کد jr-40483  
عنوان اول حقوق بشر  
عنوان دوم وضعیت اجرای حقوق بشر درباره ناشنوایان  
نویسنده یرکر اندرسون  
نویسنده جو مورای  
نویسنده کارول لی آکوئیلین  
مترجم راضیه افتخاری  
عنوان مجموعه دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد دوم  
نوع کاغذی  
ناشر موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم  
سال چاپ 1388شمسی  
شماره صفحه (از) 558  
شماره صفحه (تا) 563  
زبان فارسی  
متن حقوق بشر، وضعیت اجرای حقوق بشر درباره ناشنوایان.
در بیانیه جهانی حقوق بشر، اجرای حقوق بشر مانند رهایی از جنگ، خشونت، گرسنگی، آزادی آموزش و پرورش، استخدام، فعالیتهای فرهنگی ازدواج و تشکیل خانواده و عقاید مذهبی و سیاسی در جامعه جوانان ناشنوای کشورها و ملتها مورد تأکید قرار گرفته است.
سازمان ملل: اعضای این سازمان، حقوق بشر را برای همه انسانها، به ویژه معلولان ناشنوا قابل اجرا می‌دانند. اعلامیه حقوق بشر، ناشنوایان جوان و بزرگسال را نیز شامل می‌شود. چالش موجود در تفسیر و ترجمه این حقوق، نه تنها در تئوری، بلکه در عمل نهفته است. بنابراین، جوانان نیز می‌توانند آزادیهای شخصی و پیشرفت کامل فردی خویش را ارتقا بخشند. اگر ناشنوایان به تسهیلات ارائه شده در محیطهای آموزشی دسترسی نداشته باشند، حق داشتن آموزش و پرورش بی‌معناست. اگر در این مدارس به زبانی که برای کودکان ناآشنا و نامفهوم باشد تدریس نشود، حق شرکت در مدرسه بی‌معناست.
هنگامی که در سالهای اولیه به کودکان ناآشنا اجازه داده نمی‌شود از آموزش زبان اشاره بهره‌مند گردند، حق آنان نادیده گرفته شده است. در حالی که تعداد بسیاری از ناشنوایان در سراسر جهان به علت محدودیت رشته‌های تحصیلی در دوران متوسطه، قادر به ادامه تحصیلات دانشگاهی نیستند، داشتن تحصیلات عالی بی‌معنا به نظر می‌رسد. دسترسی به فرصتهای برابر آموزشی، آرمانی است که از آن حمایت می‌شود و طبق اصل مساوات در بیانیه حقوق بشر، خدمات نباید تنها منحصر به ابتدایی‌ترین شکل دسترس به خدمات گردد. به بیان دیگر، مساوات نباید تنها با فراهم آوردن خدماتی محدود سنجیده شود، بلکه باید با توجه به همه منابع لازم برای جوانان ناشنوا و در جهت به دست آوردن اهداف آموزشی که آنان برای خود در نظر گرفته‌اند، قیاس شود.
اصول حقوق بشر درباره برابری حضور در اجتماع، باید از جوانان ناشنوا، همچون سایر افراد عادی حمایت کند. با وجود این، این ایده‌آلها را نباید به معنای جدایی جوانان ناشنوا از یکدیگر تفسیر کرد. جوانان ناشنوا در کنار یکدیگر می‌توانند تمام توان خویش را آشکار سازند. حتی شاید کسانی که در کودکی به جامعه ناشنوایان دسترس نداشته‌اند، در بزرگسالی نیاز مبرم و بیشتری به این گونه جوامع سازنده دارند.
جوانان ناشنوا که در میان انبوهی از سازمانهای غیر ناشنوایان قرار گرفته‌اند و از یکدیگر جدا شده‌اند، قادر به حضور و شرکت کامل در برنامه‌های شخصیت‌سازی فردی و مدیریتهای کاربردی نیستند. همگی آنان باید در نشستها، فعالیتها و سازمانهای جوانان غیر ناشنوا، شرکت کنند و از خدمات رابطان زبان اشاره و دیگر گونه‌های ارتباط غیرکلامی، بهره‌مند باشند. پیشرفتهای جدید در آزمایشگاههای ژنتیک، مسائل اولیه انسانی را در صف مقدم قرار داده است.
