ویژه ناشنوایان در مانیلا، زمانی آغاز شد که کالج ویژه‌ای در 1874 احداث گردید. معلمان زیر بار برنامه‌ای رفتند که قبلاً از آن، برای آموزش معلمان مدارس عالی استفاده می‌شد.
تا سال 1889 اهمیت آموزش کودکان ناشنوا شناخته نبود، تا اینکه نخستین قانون مربوط به آموزش ناشنوایان تصویب شد. بر پایه تجربه مدرسه مانیلا، قانون، سن آغاز آموزش کودکان ناشنوا را هفت سال یا بیشتر اعلام کرد. اما بعدها سن قانونی برای ورود به مدرسه، هشت سالگی تعیین شد. در سال 1902 پیش‌دبستانیهای خصوصی برای کودکان ناشنوا ایجاد، و در 1915 کلاسهای ویژه کودکان ناشنوا سازماندهی شد.
با آغاز به کار مدرسه مانیلا در 1861 و ادامه آن تا دهه 1970، مدارس سوئدی بر روش شفاهی تأکید کردند. مدارس سوئدی، مانند بقیه مدارس اروپایی، هرگز به طور کامل از زبان اشاره و هجی با انگشت استفاده نکردند. از همان آغاز، مدارس ویژه ناشنوایان، برنامه آموزشی ویژه‌ای را در پیش گرفتند که طبق این برنامه، زبان آموزش بر پایه خواندن و نوشتن استوار بود. استفاده از لب‌خوانی و تکلم توصیه می‌شد که دانش‌آموزان از خود استعداد در یادگیری این مهارتها را نشان می‌دادند. آموزش معلمان بر آمادگی روشهای شفاهی تأکید می‌کرد تا اینکه در 1967 روشهای متفاوتی پذیرفته شد.
در قرن بیستم، مدارس سوئدی در بهره‌گیری از تجهیزات شنوایی مدرن پیشگام بودند و در توسعه برنامه تحصیلی ویژه و دستورالعملهای مخصوص دانش‌آموزان ناشنوا گوی سبقت را از دیگران ربودند. در طول دوران طلایی بین سالهای 1950 تا 1970، سیستم خدمات‌رسانی محلی کاملی ایجاد و کارشناسان آموزشی، تکنیکی و پزشکی به کار گرفته شدند. بر تشخیص به هنگام ضعف‌شنوایی و تشویق برای فراگیری طبیعی زبان تأکید شد. مراکز شنوایی پزشکی‌ـ تکنیکی، که معمولاً مشاوران، معلمان دانش‌آموزان ناشنوا را در آنجا محک می‌زدند و به والدین کمک می‌کردند تا کودکانشان از باقیمانده شنوایی خود استفاده کنند، افتتاح شد. این فعالیتها که بر پایه امید به برنامه آموزشی، پزشکی و تکنولوژیکی بر شیوه شفاهی‌ـ شنیداری متمرکز می‌شد، بر غلبه بر مشکلات زبانی ناشی از ناشنوایی استوار بود.
یکی از نتایج به دست آمده از این تلاشها، پیوستن کودکان ناشنوا به مدارس منظم بود؛ یعنی تلاش می‌شد دانش‌آموزان و کودکان ناشنوا به طور منظم در این مدارس حضور بیابند. بسیاری از کودکان، توانایی کافی در زمینه زبان‌آموزی به دست آوردند تا اینکه بتوانند با موفقیت در مدارس عادی مشغول تحصیل شوند. امروزه دانش‌آموزان ناشنوا، مانند دیگر افراد معلول، به کلاسهای ویژه می‌روند و در برنامه‌های آن شرکت می‌کنند.
