کد | jr-41221 |
---|---|
عنوان اول | ذوبیوره، رامون دو |
عنوان دوم | نقاش و هنرمند ناشنوای اسپانیایی |
نویسنده | الوا فروموت لوئه |
نویسنده | هری جی لانگ |
مترجم | احسان اسماعیل |
مترجم | آلاءالسادات خلیق تهرانی |
عنوان مجموعه | دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد دوم |
نوع | کاغذی |
ناشر | موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم |
سال چاپ | 1388شمسی |
شماره صفحه (از) | 630 |
شماره صفحه (تا) | 632 |
زبان | فارسی |
متن |
ذوبیوره، رامون دو، نقاش و هنرمند ناشنوای اسپانیایی. در یکم سپتامبر 1882 در گارای در استان ویسکایا در شمال اسپانیا به دنیا آمد و هنگام تولد ناشنوا بود. نام کامل او رامون دو ذوبیوره وای. آگوئیرزبال است. او برادر کوچکتر والنتین دو ذوبیوره بود, و چهار سال اول زندگی خود را در همان شهر تحت سرپرستی نامادری خود گذراند. سپس او را به مادرید بردند؛ جایی که پدرش والنتین دو ذوبیوره موسیقیدانی مشهور و رهبر رویال چپل موسیقی بود. پدر که علاقه و قابلیت فرزند خود را در هنر مشاهده کرده بود، او را به آکادمی هنرهای زیبای سن فرناندو فرستاد. ذوبیوره بعدها در استودیو الخاندرو فرانت و مونوز دگراین کار کرد و پیش از آغاز نقاشی به صورت جدی، در مادرید آناتومی خواند. او نخستین اثرش را در 1898 یا 1899 سیصد پزوتا فروخت. ذوبیوره همچنین در 1989 آثارش را که شامل مناظر همراه با چهرهها میشدند، برای نخستین بار, در نمایشگاه ملی مادرید به نمایش گذاشت. مطالعات و مسافرتها, دامنه دید او را افزایش داد و وی را با آثار و دیدگاههای بسیاری از استادان در اروپا آشنا کرد. اولین سفر او به پاریس و در دوره نوجوانی بود. در23 سالگی دوباره همراه خانوادهاش به پاریس رفت. در آکادمی ژولین تحصیل کرد و سپس گردش به دور اروپا را آغاز کرد. بیشترین تأثیر رشد هنری او را, هنرمندان قدیمی داشتند؛ به ویژه ال گرکو ، جیوتو دی بوندونه و فرا انجلیکو از فلورانس، البرشت دورر و هانس هولباین از آلمان در قرن پانزدهم، یان ون ایک فنلاندی از قرن چهاردهم و ولاسکوئز اسپانیایی که در قرن هفدهم میزیست. همچنین عقاید جیرولامو ساوونارولا ، اصلاحطلب مذهبی قرن پانزدهم ایتالیا, که معتقد بود زیبایی از ترکیب طرح و رنگ و روح الاهی حاصل میشود، نیز بر ذوبیوره تأثیر گذاشت. او همچنین درباره چاپهای رنگی ژاپنی تحقیق کرد و از آنها روش خود را ساخت که در آن, عمق با کاهش توده رنگ به سمت پسزمینه، نمایش داده میشود. سبک او به پیشینه و سبک مناطق حاشیهای باسک تعلق داشت. از آنجا که او از شیوه منظرهای هنرمند معاصر خود، خواکین سورولا وای. باستیدا و یا کوبیسم پیکاسو استفاده نمیکرد, اغلب تحت این انتقاد بود که آثارش به سبک قدیم و خارج از رویههای نقاشی مدرن هستند. مسائل سیاسی نیز در پذیرش آثار او دخیل بودند؛ زیرا هنگامی که در دهه 1950, پس از ده سال اقامت در امریکای لاتین به اسپانیا بازگشت، به او برای همکاری با کمونیستها مشکوک بودند. او در خارج از اسپانیا، در امریکای لاتین، فرانسه و ایتالیا، بیش از وطن خود در زندگیاش شهرت یافت. آثار ذوبیوره را میتوان به چهار دوره تقسیم کرد: 1891 تا 1903؛ 1903 تا 1915؛ 1915 تا 1960 و 1960 تا 1969. در نخستین دوره که زمان شاگردی او بود، بیشتر وقت خود را در بررسی منطقه و مردم باسک و مطالعه آکادمیک بر روی زندگی آنان صرف کرد. این مطالعات, الهامبخش او در دورههای بعدی کارش بود. دوره دوم، دربرگیرنده تکامل سبک خاص او و برادرش والنتین, به نام سبک ذوبیوره بود که بر روش رنگ دقیق و کشیدن تأکید داشت. در 1911 اثر او به نام «تنبلها و گداها » برنده مدالی در نمایشگاه بینالمللی رم شد و اکنون نیز در گالری مدرن رم در معرض دید