جوانان ناشنوا، نباید در امر ازدواج، مجبور به اتخاذ تصمیماتی شوند که با قوانین انتخاب همسر مغایر باشد. همچنین، ناشنوایان نباید با ترس از محروم شدن از حقوق بشر، مجبور به استفاده از تحولات پزشکی در خود یا فرزندان خود گردند. ناشنوایان در امر ازدواج خود، نباید با مشکلات مادی‌ـ اجتماعی‌ای روبه‌رو شوند که افراد عادی یا افرادی که دارای فرزندان شنوا هستند، مجبور به روبه‌رو شدن با آن نیستند. ناشنوایان نباید صرفاً به علت تهدیدات دولت و سازمانها، مبنی بر جلوگیری از حضور کامل کودکان ناشنوا در اجتماع، از داشتن فرزند محروم شوند. ناشنوایان برای اینکه بتواند این حق را برای خود و نسلهای آینده خویش حفظ کنند، باید با گروههای مختلف اجتماعی‌ـ سیاسی و علمی در ارتباط باشند. در جوامع ناشنوایان، مراوده و برقراری ارتباط میان ناشنوایان کشورهای مختلف، اعم از کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته، باید در جوی مملو از احترام متقابل نسبت به تجارب گوناگون صورت گیرد. حضور جوانان در رویدادهای بین‌المللی، باید همچون مسیر یک طرفه‌ای باشد که در آن، کشورهای توسعه یافته، دانش خویش را برای کشورهای در حال توسعه به ارمغان می‌آورند. حقوق جوانان ناشنوا، مختص کشورها و یا ایدئولوژیهای مذهبی یا سیاسی خاص نیست. حقوق بشر، اصلی جهانی و بین‌المللی است و ناشنوایانی که با جوانان ناشنوا سر و کار دارند، نباید تصور کنند معیاری آرمانی و از پیش تعیین شده درباره حقوق جوانان ناشنوا وجود دارد که مختص یک کشور توسعه یافته است. لازمه دستیابی به حقوق بشر کامل برای جوانان ناشنوا، به رسمیت شناختن قوانین اساسی حقوق بشر و احترام به روشهای گوناگون شناخت حقوق ناشنوایان در جوامع بزرگ‌تر است. تحقق این امر، مستلزم احترام گذاشتن به ناشنوایان، به عنوان افرادی منحصر به فرد در جوامع بزرگ‌تر و محترم شمردن تفاوتهای فرهنگی، اقتصادی و ملی در جامعه ناشنوایان است.
اعلامیه حقوق بشر: ماده یکم اعلامیه جهانی حقوق بشر، تأکید می‌کند که همه انسانها آزاد به دنیا می‌آیند و از نظر حقوق و مرتبه انسانی برابرند. قوه تعقل و وجدان به آنان ارزانی گشته و باید با روحیه برادری با یکدیگر رفتار نمایند.
این اعلامیه، خطوط کلی حقوق بشر، از جمله حقوق مربوط به زندگی خانوادگی، ارتباطات، حضور سیاسی و اجتماعی، آموزش ‌‌و پرورش‌، استخدام و سایر شئونات زندگی را ترسیم می‌کند.
