کد | jr-44148 |
---|---|
عنوان اول | سریلانکا |
عنوان دوم | وضعیت ناشنوایان و ناشنوایی در این کشور |
نویسنده | جی اس. دیوید |
مترجم | فتانه سلطانی |
عنوان مجموعه | دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد دوم |
نوع | کاغذی |
ناشر | موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم |
سال چاپ | 1388شمسی |
شماره صفحه (از) | 737 |
شماره صفحه (تا) | 740 |
زبان | فارسی |
متن |
، وضعیت ناشنوایان و ناشنوایی در این کشور. سریلانکا، جزیرهای گرمسیری با 65 هزار کیلومتر مربع مساحت در جنوب هند است. سریلانکا کشوری مستقل بوده و نوع حکومتش جمهوری دموکراسی است. نزدیک به پانزده میلیون نفر جمعیت دارد که شامل سه گروه قومی مهماند: سنهالس (74 درصد)، تامیل (18 درصد)، و مور (7 درصد). زبانهای رسمی آن، سنگالی، و تامیلو انگلیسی نیز زبان دوم مردم است. حدود 78 درصد جمعیت این کشور در روستاها زندگی میکنند. نرخ باسوادی سریلانکا 86 درصد است. پیشرفتهای تاریخی: در 1912 زمانی که مدرسه نابینایان و ناشنوایان سیلان ساخته شد، کار با ناشنوایان با مسئولیت یک مبلغ مسیحی آغاز شد. این مدرسه تنها موسسهای شد که به تحصیلات و رفاه کودکان و بزرگسالان ناشنوا شکل و جهت میداد تا اینکه پس از مدتها در سال 1948 جزیره سریلانکا که مستعمره بریتانیا بود، استقلال خود را به دست آورد. امروزه چهارده مدرسه ویژه ناشنوایان وجود دارد که بیشتر آنها به همت سازمانهای خدمات اجتماعی، سازمانهای مذهبی یا انجمنهای رفاهی در دهههای 1960 و1970 ساخته شدهاند. در بسیاری از این مدارس، بخشهای ویژهای برای نابینایان وجود دارد. هر مدرسه به طور مستقل عمل کرده و هیچ تلاشی برای تشکیل و پیگیری اهداف مشترک و یا شرکت در تجربیات مشابه انجام نمیگیرد. همه مدارس به طور خصوصی مدیریت میگردد. وزیر آموزش، با هدف مشمولیت مستقیم شاخه آموزشی جدید در دهه 1970 این مدارس را ایجاد کرد. این شاخه با انضمام دانشآموزان نابینا در مدارس عادی شروع به فعالیت کرد و برنامههای مشابهی را برای دانشآموزان نابینا توسعه داد. با وجود این، این برنامهها فقط بر پایه اصل تجربی استوار است. نزدیک به سیصد کودک ناشنوا یا کم شنوا در هفده واحد مدرسه دولتی عادی مشغول به تحصیل هستند. اداره خدمات اجتماعی دولت، در سال 1948 مدرسه نابینایان و ناشنوایان در سیدوآ را ایجاد کرد که کار آن آموزش حرفهای و هنرستانی به بزرگسالان بود. این اداره، چهار مرکز آموزشی دیگر را نیز بنیان نهاد. از حدود 1912 اطلاعات عموم مردم درباره مشکلات ناشنوایی کمی افزایش یافته است. نه افراد علاقهمند به مسائل ناشنوایان و نه خود ناشنوایان اقدامی جدی برای بهبود آینده خود انجام ندادهاند. دانشگاهها در زمینه آموزش استثنایی واحدهایی ارائه ندادهاند؛ در سال 1973 تنها واحد تربیت معلم در سنهالس آغاز شد. هیچ انجمن حرفهای، اثر، تحقیق و یا نشریه ویژه ناشنوایان در سریلانکا وجود ندارد. رفتارهای اجتماعی: در سریلانکا به افراد ناقص به