مدارس کنونی: آموزش کودکان ناشنوا در سوئد، بین نظام مدارس محلی و چند مدرسه ایالتی منحصر به دانش‌آموزان ناشنوا تقسیم شده است. ده سال آموزش به کودکان ناشنوا اجباری است؛ در حالی که این رقم در کودکان عادی نُه سال است. سن حضور در کلاسها، هفت سال یا بیشتر بوده، اما پیش‌دبستانیها برنامه‌ای برای ادامه تحصیل دارند که شامل آموزشهای شغلی گوناگون و مطالعه پیشرفته سوژه‌های علمی است. دولت فدرال، تمام هزینه‌های مربوط به حضور در مدارس ویژه را پذیرفته و به ناشنوایان که قصد ادامه تحصیل دارند، وامهایی با سود کمتر پرداخت می‌کند.
در 1969 هیئت مدیره آموزش سوئد دستورالعملی صادر کرد که طبق آن، تقسیم مسئولیت بین انجمن مدارس و دبستانهای ویژه ناشنوایان به خوبی روشن شد. هیئت مدیره تصمیم گرفت برنامه مربوط به آموزش ناشنوایان را بر پایه روش برقراری ارتباط کودک استوار سازد. درجه ضعف ‌شنوایی و دوره آغاز ناشنوایی، عواملی هستند که روش ارتباط را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بنابراین افرادی که شنوایی کافی برای درک و فهم سخنان دارند، یا بدون استفاده از سمعک یا لب‌خوانی و برای توسعه مهارتهای تکلم در مدارس انجمنی تحصیل می‌کردند، فراگیری زبان در آنها با شنیدن و گاهی با حمایتهای دیداری امکان‌پذیر می‌شد.
از سوی دیگر، مدارس ویژه ناشنوایان در خدمت دانش‌آموزانی بود که زبان را با دیدن فراگرفته بودند. دانش‌آموزان کاملاً ناشنوایی که حتی با کمک سمعک و مهارتهای لب‌خوانی قادر به توسعه تکلم همزمان نبودند، برای برقراری ارتباط با دیگران، نیازمند یادگیری زبان اشاره بودند.
این تقسیم‌بندی دانش‌آموزان ناشنوا، سبب افزایش اثرگذاری سازمانهای ویژه ناشنوایان بر سیستم مدارس شد. انجمن ملی ناشنوایان و انجمن ملی کم‌شنوایان، ادعاها و تقاضاهای ضد و نقیضی می‌کنند. بنابراین، سیاستمداران باید سعی کنند این درگیریها را که اختلافات گروهی مسبب آن هستند، فرونشانند. معتقدانِ به شیوه دستی کسانی بودند که از همان سنین خردسالی، به عنوان کاملاً ناشنوا تحت مراقبت بودند و به مدارس ناشنوایان نیز می‌رفتند، و معتقدان به شیوه شفاهی کسانی بودند که کمتر ناشنوا بوده یا بعداً ناشنوا شده بودند و قبلاً به مدارس عادی می‌رفتند.
عوامل بسیاری بر انتخاب روشهایی که می‌بایست در مدارس و آموزش از آنها استفاده می‌شد، اثر می‌گذاشت. سوئد به طور رسمی ‌اجازه داد کودکان مهاجر توانایی خود را در یادگیری زبان مادری گسترش دهند و ارزش این مسئله را نیز تشخیص داد. کودکان مهاجر، سیزده درصد جمعیت مدارس سوئد را تشکیل می‌دهند. سوئد اهمیت زبان رسمی ‌را که ارتباط و اجتماعی شدن کودکان و خوگرفتن با فرهنگ کشور را سبب می‌شد، تشخیص داد.
آموزش دو زبانه که باعث نزدیکی وزارت آموزش به هر دو هدف است، تنها راه حل به نظر می‌رسد.
بین کودکان ناشنوایی که زبان مادری‌شان را می‌توان زبان اشاره سوئدی دانست و کودکان مهاجری که حق استفاده از مدل دو زبانه در مدارس ناشنوایان را دارند، شباهتهای بسیاری وجود دارد. در حالی که قانون 1969 استفاده از هجی با انگشت و زبان اشاره را برای کودکان ناشنوا توصیه می‌کرد، تا 1982 زبان اشاره سوئدی به عنوان یک زبان مناسب به رسمیت شناخته نشد. اصلاحات بعدی قوانین آموزش عمومی، بازنمون کننده این آگاهی جدید بود و نشان داد روش دوزبانه (سوئدی و زبان اشاره سوئدی) روش مطلوبی برای توسعه زبان در مدارس ناشنوایان است.