آیا ناشنوایان، از نظر مرتبه و شأن انسانی و حقوق در کلیه این موارد، با دیگران برابرند؟ چه تدابیری برای حمایت از این حقوق اتخاذ گردیده و چه ابزارهایی در دسترس ناشنوایان قرار دارد که آنان را از رعایت حقوقشان مطمئن سازد؟ مقوله حقوق بشر، آن چنان گسترده است که مجال بررسی همه جنبه‌های آن، در چنین مقاله‌ای وجود ندارد. همچنین در مناطق گوناگون جهان، زمینه‌های گوناگونی را می‌توان بسته به نوع کیفیت کلی زندگی و سطح آگاهی در آن کشورها یا مناطق مختلف، در اولویت قرار داد. در این باره سعی کرده‌ایم حوزه‌ای از مناطق را انتخاب کنیم که حقوق ناشنوایان، از جمله زبان اشاره، آموزش، تفسیر زبان اشاره، (هم برای ناشنوایان، هم برای افراد عادی) و استخدام را با امید به ارائه اطلاعات برای همگان مورد بررسی و مطالعه قرار دهیم. همچنین اطلاعات روزآمدی را درباره فعالیتهایی که فدراسیون جهانی ناشنوایان با همکاری سازمان ملل، سازمان فرهنگی، علمی و آموزش سازمان ملل، در جهت ارتقای وضعیت ناشنوایان با استفاده از ابزارها و برنامه‌های حقوق بشر سازمان ملل انجام داده است، ارائه دهیم. به نظر می‌رسد که حوادث امروز جهان، ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر را بی‌ارزش کرده است. در زمان جنگ، این پرسش پیش می‌آید که آیا همه مردم واقعاً دارای وجدان و قوه تعقل هستند آنان مطمئناً با روحیه برادری با یکدیگر رفتار نمی‌کنند. در زمانهایی این چنین، اطمینان از رعایت حقوق بشر حتی مهم‌تر به نظر می‌رسد.
فدراسیون جهانی ناشنوایان معتقد است که جنگ، راه‌حل هیچ اختلافی نیست. با وجود این، وقوع جنگ و پی‌آمدهای پس از آن، ناشنوایان را تحت تأثیر قرار داده است. ما باید مطمئن شویم حقوق آنان نقض نمی‌شود و ناشنوایان نیز، همانند سایر شهروندان در کشورهای خویش به خدمات یکسان دسترس دارند. هیئت مدیره فدراسیون جهانی ناشنوایان معتقد است که پناهندگان ناشنوا، امروزه و در چند سال آینده در اولویت قرار دارند. این هیئت، همچنین قدمهایی در جهت همکاری نزدیک‌تر با سازمانهای بشردوست، برای شناسایی ناشنوایانی که نیازمند خدمات آن هستند، برداشته تا خدمات مربوط به زبان اشاره را در کشورهایی که به ناشنوایان توجهی ندارند، ارائه دهد. فدراسیون جهانی ناشنوایان در حال ارائه بیانیه‌ای درباره ناشنوایانِ زمان جنگ است. حتی در زمان صلح، نیازهای انسان، مهم به شمار می‌رود و برای دانستن یک حقوق بشر درست، این نیازها باید برآورده گردد. دالای لاما ، هنگام گرفتن جایزه صلح نوبل در 1989 گفته بود: «اگرچه، احساس می‌کنم این بیانیه درباره اوضاع کنونی جهان بسیار مناسب است. نیازهای مختلف مردم جهان را در برمی‌گیرد و تأکید می‌کند که حقوق بشر را می‌توان به طرق مختلفی معنا کرد که البته کلیه این معناها حائز اهمیت‌اند. صلح به معنای عدم جنگ، برای فردی که از سرما و گرسنگی در حال مرگ است، ارزش چندانی ندارد. صلح، درد شکنجه‌ای را که بر زندانیان سیاسی وارد می‌شود التیام نخواهد بخشید. صلح، کسانی را که عزیزانشان را در سیلابی که بر اثر جنگل‌زدایی بی‌رحمانه کشور همسایه پدید آمده، آرامش نخواهد بخشید. صلح تنها در جایی می‌تواند ادامه یابد که به حقوق بشر احترام گذاشته می‌شود؛ جایی که مردم گرسنه نباشند ملتها آزاد باشند».