دیده ترحم نگریسته میشود؛ به ویژه به ناشنوایان، که از نظر برقراری ارتباط با دیگران دچار مشکل هستند. والدین ناشنوایان به رغم اینکه به بهبودی آنان امید دارند، آنان را از دید عموم پنهان میکنند. به علت فقدان متخصصان پزشکی، به جز در چند شهر مهم که این نوع امکانات را دارند، والدین به دنبال پزشکان عمومی بوده و یا به سراغ پزشکان روستایی میروند که به طور سنتی درمان میکنند. این پزشکان معمولاً درمانهای طولانی مدت تجویز میکنند و به بیماران توصیه میکنند که به درمان امیدوار باشند. در بسیاری موارد، والدین به دلیل لکه ننگ پنداشتن ناشنوایی، حاضر نیستند آن را بپذیرند، و از اینرو، به پزشک دیگری مراجعه میکنند. همچنین برخی والدین به منجمان مراجعه میکنند. منجم، تغییر در طالع کودک را پیشبینی کرده و اعلام میکند این تغییر سبب خواهد شد کودک به طور عادی شروع به صحبت کند. بیشتر منجمان، همچنین ادعا میکنند برای موثر واقع شدن تغییرات طالع، والدین کودک ناشنوا میبایست در مکانهای مختلف عبادت و نذر کرده و آداب مذهبی منظم و مشخصی را به جا آورند. بنابراین والدین سعی میکنند با امید و ایمان به زندگی ادامه دهند. بروز ناشنوایی: در سرشماری سال 1901، 3233 ناشنوا و گنگ شناسایی شدند که 1103 نفر زیر پانزده سال سن داشتند. در سرشماری 1981، جمعیتی که دارای مشکلاتی در تکلم و قدرت شنوایی بودند، به سه دسته تقسیم شدند: ناشنوا، گنگ، گنگ و ناشنوا. تعداد اینها به ترتیب 3456، 11845 و 9341 نفر بود. در این سرشماری افرادی که به طور کامل ناشنوا، گنگ، ناشنوا و گنگ بودند، محاسبه گردیدهاند. در این آمار، تعریف روشنی از ناشنوایی کامل ارائه نشده، و مشخص نیست که اطلاعات چگونه به دست آمدهاند. همچنین احتمالاً مأموران آمارگیری هم به نحوه تأکید ناشنوایی آگاهی کامل نداشتهاند. پس این اعداد و ارقام قابل اعتماد نیستند. این طور گزارش شده که درصد بالایی از ناشنوایان و گنگ به طور کامل ناشنوا و گنگ بودهاند؛ همانگونه که در گزارش آمده است، میبایست افراد بیشتری وجود داشته باشند که مشکلات شنوایی و گفتاری نه چندان شدیدی دارند. علل ناشنوایی: به دلیل عدم وجود اسناد کافی و مناسب، علل ناشنوایی معلوم نشده است؛ اما ظاهراً ازدواج فامیلی (عموزادهها) عمدهترین علت ناشنوایی در سریلانکاست. شمار بسیاری از ناشنویان مادرزاد، حاصل ازدواج فامیلی بودهاند. تنها 4/21، 3/5 و 3/3 درصد افرادی که در تقسیمبندی قبلی ذکر شد، به دلیل بیماری دچار ناشنوایی شدهاند؛ بقیه موارد، ناشی از تصادف، خشونت یا دلایل نامعلوم بوده است. آموزش: دو نوع برنامه آموزشی در دسترس است: مدارس شبانهروزی ؛ واحدهای ویژه در مدارس عادی روزانه . مدارس شبانهروزی: کودکان ناشنوا، پس از 5/4 سالگی میتوانند به مدارس شبانهروزی بروند. با وجود این، هیچ گونه فعالیت سازمان یافته پزشکی برای تشخیص و درمان مفید، ارجاع یا راهنمایی والدین وجود ندارد. و نیز خدمات آموزشی عمده و کافی که والدین را یاری کند، دیده نمیشود. والدین معمولاً