کد jr-29754  
عنوان اول پیوند حلزون گوش  
عنوان دوم نوعی وسیله مصنوعی کمک‌شنوایی  
نویسنده محمود پاکزاد  
عنوان مجموعه دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد اول  
نوع کاغذی  
ناشر دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد اول  
محل چاپ مجموعه تهران  
سال چاپ 1388شمسی  
شماره صفحه (از) 325  
شماره صفحه (تا) 332  
زبان فارسی  
متن پیوند حلزون گوش ، نوعی وسیله مصنوعی کمک‌شنوایی.
پیوند حلزون گوش، اندام مصنوعی با یک وسیله کمک‌شنوایی الکترونی است که برای کمک به ناشنوایان طراحی شده است. با کمک این وسیله و از طریق الکترودهایی که در اندام شنوایی آنان قرار داده می‌شود، ناشنوایان قادر به شنیدن خواهند بود. تحقیقات در زمینه پیوند اندامهای شنوایی از دهه 1950 آغاز گردیده، اما دانشمندان در این زمینه هنوز در مراحل اولیه قرار دارند. این مقاله اهداف این زمینه علمی، برخی مسائل مربوط به کاربرد این وسایل و تحقیقات بیشتر در شرایط کنونی را بررسی می‌کند.
امروزه پیوند ‌اندام شنوایی، تنها بر روی کسانی که دچار ناشنوایی عمیق‌اند، انجام می‌گیرد. پیوند حلزون مهم‌ترین پیوند در این زمینه به شمار می‌رود. این پیوند شامل یک واحد جمع‌آوری محرک صداست که به یک کابل کوچک متصل است و باعث فعال شدن الکترودهای تعبیه شده در حلزون پیوند داده شده می‌گردد. عمل جراحی در این پیوند، شامل قراردادن یک دستگاه گیرنده کوچک در پشت گوش است که به الکترودها متصل‌اند. این الکترودها در داخل گوش و در قسمت حلزونی گوش و یا دیواره‌های آن متصل می‌شوند. دستگاه گیرنده از طریق پوست و با یک کلید انتقال دهنده کوچک که به سرِ ناشنوا متصل است، با آهن‌رباهای داخلی فعال می‌شود. این انتقال دهنده صدا را یک محرک که به وسیله یک کابل روی کمربند یا در جیب فرد ناشنوا قرار داده شده، فعال می‌کند. جمع کردن کابل و کلید انتقال دهنده به آسانی انجام‌پذیر است.
تاکنون نزدیک به ده روش گوناگون پیوند حلزونی که باعث افزایش میزان شنوایی می‌گردد، مورد بررسی قرار گرفته است, اما دو گونه پیوند برای استفاده در درمانگاههای امریکا تأیید شده است؛ در نوع اول از یک الکترود به عنوان محرک استفاده می‌شود که در آن، عمل جراحی و خصوصیات الکترونی تا حدودی ساده است، اما این روش باعث ایجاد تواناییهای شنوایی محدودی می‌گردد؛ نوع دوم شامل یک دسته از الکترودهاست که در قسمت حلزونی شکل منتشر می‌شود. در برخی از روشهای مختلف پیوند نیز از الکترودهای بیشتر برای انتشار فرکانسهای پایین به بالا در داخل حلزون گوش استفاده می‌شود.
داوطلبانی در اولویت قرار دارند که گوش داخلی آنان (حلزون) کاملاً از کار افتاده است، اما پایانه‌های عصب شنوایی آنان، آسیب ندیده و می‌تواند محرکهای شنوایی را هدایت کند. هنگامی که الکترودِ قرار گرفته در حلزون، با دریافت صدا، فعال می‌شود، عصبهای شنوایی را نیز فعال کرده و ناشنوا، قادر به شنیدن می‌شود. صداهای دریافت شده، شبیه سروصدا و صدای زنگ است که با صداهای اصلی کاملاً متفاوت است. کسانی که از روش تک الکترودی استفاده می‌کنند، معمولاً بزرگسالانی هستند که در گذشته دارای شنوایی عادی بوده‌اند و می‌توانند بعضی از اصوات محیطی را شناسایی کنند؛ اما میزان کمک این وسیله به لب‌خوانی آنان، چندان رضایت‌بخش نیست. کمترین امتیاز استفاده از این روش، این است که ناشنوایان از انزوای ناشی از ناشنوایی رهایی می‌یابند.
دلیل اصلی ویژگی غیرعادی صداهای تحریک شده، این است که محرک الکتریکی و الکترود، روند طبیعی گوش را در تبدیل صدا به محرکهای عصبی انجام نمی‌دهد. این روند، بسیار پیچیده است و حتی برای ساده‌ترین صداها نیز بسیار کم قابل تشخیص است و در شرایط مناسب، صداها و اصوات محیطی، باید شبیه‌سازی شوند؛ چرا که این اصوات از اجزای گسترده‌ای تشکیل شده‌اند که بر روی دامنه وسیعی از فرکانسها توزیع شده‌اند.