وضعیت حقوقی ناشنوایان: ناشنوایان سراسر جهان باید آن را به طور کامل مطالبه کنند. حقوق بشر چیست؟ بشر یعنی همه افراد از جمله ناشنوایان، که آنان نیز، بدون در نظر گرفتن معیارهایی چون فقر یا ثروت، صحت یا بیماری، توانایی یا ناتوانی، مومن یا کافر، همگی انسان به شمار می‌روند. حق، قدرتی است که به همه اینها ارزانی گشته است. تقریباً همه کشورها قوانینی وضع کرده‌اند که نشان دهنده حقوق افراد است. حقوق بشر، با امتیاز متفاوت است. برای نمونه، لازمه رانندگی، آموزش است و کسب گواهینامه رانندگی نیز یک امتیاز محسوب می‌شود نه حق. از این رو، مردم حق دارند مهارتهای خویش را نشان دهند تا چنین امتیازی نصیب آنان گردد. طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل، کاهش یا ضعف قدرت شنوایی نمی‌تواند به عنوان یک محدودیت برای حقوق بشر تلقی گردد. با وجود این، اغلب ناشنوایان هنوز هم در زندگی روزمره از تبعیضهایی رنج می‌برند؛ مثلاً خدمات تفسیر زبان اشاره همیشه برای ناشنوایان در دادگاهها، بیمارستانها، محل کار و دیگر اماکن، قابل دسترس نیست. در بیشتر کشورها، ناشنوایان می‌توانند با فرد دلخواه خویش ازدواج کرده، تشکیل خانواده دهند؛ اما قوانین سابق که ازدواج آنها با دیگر معلولان را رد می‌کرد، هنوز در برخی کشورها اعمال می‌شود. اگرچه، ناشنوایان می‌توانند رأی دهند، اغلب به فعالیتهای سیاسی همچون مبارزات و سخنرانیهای سیاسی راه نمی‌یابند. لازمه عضویت در بعضی از مجالس، توانایی سخن گفتن است و استفاده از زبان اشاره ممنوع است. آلکس ندزی ، یکی از اعضای مجلس اوگاندا، مشکلی در استفاده از خدمات رابطها نداشت، زیرا طبق قانون اوگاندا، زبان اشاره یک زبان رسمی به شمار می‌رود. برخلاف آقای ندزی، خانم ویلیام نیوهدت دروچن ، که صاحب یک کرسی در مجلس افریقای جنوبی گردید، مجبور شد همه اعضای مجلس را متقاعد سازد که استفاده وی از رابط در کلیه فعالیتهای سیاسی را بپذیرند و آن را تحمل کنند. تجربه مجلس اوگاندا نشان می‌دهد به رسمیت شناختن زبان اشاره، دسترسی ناشنوایان به فعالیتهای سیاسی را افزایش می‌دهد. آموزش رایگان و اجباری برای شصت تا نود درصد از کودکان ناشنوا در بسیاری از کشورها امکان‌پذیر نیست. دولت در این گونه کشورها، کودکانی را که یک یا بیش از یک زبان رسمی فرا گرفته‌اند، تحت آموزش قرار می‌دهد. کسانی را که زبانی غیر عادی و یا غیر قابل تحمل برای تکلم استفاده می‌کنند، از این حقوق محروم می‌کند و این، یکی از موارد تبعیض به شمار می‌رود. متأسفانه نقص اعلامیه جهانی حقوق بشر، اغلب رخ می‌دهد. از آنجا که سازمان ملل نمی‌تواند کشورهای ناقض حقوق بشر را زندانی یا جریمه کند، ضروری است که ستمدیدگان برای تشکیل اسناد ویژه زیر، با سازمان ملل همکاری کنند:
کنوانسیون حقوق کودکان کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان وضع قوانین استاندارد درباره برابری فرصتها برای معلولان. امروزه سازمانهای بین‌المللی معلولان، از جمله فدراسیون جهانی ناشنوایان و سایر سازمانهای عضو اتحادیه بین‌المللی معلولان و برخی از دولتها به صورت جدی، خواستار تشکیل کنوانسیون بین‌المللی حقوق بشر معلولان هستند. کنوانسیون حقوق کودکان دارای چندین اصل است که برای کودکان ناشنوا نیز قابل اجراست. نخستین اصل، بیانگر این نکته مهم است که استفاده از زبان اشاره نباید موجب نقض حقوق کودکان شود، زیرا زبان اشاره هنوز در بسیاری از کشورها به صورت یک زبان، به رسمیت شناخته نشده است. در قانون اساسی بیش از ده درصد از کشورهای جهان، زبان اشاره به عنوان یک زبان رسمی پذیرفته نشده است. حال آنکه در سایر کشورها، زبان اشاره را در قوانین سیاستگذاری خویش پذیرفته‌اند. سایر کشورها، سازمان بهداشت جهانی، سازمان یونسکو و سازمان ملل، باید این گرایش را برای ناشنوایان سایر کشورهایی که هنوز از زبان اشاره خود حمایت قانونی نمی‌کنند، پافشاری کنند.