زمانی که در پی درمان کودکان ناشنوای خود هستند، از وجود این مدارس آگاه میشوند. بیشتر آنان، زمانی کودکان ناشنوای خود را به مدارس میبرند که بسیار دیر شده است. مدارس ویژه کودکان ناشنوا، بخشی از سیستم آموزش ملی است و انتظار میرود همه قوانین مدیریت مدارس را پذیرفته و رعایت کنند. برای آموزش دانشآموزان معلول یا ناقص، دستورالعمل یا قانون ملی ویژهای وجود ندارد. مدارس ویژه ناشنوایان، مدارس آکادمیک هستند که سعی میکنند موضوعات ارائه شده در مدارس عادی را آموزش دهند. هیچ گونه ابزار و معیار خاص برای اندازهگیری سطوح پیشرفت کودکان ناشنوا وجود ندارد و یا اصلاً طراحی نشده است. هیچ مدرسهای، آزمون و گواهینامه عمومی آموزش (سطح عادی) را برای ورود کودکان ناشنوا انجام نداده و به طور کلی پیشرفت آنان بسیار محدود است. برنامههای عملی، برای آمادگی شغلی و حرفهای، وقت اندکی صرف کردهاند، و در مدارس شبانهروزی، دانشآموزان در زمینه کار و یادگیری مهارتهای دستی، تجربیات مهم و اصلی چندانی ندارند. مدارس، شهریهای برای نگهداری و مرمت دریافت نمیکنند، و اداره خدمات اجتماعی، ماهانه برای برطرف کردن نیازهای هر کودک، مبلغی را به آنها اختصاص میدهد؛ اما این مبلغ، تنها 20 تا 25 درصد هزینه ویژه کودکان ناشنوا را تشکیل میدهد. بعضی از کودکان به البسه نیز نیاز دارند که مدارس میبایست طبق درآمدی که از اداره خدمات اجتماعی دریافت میکنند، هدایای داوطلبانه و ارثیه و پولی که بنا به وصیت میرسد و هدایای مردمی گذران کنند. از دهه 1970، والدینی که پرورش کودکان ناشنوا را برعهده داشتند، از مردم کشورهای توسعه یافته و آژانسهای خارجی، تقاضای یاری کردند و این، منبع درآمدی برای برخی از مدارس شد. مدارسی که در آنها نسبت معلم به شاگرد، یک به ده است، مدارس درجه سوم است. وزیر آموزش، بر پایه تعداد معلمانی که بنابر این نسبت استخدام شدهاند، حقوق در نظر گرفته است. این حقوق بر پایه میانگین حضور دانشآموزان در طول سال گذشته در سر کلاسها پرداخت میگردد. تعداد و آمار بالای غیبت و تعداد بیشمار ورودیهای جدید هر سال با دانشآموختگان مدرسه مقایسه شده و رقم به دست آمده بر تعداد معلمانی که از وزارت آموزش حقوق دریافت میکنند، اثر خواهد گذاشت. بنابراین، بیشتر مدارس بیش از نیاز معلم استخدام کرده و این معلمان بیش از بودجه محدود در دسترس حقوق دریافت میدارند. بیشتر معلمان در زمینه آموزش کودکان ناشنوا، دورههای آموزشی ویژهای را میگذرانند؛ معلمان مدارس تامیل تنها آموزش ضمن خدمت را میگذرانند. بیشتر مدارس، افراد یا گروههای کافی ندارند که در زمینه شنوایی به کودکان کمک کنند. بعضی مدارس، از کمکهای برخی آژانسها استفاده میکنند که به صورت معافیت مالیاتی است. روشهای ارتباط: مدارسی که در 1912 به وجود آمدند، کار آموزش را تنها با روش کاملاً شفاهی (ارتباط از طریق حرکات لب) آغاز کردند. ابزار آموزش، انگلیسی بود و در 1943 برای آزمایش، دو زبان سنهالس و تامیل نیز معرفی شدند. امروزه، همه