بررسی اخیر زبان اشاره و تمرکز بر توسعه ابتدایی زبان کودک ناشنوا در منزل، تأثیر عمیقی بر برنامه تحصیلی مدارس ناشنوایان گذاشت. قبلاً بر روش ساختاری آموزش لغات، ترکیب، تکلم و لب‌خوانی تأکید می‌شد. امروزه بر روش کاملاً دیداری و توسعه ارتباط با دست پافشاری می‌شود.
انتظار می‌رود این روش به افزایش توانایی در یادگیری دو زبان بینجامد و دولت نیز آن را پشتیبانی کند. با این حال، مشکلات بسیارند. آگاهی به دستور زبان اشاره بسیار محدود بود؛ این زبان می‌بایست به طور کامل بررسی شود. در ضمن، آموزش زبان اشاره به شنوایان کار مشکلی است؛ والدین و معلمان ناشنوایان نسبت به کودکان ناشنوا نمی‌توانند به طور کامل این زبان را فرا بگیرند. پیش از اینکه آموزش دو زبان به کودکان ناشنوا ارزیابی شود، به تحقیقات بیشتری نیاز است.
بسیاری از آموزگاران، از شیوه شفاهی ـ شنیداری و روش دو زبانه حمایت می‌کردند. علاقه فراوانی به کشف ابزاری برای استفاده از ارتباط دیداری در آموزش زبان سوئدی نشان داده می‌شد. معلمان دانش‌آموزان ناشنوا در حال مطالعه روشهای مرکب از روش شفاهی ـ زبان اشاره و تجربیات برنامه تحصیلی موجود در مدارس امریکا هستند. از بهره‌گیری از باقیمانده شنوایی، حس لامسه، تکلم و لب‌خوانی به عنوان ابزاری برای بهبود یادگیری گفتار کودکان ناشنوا دفاع می‌شد. عدم توافق درباره بهترین ابزار آموزش ناشنوایان سوئدی و نارضایتی گسترده از نتایج آموزش شگفت‌انگیز نیست. برخی موارد اغلب احساسی بوده و رسیدن به اهداف واقعی، کار مشکلی است. بزرگ‌ترین امید ناشنوایان این است که استفاده از زبان خویش به روش دلخواه خودشان، وضعیت اجتماعی آنان را بهبود خواهد بخشید. در پی دستورالعملهای مربوط به آموزش که در 1980 منتشر شدند، امید است برنامه تحصیلی ناشنوایان توسعه یابد؛ کار گروهی و همکاری بین خانه و مدرسه نیز سبب رسیدن به نتایج بهتر گردد.
خدمات ویژه نوجوانان: وزارت امور اجتماعی سوئد، مسئولیت سلامت و تندرستی همه معلولان سوئدی را بر عهده دارد. وزارتخانه‌های دیگر، مانند وزارت آموزش و وزارت کار نیز با والدین، سازمانهای مربوط به ناشنوایان و اتحادیه‌های کارگری همکاری می‌کنند. دولت سوئد درصدد است فعالیتهای اجتماعی را از تمرکز در آورد تا همه ناشنوایان فرصت بیابند شیوه زندگی خود را توسعه ببخشند. موسسات خصوصی اهمیت چندانی ندارند.