طبق اصل پنجم، کودکان معلول باید در شرایط ویژه، از درمان، آموزش و مراقبتهای ویژه برخوردار گردند. با ترکیب اصل یکم و اصل پنجم، این کنوانسیون به وضوح اعلام می‌دارد که زبان مخصوص ناشنوایان نه تنها باید به رسمیت شناخته شود، بلکه باید در مدارس نیز، مورد استفاده قرار گیرد. تحقیقات به عمل آمده در زمینه‌های زبان‌شناسی، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی، بارها ثابت کرده است که زبان اشاره و زبان گفتاری در امر آموزش، کاربردی مشابه دارند. طبق اصل نهم این کنوانسیون، کودکان به هیچ دلیلی نباید استثمار شوند. گفتار شفاهی ، ممکن است نوعی استثمار تلقی شود؛ زیرا به کودکان ناشنوا اجازه نمی‌دهد در زندگی روزمره از زبان طبیعی خویش استفاده کنند. چنانچه کودکان به مدارسی فرستاده شوند که معلولیت آنان نادیده انگاشته شود، حقوق آنان نقض می‌گردد. کنوانسیون حقوق کودکان، برای فدراسیونهای ملی ناشنوایان در مبارزه با گفتار شفاهی یا فروپاشی مدارس کودکان، مفید خواهد بود. ستم به زنان، یکی از مشکلات همیشگی جهان امروز است که همچنان مشهود است. زنان، اغلب مجبور به پذیرفتن شغلهایی می‌شوند که از سطح توانایی یا تجربه آنان کمتر است. ازدواج تحمیلی هنوز در بسیاری از کشورها، یک مشکل است. از سوی دیگر، زنان ناشنوا در ازدواج مورد پسند نیستند؛ زیرا مردان، چه شنوا، چه ناشنوا، معتقدند زنان شنوا وظایف روزمره خود را بهتر انجام می‌دهند. چنین تبعیضات آشکاری، نقص اعلامیه جهانی حقوق بشر است که در پی ایجاد مساوات و بسط و گسترش آن است. دفتر عالی حقوق بشر دفتر سازمان ملل، چندین کتابچه به زبانهای گوناگون، درباره آموزش حقوق بشر و گزارش نقض با اعمال تبعیض‌آمیز منتشر کرده است. خبرنامه ماهیانه دیزِبیلیتی ترایبیون که از سوی سازمان آگاهی از معلولان منتشر می‌شود، منبع اطلاعاتی دیگری درباره حقوق بشر است.
ماده‌های قوانین: در قانون 5 مربوط به تجهیزات کشورهای هدف برای ایجاد تساوی حقوق، بخش بسیار مهمی وجود دارد. ماده ب این قانون که درباره دستیابی به اطلاعات و ارتباطات است، برای سازمانهای ناشنوایان، که می‌خواهند از تلویزیون برای پخش برنامه‌های خبری و دیگر برنامه‌ها به زبان اشاره برای ناشنوایان استفاده کنند، مفید است. این ماده همچنین از توسعه برنامه‌های ویدیویی و تلویزیونی به زبان اشاره و داشتن زیرنویس در برنامه‌ها حمایت می‌کند. در این رابطه به بند 7 و 9 در صفحه 23 قانون اساسی ملل متحد توجه کنید.