مدارس زبان انگلیسی را به عنوان زبان دوم به ناشنوایان میآموزند. در 1949، سیستم کاملاً شفاهی جایگزین متد ترکیبی شد. در این روش، از علایم و لبخوانی استفاده میشود، اما هیچ مدرسهای علایم را آموزش نمیداد؛ شاگردان تازه وارد، علایم را از همتاهای خود آموختند. اهمیتی که به تکلم و لبخوانی داده میشد و ترغیب و فرصتی که به کودکان ارائه میشد تا ارتباط شفاهی را فرا بگیرند، به طور گسترده در هر مدرسه از مدرسه دیگر متفاوت بود. تنها دانشآموزان استثنایی به اندازه کافی توانایی یادگیری زبان و مهارتهای برقراری ارتباط شفاهی را فرا گرفته بودند؛ اما دانشآموزان متوسط، هنگام ترک مدرسه، قادر به برقراری ارتباط شفاهی نبودند. زبان اشاره: مدارس سریلانکا و ناشنوایانی که از اشاره استفاده میکنند، بر حسب نیازهای خاص از این زبان بهره میبرند. اگر چه ممکن است شباهتهایی وجود داشته باشد، اما اشارات هماهنگ نیستند. این اشارات هنوز در مرحله ابتدایی قرار دارند. برخی ناشنوایان از هجی انگشتی انگلیسی، برای هجی کرن نامهای خاص و لغات کلیدی که انگلیسی آن را میدانند، استفاده میکنند. برای هجی انگشتی زبانهای تامیل و سنهالس هیچ روشی وجود ندارد. شاید این امر ناشی از وجود صامت و مصوتهای بسیار در این زبان باشد و ویژگی صامتـ مصوت این زبانها نیز گونهگون است و برای هجی انگشتی، حروف بسیاری وجود دارد. ناشنوایانی که در مدرسه حضور مییابند، نسبت به کسانی که در مدرسه حضور ندارند، اشارات بیشتری میدانند. این گونه استفاده متفاوت از اشارات، مشکلات اجتماعی پرشماری را به وجود میآورد؛ مثلاً زمانی که گواهی و شهادت ناشنوایان میبایست به عنوان مدرک برای دادگاه تفسیر گردد. واحدهای ویژه در مدارس روزانه عادی: این واحدها با شناسایی کودکانی که در مدارس عادی درس میخوانند و نیازهای آموزشی ویژهای دارند، تشکیل شدند. زمانی که کودکانی با مشکلات گفتاری و شنیداری در مدارس شناسایی میشوند، کلاس ویژهای برای آنان تشکیل میشود. اصرار و نگرانی این واحدهای ویژه، دستاورد علمی و فراگیری برقراری ارتباط شفاهی شاگردان است. برخی کودکان ناقص با توانایی بالای برقراری ارتباط و زبان، به طور کامل در کلاسهای عادی حاضر میشوند. انتظار میرود سرانجام این برنامه نهایت فرصت را به کودکان ناشنوا بدهد که به طور کامل در این کلاسها شرکت کنند. شرایط دولت: هیچ قانونی وجود ندارد که حقوق یا امتیازات ویژه معلولان را به رسمیت بشناسد. با وجود این، از طریق شرایط و مفاد اجرایی مساعدتهایی به معلولان شده است. نخستین مدرسه، در سال 1912 اولین کمک دولت را دریافت کرد. سپس با معرفی برنامه آموزش رایگان جهانی در 1945 برای مدارس ویژه معلولان دریافت کمکهای دولت برای پرداخت حقوق معلمان امکانپذیر شد. اداره خدمات اجتماعی مسئول شد تا با کمک دولت، کودکان را در مدارس نگه دارد؛ با وجود این، مقدار و میزان کمک دولت با قیمتهای رو به افزایش و هزینههای زندگی تناسبی ندارد. اداره خدمات اجتماعی، همچنین پنجاه درصد هزینه ساخت