سازمان رفاه اجتماعی دولت، مسئولیت دارد تا ناشنوایان را شناسایی، درجه و شدت ناشنوایی آنان را ‌اندازه‌گیری و کودکان پیش دبستانی را مداوا کند. نوزادانی که در معرض خطر بیشتری قرار دارند، بلافاصله پس از تولد معاینه می‌شوند و مراکز محلی رفاه کودکان نیز به طور مداوم به سلامتی کودکان توجه کرده و به حمایت از آنان می‌پردازند. مراکز محلی، کودکان معلول را به مراکز ناحیه‌ای ویژه ارجاع می‌دهند. شوراهای بخش، درمانگاههایی را تأسیس کرده‌اند که به روی همه کودکان دارای مشکل شنوایی، باز است. واحدهای ویژه کودکان ناشنوا، بخشی از سیستم شهرستانهاست.
سوئد از نظر برنامه‌های ویژه ناشنوایان، قابل مقایسه با ایالات متحده نیست. در عوض درمانگاههای شنوایی، گروهی از پزشکان متخصص، تکنیسینها، روان‌شناسان، مددکاران اجتماعی و معلمان را به خدمت گرفته است. خدمات شامل تهیه ابزار هشداردهنده دیداری خانگی، سمعک و تقویت‌کننده‌هاست و در مقابل ارائه این خدمات، هزینه‌ای از ناشنوایان دریافت نمی‌شود. به علاوه، گروه ویژه‌ای وجود دارد که به والدین کودکان معلول، کمک هزینه امرار معاش می‌دهد. ایجاد شرایط مطلوب در خانه برای همه کودکان ناشنوا، یکی از جنبه‌های مهم برنامه سوئد است. یک بازرس از مرکز ناحیه‌ای به خانه‌های کودکان ناشنوا می‌رود تا وضعیت رفتار خانواده و پیشرفت کودک را مشاهده کند. معمولاً مربیان مهد کودکها، به عنوان بازرس خانگی، والدین را تشویق می‌کنند تا با کودکان خود ارتباط برقرار کنند و شیوه برقراری ارتباط را نیز به آنها آموزش می‌‌دهند. اگر چه استفاده از سمعک و تقویت‌کننده‌های شنوایی و راهنماییهای بازرس خانگی، سبب توسعه طبیعی مهارتهای زبان می‌گردد، اما هنگام عدم موفقیت آموزش شنوایی، والدین تشویق می‌شوند که از زبان اشاره استفاده کنند. چنین تغییر کاری در روشهای معمولی برقراری ارتباط و انتظارات والدین از کودکانشان، سبب بروز مشکلاتی در خانواده می‌گردد. تلاش برای آشنا ساختن والدین با مسئله ناشنوایی و معرفی ناشنوایان بزرگسال به خانواده‌ها کمک می‌کند تا والدین با این وضعیت بهتر برخورد کنند. سوئد، در حال آموزش‌دهی و صلاحیت‌دار کردن آن دسته مربیان پیش‌دبستانی است که خودشان نیز ناشنوا هستند.
ناشنوایی در کودکان کاملاً ناشنوا را می‌توان زودتر از کودکانی تشخیص داد که دچار کم شنوایی هستند و تلاشهای ویژه‌ای برای رفع نیازهای این افراد در جریان است. استفاده از معلمان ناشنوا و زبان اشاره، برای آموزش کودکان ناشنوا سبب می‌شود آنها هر چه سریع‌تر یادگیری زبان را آغاز کنند. کودکان کم شنوا از کودکان کاملاً ناشنوا جدا می‌شوند و معلمان شنوا و کودکان ناشنوا نیز با بهره‌گیری از علایم، با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند.
کودکان پیش‌دبستانی ناشنوا را می‌توان به مراکز مراقبتهای روزانه سپرد. بسته به متغیرهای متفاوت، کودکان ناشنوا در مهدکودکهای محلی یا پیش‌دبستانی آموزش می‌بینند. بیشتر آنان به طور منظم به این مراکز مراجعه می‌کنند، اما به نیروهای آموزش‌یافته ویژه دسترسی ندارند. حتی با پی‌گیری برنامه‌های پیش دبستانی ممکن است از زبان اشاره و هجی با انگشت نیز استفاده گردد.