چنانچه کودکان ناشنوای مادرزاد، برای برقراری ارتباط از یک سالگی از زبان اشاره استفاده کنند، پیشرفت بیشتری در مدرسه، کار و اجتماع خواهند داشت و به همین دلیل است که سازمانهای ناشنوایان، باید با والدین کودکان ناشنوا در پرورش کودکان آنها و آموزش زبان اشاره با خانواده همکاری کنند.
سازمانهای ناشنوایان باید مسئولان آموزشی کشور را متقاعد کنند که آموزش به کودکان ناشنوا باید براساس زبان اشاره باشد؛ زیرا استفاده از زبان اشاره تواناییهای یادگیری را در همه ابعاد زبان، چه گفتاری و چه نوشتاری، افزایش می‌دهد. مدارس ناشنوایان باید معلمان ناشنوایی را استخدام کنند که کودکان ناشنوا با دیدن آنها احساس قدرت و اعتماد به نفس کنند و راههای اداره کردن زندگی را بیاموزند (قانون ششم سازمان ملل متحد مربوط به آموزش).
تحقیق درباره زبان اشاره در سطح دانشگاه و توسعه مطالب آموزشی، باید از پیش نیازهای کلاسهای پیشرفته آموزشی زبان اشاره به والدین، معلمان، رابطان و سایر شنوایان را در برگیرد.
قانون 7 درباره استخدام نیز، برای ناشنوایان اهمیت بسیار دارد.
نمونه‌های فراوانی حاکی از مهارت کارگران ناشنوا در دست است و چنانچه تحت آموزش و تربیت مناسب قرار بگیرند، بازدهی قابل توجهی در محدوده وسیعی از مشاغل فکری و جسمی خواهند داشت. ناشنوایانی که آموزش مناسب می‌بینند، ممکن است خود شغلی را برگزینند و ناشنوایان بسیاری را استخدام کنند.
از سازمانهای ناشنوایان انتظار می‌رود در توسعه خدمات به ناشنوایانِ چند معلولیتی و ناشنوایانی که نیازمند خدمات ویژه هستند مشارکت کنند. این افراد، باید شرایطی یکسان با سایر افراد جامعه در دستیابی به خدمات اجتماعی‌ـ آموزشی و حرفه‌ای داشته باشد.
قانون 8 و 9 سازمان ملل متحد، تمامی ناشنوایان و به ویژه ناشنوایان چند معلولیتی را نیز شامل می‌شود. کشورهایی که ناشنوایان را از حق ازدواج و داشتن فرزند محروم می‌کنند، عملاً با حقوق بشر، مخالفت کرده‌اند. سازمانهای ناشنوایان باید با موانع قانونی که ناشنوایان را از حق ازدواج و داشتن فرزند محروم می‌کنند، مبارزه کنند. تجاوز جنسی به دختران ناشنوای جوان در بعضی از کشورها یک پدیده متداول و مرسوم است که سازمانهای ناشنوایان باید بدون هیچ تأملی با این جنایت وحشتناک مبارزه کنند (بند 4 از قانون 9 درباره زندگی خانوادگی و سلامت فردی).
اگرچه جداسازی زبان اشاره از فرهنگ ناشنوایان، در بسیاری از کشورها معمول است، سازمانهای ناشنوایان باید برای از بین بردن مدافعی که باعث این جداسازی می‌شود اقدام کنند (قانون 10 سازمان ملل متحد درباره فرهنگ). استفاده از این قانون همچنین برای در دسترس قرار دادن خدمات فرهنگی جامعه به ناشنوایان نیز مفید است.
قانون 11 درباره ورزش و تفریح است. فدراسیون جهانی ناشنوایان پیشنهاد می‌نماید چنانچه در کشورهای عضو برای ناشنوایان فعالیتهای ورزشی وجود ندارد، فوراً در این باره اقدام نموده، سعی نمایند هر چه زودتر عضو کمیته بین‌المللی ورزشی ناشنوایان شوند. این فدراسیون همچنین از سازمانهای بین‌المللی ناشنوایان (عضو) می‌خواهد که برای ایجاد و توسعه فرصتهایی که ناشنوایان در هر سنی و با هر معلولیت دیگری بتوانند در فعالیتهای ورزشی شرکت کنند، اقدام نمایند؛ زیرا سلامت جسمانی، توانایی فرد را در مدرسه و در کار افزایش می‌دهد.