منازل مسکونی و خرید تجهیزات مورد نیاز آنها را پذیرفت. میزان بودجهای که به این اداره اختصاص یافته، عاملی است که پاسخگویی به همه تقاضاها را محدود کرده است. برنامه آموزش رایگان و هدایایی که اداره خدمات اجتماعی پرداخت میکند، ساخت موسسات بیشتری را برای معلولان امکانپذیر کرده است. توانبخشی بزرگسالان: نخستین مدرسه ویژه نابینایان و ناشنوایان، که در راتمالان بنا شده، مسئولیت کل کودکانی را که به این مدرسه داده شدهاند، پذیرفته است. بنابراین کارگاههای سرپوشیدهای در محدوده مدارس ایجاد شدهاند. در 1942 کارگاههای سرپوشیده در سیدوآ و دور از مدارس، برای انجام کارهای حرفهای احداث شدند. دانشآموزان به این کارگاهها فرستاده میشدند. پس از اینکه اداره خدمات اجتماعی در 1948 ساخته شد، به بزرگسالان نیز خدمات توانبخشی ارائه گردید. اداره خدمات اجتماعی، مسئولیت اجرای این برنامه را به عهده گرفت. این اداره، چهار مرکز دیگر در کاتاولا ، واتگاما ، هامبانتوتا و مراتووآ ایجاد کرد. در این مراکز، حرفههای گوناگون آموزش داده میشود: بافت پارچه، نجاری، خیاطی، کار بر روی چرم، حصیربافی، کار بر روی الیاف، تزیین و هنرهای دستی، مکانیزم موتور، نقاشی، جوشکاری، کار بر روی صفحات فلزی، کوزهگری، رفوکاری، سیمپیچی لوازم برقی، ساخت ماسک، تعمیر رادیو و کشاورزی. استخدام: برای استخدام و به کارگیری کارگران معلول، نه تنها هیچ قانون ویژهای وضع نشده است، بلکه اگر فردی بخواهد در بخش دولتی آغاز به کار کند، میبایست مورد آزمون پزشکی کامل قرار بگیرد تا کاملاً سالم باشد. اگر چه برخی موسسات دولتی اقدامات پزشکی را نادیده میگیرند، در کارهای دولتی و حتی در کارهایی که کارگران میبایست تنها از دست خود استفاده کنند، از ناشنوایان چشم پوشی میشود. کاریابی: کاریابی برای معلولان، یکی از چندین کارکرد ادارات خدماترسانی اجتماعی است. تنها ابزار برای انجام این وظیفه، تماس شخصی و تشویق آنهاست. طبق گفتههای معاون رئیس مرکز خدمات اجتماعی توانبخشی معلولان، این اداره برای کاریابی و به کار گماردن کارگران ناشنوای آموزشدیده دچار مشکل نشده است. دانشآموختگان مدارس، شغل خوبی برای خود فراهم آوردهاند. اما باید توجه داشت که تنها درصد اندکی از جمعیت ناشنوا در این کشور تحصیلات خود را در مدارس تکمیل کردهاند. سریلانکا و اقتصاد آن، بر پایه کشاورزی استوار است. بسیاری از ناشنوایان بدون گذراندن دوران مدرسه و آموزش، مشغول کشاورزی هستند. شورای ملی ناشنوایان: این انجمن مستقل بوده و مدارس ویژه دارد، و خدمات مضاعفی را نیز به ناشنوایان ارائه میدهد. با دریافت کمک دولت، انجمن، در زمینه ناشنوایان دست به تلاشهایی زده است: ارائه خدمات شنواییسنجی، ساخت قالبهای گوش، تعمیر سمعک، ارائه خدمات پیشدبستانی، ایجاد مرکز خیاطی مشاوره با والدین و... از جمله این تلاشهاست. بسیاری از این خدمات رایگان هستند. مأخذ: GEDPD, Vol. 3, P. 237-240. جی. اس. دیوید ترجمه فتانه سلطانی |
تاریخ ثبت در بانک | 2 دی 1399 |