یکی از مهم‌ترین مشکلات، برنامه‌ریزی درباره تحصیل هر یک از کودکان است. در همایشهای منطقه‌ای که هر ساله بر پا می‌شود، کارشناسان برنامه‌های اجتماعی و آموزشی، بهترین برنامه ممکن برای هر کودک را تعریف می‌کنند. در بیشتر کودکان ناشنوا تصمیمِ اتخاذ شده این است که آنها به مدارس محلی بروند؛ با این روش آنان می‌توانند در خانه و کنار والدین به زندگی خود ادامه دهند. کودکان کاملاً ناشنوا، به ویژه کودکان مناطق روستایی، اغلب به مدارس شبانه‌روزی ایالتی ویژه می‌روند که مخصوص دانش‌آموزان ناشنواست.
ادامه تحصیل: بیش از نود درصد دانش‌آموزان سوئدی، افزون بر حداقل نُه سال تحصیل اجباری در دبیرستان، یک برنامه دو تا سه ساله به نام دبیرستان ویژه را می‌گذرانند. دولت هزینه این دبیرستان ویژه را در اندازه هزینه برنامه‌های اجباری پذیرفته است. ثبت‌‌نام دانش‌آموزان ناشنوا در انجمنهای محلی شرایط خاصی ندارد، اما برای ناشنوایان در اوربرو دبیرستان ویژه وجود دارد. دبیرستان اوربرو برای استخدام معلمان ویژه ناشنوایان، معیارهای آموزشی و تربیتی خاصی دارد. دانش‌آموزان ناشنوا در اوربرو می‌توانند مهارتهای موجود در سوئد را فرا بگیرند یا اینکه در مراکز پیش‌دانشگاهی مشغول تحصیل شوند. در اوربرو دانش‌آموزان ناشنوا، با طرحها، برنامه‌های آموزشی مناسب و گذراندن یک سری واحدهای درسی، از نظر تحصیلی و شغلی هدایت می‌شوند.
افزون بر دبیرستان ویژه، دانش‌آموزان ناشنوا می‌توانند در دبیرستانهای محلی سوئد ادامه تحصیل داده و از برنامه‌های آموزش مجدد که در صورت لزوم ایجاد می‌شوند، بهره بگیرند. انجمن ناشنوایان سوئد، مسئولیت دبیرستانهای ملی ویژه بزرگسالان را نیز برعهده دارد. استفاده از ارتباط دیداری این مدارس، به دانش‌آموزان هجده سال به بالا، اختیارات آموزشی متفاوتی می‌دهد؛ از واحدهای کوتاه مدت گرفته تا برنامه‌های آموزشی سه ساله.
بزرگسالان ناشنوا، می‌توانند هم به دبیرستانهای ویژه ناشنوایان بروند و هم به مدارس عمومی. گاهی افراد کاملاً ناشنوای قادر به تکلم برای تحصیل به دبیرستانهای ملی می‌روند.
شرایط اجتماعی اقتصادی: نظام امنیت و رفاه اجتماعی، یکی از نظامهایی است که به تمام اعضای جامعه سوئد خدمات ارائه می‌دهد و در این بین، به افراد معلول نیز توجه ویژه‌ای دارد. بیشتر مراکز درمانی و دندان‌پزشکی تحت پوشش بیمه درمانی قرار دارند. خدمات شنوایی‌سنجی، شامل توزیع و نصب ابزار تقویت‌کننده صدا، سمعک و سیگنالها، بخشی از برنامه خدمات کلی است. ناشنوایان همچنین تلفنهای ویژه خود را بدون پرداخت هیچ گونه هزینه‌ای دریافت می‌کنند.
دفاتر تبادل اطلاعات کاری مشاوران ویژه‌ای دارند که با ناشنوایی و زبان اشاره آشنایی دارند. آشنایی مشاوران با ناشنوایی، کمک می‌کند تا ناشنوایان پس از پایان تحصیل، در پی کار مناسب بروند. آنان مشکل چندانی برای کاریابی ندارند. کلیسای ایالتی و ارتش رستگاری از مدتها پیش، قوانینی برای آموزش کارگران ناشنوا داشته‌اند. همه ناشنوایان از دولت کمک‌هزینه ویژه‌ای دریافت می‌کنند.