مطابق قانون 12، در هر دین و مذهب، تمامی خدمات و اقدامات انجام شده باید به زبان اشاره در دسترس ناشنوایان قرار گیرد و سخنرانیهای مذهبی باید به زبان اشاره برای ناشنوایان ترجمه شده، به صورت فیلم ویدیویی در اختیار آنان قرار گیرد تا ناشنوایان از آگاهیهای مذهبی دور نباشند.
سازمانهای ناشنوایان باید مسئولیت ارزیابی اقدامات انجام شده در موارد فوق را بپذیرند. یکی از راههای انجام این مسئولیت، جمع‌آوری اطلاعات درباره نحوه زندگی ناشنوایان است که خود می‌تواند مبنای تحقیقات آینده باشد (قانون سیزدهم سازمان ملل متحد). یکی دیگر از مسئولیتهای مهم سازمانهای ناشنوایان، شرکت در اجرای طرحها و تعیین سیاست درباره ناشنوایان است که قانون 14 سازمان ملل متحد در این رابطه می‌باشد. برای نمونه، شرکت در تصویب قانون مربوط به ارائه تفسیر به زبان اشاره و یا تغییر قوانین حاکم در آموزش موجود، به جهت اینکه زبان اشاره به عنوان یکی از زبانهای آموزشی شناخته می‌شود، سازمانهای ناشنوایان می‌توانند به وزارت آموزش و پرورش کشور در تعیین بودجه مورد نیاز در رابطه با ارائه خدمات رابطی به ناشنوایان کمک کنند. سازمانهای ناشنوایان باید در ایجاد هماهنگی درباره کلیه اقدامات انجام شده در موارد فوق شرکت نمایند (قانون 17 سازمان ملل متحد امور هماهنگی). بدون همکاری سازمانهای ناشنوایان، مشکل می‌توان در ایجاد و توسعه شرایطی یکسان با سایر افراد جامعه، برای ناشنوایان اقدام کرد. مطابق قانون 18 سازمان ملل متحد درباره سازمانهای معلولان و همچنین قانون اهمیت حیات، سازمانهای ناشنوایان نقش مهم مشاور را ایفا می‌کنند. سازمانهای ناشنوایان باید فعالیتهای خود را به شیوه‌های مختلف توسعه دهند. با استفاده از کتاب چگونگی تأسیس و مدیریت سازمان ناشنوایان، این سازمانها می‌توانند به عنوان مثال در جهت تربیت مدیران اجرایی در نقاط مختلف کشور برای ناشنوایان اقدام نمایند تا با اطمینان از میزان تواناییها و ممارستهای ناشنوایان، برای احقاق حقوق آنها در ایجاد شرایط یکسان و دستیابی به اهداف قوانین سازمان ملل متحد تلاش نمایند. سازمانهای ناشنوایان بایستی در اجرای قانون 19 آموزش، قانون 20 کنترل و ارزشیابی ملی برنامه‌های معلولان و قانون 14 همکاری اقتصادی و فنی مشارکت داشته باشد. سازمانهای عضو می‌توانند با دبیر کل فدراسیون جهانی ناشنوایان و یا رئیس دبیرخانه منطقه خود، برای دستیابی به اطلاعات، جلب حمایت، انجام امور مشاوره‌ای که در جهت اجرای قوانین استاندارد فدراسیون جهانی ناشنوایان مثل چگونگی ارائه خدمات رابطی و یا اجرای دوره تربیت رابط، تماس بگیرد.
مأخذ:
WFD News, Vol. 16, No. 2, July 2003, P. 1- 6
یرکر اندرسون ؛ جو مورای ؛ کارول لی آکوئیلین
ترجمه راضیه افتخاری  
تاریخ ثبت در بانک 3 مهر 1399