تاریخچه کاشت حلزون: به نظر کسانی چون درالد ای. برکمن ، اینکه با اتصال جریان الکتریسته به گوش بتوان احساس شنیدن ایجاد کرد، به اندازه شناخت خود الکتریسته سابقه دارد. ولتا در 1790 در هر گوش خود میله‌ای فلزی گذاشت و آن را در مدار الکتریسته‌ای در حدود پنجاه ولت قرار دارد. به محض اتصال و جریان برق ضربه‌ای را در سر خود و بعد صدایی نظیر صدای مایعی جوشان احساس کرد. شاید به سبب این تجربه ناخوشایند, طی پنجاه سال پس از آن، فقط گزارشهای معدودی درباره آزمایشهای مشابه منتشر شد.
در نیمه دوم قرن نوزدهم، دوباره این موضوع مورد توجه قرار گرفت و کتابهایی منتشر گردید که از کاربرد تحریک الکتریکی برای درمان خیلی از بیماریهای گوش جانبداری می‌کرد. پولیتزر از جمله متخصصان مشهور گوش در زمان خود, طرفدار این گونه درمان بود.
گرادنیگو به شدت معتقد به روشهای الکتریکی برای تشخیص بود و عقیده داشت که یک احساس صوتی ناشی از تحریک الکتریکی, در گوش عادی ایجاد نمی‌شود، اما وقتی چنین بشود, دلیل بیماری است.
در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، استفاده از جریان برق برای درمان خیلی از بیماریها، که ارزش علمی هم نداشت، به وسیله پزشکانی که یا دقتی در کار نداشتند و یا مقید به اخلاق نبودند، معمول بود؛ ولی پزشکان معروف این دوره استفاده از جریان برق را کاملاً کنار گذاردند.
در 1930 وور و بری کشف کردند که از تحریک صوتی حلزون گوش, جریان برق ایجاد می‌شود. به عبارت دیگر، حلزون گوش، اساساً تبدیل کننده انرژی مکانیکی ناشی از صدا, به انرژی الکتریکی است. این کشف دوباره توجه افراد را به امکان شنوایی با الکتریسیته جلب کرد.
کاشت حلزونی برای نخستین بار در 1957 در پاریس به دست ایریس ، و در امریکا در 1961 به دست دکتر ویلیام هاس انجام پذیرفت. نخستین عمل کاشت بر روی کودکان ناشنوا را در 1970 دکتر چوآرد در پاریس انجام داد که مورد اعتراض انجمن اولیای کودکان ناشنوا و متخصصان آموزشی قرار گرفت.
در 1980 انجمن غذا و دارو, عمل کاشت حلزونی را بر روی افراد بالغ رسماً مورد تأیید قرار داد، ولی هنوز درباره عمل کاشت بر روی کودکان تصمیمی گرفته نشده بود و کشورهای فرانسه, انگلستان و امریکا به شدت با انجام عمل بر روی کودکان مخالف بودند. ارگانهای مربوط به اولیای کودکان ناشنوا در هلند و سوئد نیز شدیداً با عمل کاشت حلزونی بر روی اطفال مخالفت می‌کردند.
بالاخره این انجمن در 1990، استفاده از پیوند حلزونی 22 الکترودی را بر روی کودکان بالای دو سال تصویب کرد که مورد اعتراض انجمنهای مختلف، از جمله موسسات اولیای کودکان ناشنوای چندین کشور قرار گرفت و در این باره مقالات پرشماری در مخالفت با این عمل و اعتراض به تصویب این انجمن نوشته شد.
از جمله مخالفان عمل کاشت حلزونی بر روی کودکان, سازمان جهانی ناشنوایان بود. این سازمان در دهمین کنگره جهانی خود، تنها عمل کاشت را بر روی کسانی که سابقه شنوایی و گفتار داشته‌اند و در اثر حادثه یا بیماری, شنوایی خود را به طور کامل از دست داده‌اند جایز دانست و در دوازدهمین کنگره اخیر خود در وین، پایتخت اتریش (جولای 1995/ تیرماه 1374) دوباره با عمل کاشت حلزونی بر روی کودکان به شدت مخالفت کرد و تحقیق بیشتر در این باره را ضروری خواند.
نصب یک الکترود روی عصب هشتم در گوش انسان و بیرون آوردن آن پس از چند هفته و به جای آن، نصب پنج مارپیچ فلزی، یکی از روشهای کاشت الکترود بود, که آن هم به علت عکس‌العملهای ناشی از حساسیت، پس از یک سال برداشته شد.
این آزمایش به دست ویلیام اف. هاوس ، با همکاری جراح عصب جان. ام. دیل و مشاور الکترونیک جیمز دیل انجام شد. در 1964 پیوند سیستم چند الکترودی روی عصب شنوایی به وسیله سیمونس و مونژون و لویس و هانتیگتون ، و در دهه 1970 اولین پیوند روی یک طفل در پاریس به دست دکتر کلود هانری چوآرد انجام شد.