رسانه‌های جمعی سوئد، از ناشنوایان حمایت می‌کنند و سبب افزایش آگاهی و بهبود نگرشها به مبتلایان به اختلالات شنیداری شده‌اند. در سالهای اخیر درباره زبان اشاره و مشکلات ارتباطی ناشنوایان، برنامه‌های بسیاری ساخته شده است. تلویزیون سوئد به طور روزانه برنامه‌های ویژه‌ای برای ناشنوایان پخش می‌کند.
انجمنها: سازمانهای مربوط به معلولان در سوئد، از نظر سیاسی اثرگذار بوده و به خوبی اداره می‌گردند. افراد مبتلا به اختلالات شنیداری، دارای دو انجمن به نامهای اختصاری اس. دی. آر. و اچ. اف. آر. هستند.
انجمن اس. دی. آر. حدود چهارهزار و انجمن اچ. اف. آر. چهل‌هزار عضو دارد و بازنمون‌کننده این حقیقت است که ناشنوایان در مقایسه با دیگر افراد معلول جامعه سوئد، اقلیت کوچکی هستند. این دو سازمان از دولت کمکهای قابل ملاحظه‌ای دریافت می‌کنند و منابع اطلاعاتی مهمی برای عموم به شمار می‌آیند. هر دو سازمان، طرفدار فلسفه مشابهی هستند و این فلسفه در برنامه‌هایشان تبیین شده است.
اس. دی. آر. در سال 1868 در استکهلم پایه‌ریزی شد و از 1893 خبرهای مربوط به خود را منتشر می‌کرد. اچ. اف. آر. نیز در 1921 ایجاد گردید. برنامه اس. دی. آر. شامل سرفصلهایی است که به افراد کاملاً ناشنوا اختصاص یافته است. این سرفصلها عبارت‌اند از: زبان، فرهنگ، کانونها، کار، خدمات و مراقبت، تجهیزات فنی، خانواده، مراقبت از کودکان و تحصیل. بیشترین تأکید بر جایگاه ارتباط دستی است و می‌بایست در کار با ناشنوایان از زبان اشاره استفاده گردد.
ابهامی در پذیرش زبان اشاره ارتباطی با برنامه تبیین شده اچ. اف. آر. وجود ندارد. این سازمان با سیستم رفاه و بهداشت روابط تنگاتنگی دارد. کانونهای محلی، با اعضای این دو سازمان فعالیتهایی را ترتیب می‌دهند، اما هیئتهای اجرایی مسئول برقراری ارتباط و همکاری و مذاکره با دولت و دیگر سازمانها هستند.
تحقیق: از سالها پیش درباره ناشنوایی در سوئد تحقیق می‌شود. با آغاز دهه 1950 درباره شنوایی‌سنجی و گفتار، تحقیقاتی صورت گرفت. میزان تحقیقات با مطالعه آموزش و پرورش کودک، روان‌شناسی و زبان‌شناسی اجتماعی مربوط به ناشنوایان افزایش یافت. هر ساله دولت سوئد شماری از پروژه‌های تحقیقاتی در زمینه زبان اشاره را حمایت مالی می‌کند. ‌به رغم انجام کارهای بسیار در موسسات تحقیقاتی و دانشگاهها و هزینه‌های اساسی، روشهای آموزش ناشنوایان، همچنان از نظر کارآیی محدود بوده و می‌بایست به نیازهای افراد کاملاً ناشنوا توجه بیشتری مبذول گردد. از سوی دیگر، به ناشنوایان کمک شده است تا مانند دیگر هموطنان خود، مطابق استانداردها زندگی کنند.
مأخذ:
GEDPD, Vol. 3, P. 245-249.
رات مادبرینک
ترجمه فتانه سلطانی  
تاریخ ثبت در بانک 2 دی 1399