کد | jr-40297 |
---|---|
عنوان اول | جنسیت |
عنوان دوم | تناسب مرد و زن بودن ناشنوایان و مسائل ناشی از زنانگی یا مردانگی آنها |
نویسنده | جروم دی شین |
مترجم | هادی واعظی |
عنوان مجموعه | دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد دوم |
نوع | کاغذی |
ناشر | موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم |
سال چاپ | 1388شمسی |
شماره صفحه (از) | 536 |
شماره صفحه (تا) | 537 |
زبان | فارسی |
متن |
جنسیت، تناسب مرد و زن بودن ناشنوایان و مسائل ناشی از زنانگی یا مردانگی آنها. در امریکا درصد بالایی از مردان نسبت به زنان در اصطلاح پیشحرفهای، ناشنوا هستند. کشف این تقدم جنسی به وسیله تحقیقات در زمانها و مکانهای متفاوت حاصل گردیده است. هنگامی که به ناشنوا بدون توجه به سن شروع ناشنوایی نگریسته شود، این تقدم جنسی بسیار پیچیده میشود. در سالهای اخیر، میزان ناشنوایی زنان نسبت به مردان پایینتر بود، اما پس از گذشتن ناشنوایان از 55 سالگی اینگونه نیست. چرا که زنان معمولاً بیشتر از مردان عمر میکنند، بنابراین میزان ناشنوایی در میان زنان مسن، بیشتر است. ارزیابی از کل اطلاعات، اجازه آزمایش فرضیههای قطعی را نمیدهد. در نهایت این حقیقت باقی میماند که جنس ناشنوایان ویژگیهای جالبی در رابطه متقابل با سن آنان دارد. اغلب ناشنوایان پیشحرفهای، دارای والدین عادی شنوا بودهاند. نمودارهای مربوط به امریکا در 1971 نشاندهنده آن است که 7/19 درصد ناشنوایان پیشحرفهای دارای والدین عادی شنوا بودهاند. پس کودک ناشنوای خاص در خانوادهای متولد شده است که هیچگونه تجربه شخصی با ناشنوایی نداشتهاند و این حقیقتی است که در رشد کودک اهمیت بسزایی دارد. تحقیقات درباره فرزندان ناشنوای والدین ناشنوا نشاندهنده این است که آنان از نظر رفتار در مدرسه و از نظر علمی و اجتماعی، از فرزندان ناشنوای والدین شنوا بهتر هستند. در توضیح این یافته میتوان گفت شوک کمتر والدین ناشنوا پس از آگاهی از ناشنوایی فرزندشان باعث افزایش میزان پذیرش اولیه آنان میشود؛ بنابراین درک بهتر شرایط از سوی والدین، باعث افزایش محدوده کاربرد راهکارهای غلبه بر مشکلات میشود. والدین عادی شنوا به ندرت انتظار داشتن فرزند ناشنوا را دارند. بنابراین پس از اطلاع از ناشنوا بودن فرزندشان دچار اغتشاش احساسی قابل توجه میشوند که برای فرزند آنها نوعی درگیریهای ناگوار به دنبال خواهد داشت. در آمارگیری 1971 همچنین آشکار شد که بیشتر ناشنوایان پیشحرفهای با زوج ناشنوای دیگر ازدواج کردهاند. مردان ناشنوا همسرانی انتخاب کردند که 5/81 درصد ناشنوا، 5/6 درصد سختشنوا و 12 درصد دارای شنوایی عادی بودند. زنان ناشنوا، همسرانی انتخاب کرده بودند که 9/78 درصد ناشنوا، 9/6 درصد سختشنوا و 2/14 درصد دارای شنوایی عادی بودند. همانند دیگر مشخصات جامعه ناشنوایان، سن شروع ناشنوایی آنان، عاملی در انتخاب همسر بوده است. هر چه سن شروع ناشنوایی دیرتر باشد، احتمال اینکه همسر وی از شنوایی عادی برخوردار باشد بیشتر است. ناشنوایان مادرزاد نیز ترجیح میدهند با یکدیگر ازدواج کنند نه با کسانی که بعدأ دچار ناشنوایی شدهاند. آمارگیری 1971 به بررسی وضعیت زناشویی نیز پرداخت و مشخص کرد که از مردان ناشنوای 16 تا 64 سال، 3/40 درصد مجردند و هرگز ازدواج نکردهاند؛ 8/54 درصد متأهل بودند؛ 6/1 درصد، زنانشان را از دست داده