عموم است. در 1915, او تابلوی «پارو زنان پیروز اونداروا » را خلق کرد که حاکی از کنار گذاشتن سبک والنتین بود. این اثر نشاندهنده استادی ذوبیوره در آرایش هنری و عمودگرایی است که از اشخاص کشیده و بلند به دست آمده است. همچنین میتوان آمیزه خاص او از رنگ، طرح و نقاشی را مشاهده کرد. آدمهای تابلو, در ظاهر ساکن و در باطن, پرشور و پرتوان مینمایند که این نیز حاکی از نظر ذوبیوره درباره باسکیهاست که در آن واحد، خشن, ملایم، شاد و کمحرف هستند. در دوره سوم، به عنوان عضو کمکی و در 1924 به عنوان عضو کامل در انجمن اسپانیولی زبان امریکا در نیویورک پذیرفته شد. او برای نخستین بار در 1920 به امریکای لاتین سفر کرد و چند سالی در آنجا ماند. در امریکای لاتین, به ویژه در آرژانتین، اروگوئه، شیلی و پرو از او استقبال خوبی صورت گرفت و کمیسیونهای بسیاری دریافت کرد. در 1922 ذوبیوره در نمایشگاهی در پاریس، نشان افتخار فرانسه را کسب کرد. اثر شاخص او در این دوره، «شانتی اندیای جسور » است که جایزه نخست را در نمایشگاه ملی مادرید در 1924 کسب کرد و اکنون در موزه هنرهای معاصر اسپانیا در مادرید نگهداری میشود. این اثر که براساس فصلی از رمان پیوباروخا با عنوان نگرانیهای شانتی اندیا خلق شده است، داستان ماهیگیری شجاع است که فشار و اضطراب او را با حالات صورت و حرکات طبیعی, با پسزمینه دریایی متلاطم, نشان میدهد. اثر چشمگیر دیگر او در این دوره «خولهـ په بازیگوش » است که به کلکسیون دی لوئیس بنتیو دل واله از بیلبائو تعلق دارد. در این اثر, ذوبیوره از پُرشورترین و پُرانرژیترین شخصیتها برای نمایش احساسات انسان استفاده میکند. دوره چهارم کار ذوبیوره, او را به جهتهای نوینی کشاند. او که به خاصیتهای رنگ علاقهمند شده بود، به نقاشی با رنگ روی آورد. همان که پیش از آن نیز, در «مادر و کودک » در 1983 که اکنون به کلکسیون د. کارلوس د. استرادا تعلق دارد، از آن استفاده کرده بود. آدمهای آثار او در این دوره, عبوریتر و روحمانند به نظر میرسند؛ انگار که به بْعد دیگری تعلق دارند. رنگها در این آثار ضعیفتر شدهاند و گویی با حس و هوش خاصی خطوط را به کار گرفته است. افزون بر فعالیتهای هنری، ذوبیوره در جامعه ناشنوایان اسپانیا نیز فعال بود. او از اعضای انجمن ناشنوایان مادرید بود و سخنرانیهای اصلی را برای یادبود پدرو پونس دو لئون و خوان پابلو بونت در 1920 و 1926 آماده کرد. وی همچنین به نمایندگی از انجمن ناشنوایان مادرید در کنگرههای بینالمللی ناشنوایان در پاریس 1912، بلژیک 1924 و چکسلواکی 1928 شرکت کرد. ذوبیوره در طی دوران حرفهای طولانی خود، برای نقاشی, بر موضوعاتی تمرکز کرد که بیش از همه میشناخت و دوستش میداشت: رعیتها، ماهیگیران و مناظر منطقه باسک در شمال اسپانیا. ذوبیوره, پس از درگذشت پدرش در 1914، روش خود را در انتخاب موضوع و محتوا تغییر داد. در 1917 ازدواج کرد و پس از آن، مسافرتهایی به کشورهای مختلف داشت که موجب افزایش شهرت بینالمللیاش شد. او در امریکا نیز عضو انجمن اسپانیایی امریکا بود. رامون در فرانسه افتخارات بسیاری کسب کرد. در نخستین نمایشگاه ملی مادرید، در 1924 شرکت کرد و برنده جایزه شد. کارهای او در سراسر اروپا، امریکای شمالی و جنوبی نمایش میشد و نقاشیهای بسیاری از او فروخته شد. کارهای رامون در امریکای لاتین بسیار طرفدار داشت. چند دهه را در آنجا زندگی کرد و در 1950 وقتی میخواست به اسپانیا بازگردد، به دلیل نسبتهای ناروایی همچون کمونیست، مشکلاتی برایش ایجاد شد. رامون، در نهم ژوئن 1969 درگذشت. مآخذ: DPAS, P. 393-394; GEDPD, Vol. 3, P. 349-352. الوا فروموت لوئه ؛ هری جی. لانگ ترجمه احسان اسماعیلی؛ آلاءالسادات خلیق تهرانی |
تاریخ ثبت در بانک | 8 مهر 1399 |