بودند؛ 3 درصد زنانشان را طلاق داده بودند و 9/0 درصد نیز از هم جدا شده بودند. درصدهای آمار برای زنان ناشنوا اینگونه بوده است: 5/27 درصد مجرد؛ 8/62 درصد متأهل؛ 3/3 درصد بیوه؛ 7/4 درصد مطلقه و 7/1 درصد جدا شده بودند. میزان مجرد ماندن زنان و مردان تقریباً دو برابر جمعیت کلی جامعه است و در نتیجه میزان ازدواج بسیار پایین بوده است. برای گروههای باقیمانده، یعنی: بیوه، جدا شده و مطلقه، میزان ناشنوایان به گروههای قابل قیاس در جمعیت کلی نزدیکتر بوده است. تجزیه و تحلیل بیشتر همانند تحقیقات قبلی، نشاندهنده این بوده که ناشنوایان نسبت به افراد عادی جامعه دیرتر مایل به ازدواج بودند. سن بالا برای اولین ازدواج، خبر از مشکلاتی چند در کامل کردن تحصیلات و انطباق با فرصتهای شغلی میدهد. بر اساس آمار، مردان ناشنوا دیرتر از زنان ناشنوا ازدواج کرده و به دلیل تمایل زنان ناشنوا برای جوانتر بودن نسبت به شوهرانشان در زمان ازدواج، احتمال بیوگی در آنان افزایش مییابد. سن شروع ناشنوایی اغلب در رابطه با موقعیت و زمان ازدواج تأثیرگذار است. هرچه سن شروع پایینتر باشد، میزان ازدواج نیز پایینتر است. میزان طلاق و جدایی در بین کسانی که همسرانشان ناشنوا بودند نیز پایینتر است. باروری : عامل دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که انتخاب همسر به میزان بزرگی خانواده و نسبت تولد فرزندان موثر است. میانگین زنان ناشنوا در آمارگیری 1971 فرزندان کمتری به دنیا آوردند. این موازین برای زنان سفیدپوست و غیر سفیدپوست متفاوت بوده، اما از میانگین معادل در جمعیت کلی پایینتر است. از میان تمام کودکانی که یک یا هر دو نفر از والدین آنان ناشنوا بودند، 88 درصد آنان عادی شنوا، 9/2 درصد سختشنوا و 1/9 درصد ناشنوا بودند. بر خلاف مواردی که فقط یک والد ناشنواست، زمانی که هر دو نفر والدین ناشنوای مادرزاد هستند، میزان ناشنوایی فرزندان تغییرات بسیاری خواهد کرد. درباره اول، نسبت فرزندان ناشنوا 5/4 درصد و درباره بعدی 5/17 درصد بود. با وجود انتظار و احتمال فراوان و آشکار ناشنوایی در فرزندان حاصل از ازدواجهایی که یک یا هر دوی والدین ناشنوا هستند، به این حقیقت میرسیم که اکثریت این فرزندان از شنوایی عادی برخوردارند. حتی در ازدواجهایی که هر دو والدین به طور مادرزادی ناشنوا هستند، احتمال متولد شدن فرزند ناشنوا کمتر از 2 در 10 است، یعنی میزانی بسیار کمتر از آن چیزی که در ازدواج یک زوج عادی شنوا و با احتمال آماری کم، انتظار میرود. یکی از عوامل مهم، مربوط به اطلاعات درباره خلاقیت کشف معدل آماری فرزندان متولد شده، از مادران ناشنواست که در سن شروع ناشنوایی، متفاوتاند. مادرانی که ناشنوا به دنیا آمدند 4/0 درصد، آنهایی که بین سن شانزده تا هجده سالگی ناشنوا شدند 3/2 درصد، و آنهایی که خارج از این دو گروه بودند، فرزندان متناسب با سن شروع ناشنواییشان را به دنیا آوردند. این یافته مربوط به تمایل ازدواج ناشنوایان پیشحرفهای نسبت به آنهایی است که ناشنواییشان در سالهای بعد و به صورت اکتسابی است. این امر همچنین ممکن است مربوط به ناامیدی تعدادی از والدینی باشد که نگران داشتن فرزندی ناشنوا هستند، و یا به نوع یکسان دیدگاههای مشهود عموم مردم نسبت به ناشنوایان مادرزاد باشد. مأخذ: GEDPD, Vol. 1, P. 254. جروم دی. شین ترجمه هادی واعظی |
تاریخ ثبت در بانک | 2 مهر 1399 |