اولین کنفرانس بین‌المللی در موضوع «تحریک الکتریکی عصب شنوایی به عنوان یک درمان ناشنوایی حسی عمیق در انسان» در دانشگاه کالیفرنیا تشکیل گردید. انگلیسیها برنامه عمل پیوند روی بزرگسالانی را که پس از یادگیری گفتار, ناشنوا شده‌اند، پذیرفته و اجرا کردند. برنامه عمل پیوند در استرالیا و اتریش آغاز شد و موافقتنامه‌های تولید با موسسات تجاری منعقد شد. سازمان غذا و داروی امریکا عرضه و پیوند نیوکلئوس22 را برای بزرگسالانی که پس از یادگیری گفتار, ناشنوا شده‌اند و نیز پیوند آزمایشی آن را روی اطفال تصویب کرد.
این سازمان عرضه و پیوند نیوکلئوس22 را روی اطفال دو ساله و بیشتر تصویب کرد و وجود 166 مرکز پیوند حلزونی را در امریکا اعلام داشت. در 1990 تقریباً ششصد طفل مورد عمل پیوند قرار گرفتند.
نخستین کتاب انتقادی از پیوند حلزونی با عنوان نقاب خیرخواهی, چاپ نیویورک در 1992 منتشر شد. اولین کتاب درباره مسائل اخلاقی پیوند حلزونی، چاپ پاریس در 1994 منتشر شد. در 1992 اولین کتاب دستی درباره پیوند حلزونی اطفال, برای راهنمایی اولیا, معلمان و متخصصان گفتار و شنوایی, در واشنگتن دی. سی. منتشر شد و به گونه‌ای که در نشریه سال 1996-1997 شرکت کوکلیر اظهار شده است، تا زمان انتشار جزوه مزبور, 1700 نفر در سراسر جهان زیر عمل پیوند حلزونی رفته‌اند.
در ایران نیز برای نخستین بار گروه کاشت حلزونی بیمارستان امیر اعلم، به سرپرستی دکتر خالصی در دی‌ماه 1371, بیماری را مورد عمل پیوند قرار داد. پس از آن، چندین ناشنوای دیگر را که اکثراً سابقه زبان و گفتار داشته‌اند، مورد عمل قرار داده‌اند که از نتیجه این اعمال، اطلاعات چندان قابل توجهی در اختیار همگان گذاشته نشده است.
جراحی: کاشت حلزونی عبارت است از: قرار دادن تعدادی الکترود در حلزون گوش. تصویر کامل کاشت حلزون و چگونگی قرار گرفتن وسایل و استفاده از آنها در دستگاه شنوایی، شامل: الف. قسمتهای قابل رویت (دستگاه پردازشگر، میکروفن و فرستنده)؛ ب. قسمتهای غیر قابل رویت (گیرنده که در زیر پوست و در ناحیه پشت گوش قرار می‌گیرد)؛ الکترودها که در حلزون کار گذاشته می‌شوند.
الکترودها قادرند با تحریکات الکتریکی خاصی, عصب شنوایی را متأثر ساخته و احساس شنوایی را در ناشنوا ایجاد کنند. کاشت حلزونی, یک عمل جراحی بسیار دقیق است و جدیدترین و موفق‌ترین نوع آن کاشت 22 الکترود در حلزون است.
در کاشت حلزونی, اصوات از طریق میکروفن ظریفی وارد سیستم می‌شود و با سیم نازکی وارد دستگاه پردازشگرِ گفتار می‌گردد. پردازشگر, اصوات مفید و لازم برای درک گفتار را مجزا و کُدبندی می‌کند؛ سپس علایم کُدبندی شده از طریق گیرنده‌ای که در زیر پوست و در پشت گوش است، به علایم الکتریکی تبدیل شده و این علایم به الکترودها فرستاده می‌شود تا به باقی‌مانده رشته‌های عصبی منتقل گردد و مغز آن را به عنوان «صدا« تشخیص دهد.
بنابراین می‌‌توان گفت دستگاه شامل دو قسمت است: بخش نخست که قابل دیدن نیست, شامل تعدادی الکترود است که در حلزون گوش قرار داده می‌شود که این الکترودها به گیرنده مخصوصی که در زیر پوست در ناحیه پشت گوش قرار داده شده مرتبط است؛ بخش دوم که قابل رویت است و شامل یک دستگاه پردازشگر رایانه‌ای کوچک به اندازه سمعک جیبی, یک میکروفن و فرستنده‌ای است که بر روی موی سر قرار می‌گیرد و صدا را به گیرنده زیر پوست می‌رساند.
پس از عمل جراحی, دستگاه بیرونی پردازشگر, طی جلسات متوالی و با برنامه‌ریزیهای مشخص کامپیوتری تنظیم می‌گردد و علایم صوتی پس از انتقال به گوش داخلی به کُدهای قابل تشخیص تبدیل می‌شوند. بنابراین هدف کلی, تبدیل علایم صوتی به کُدهای قابل تشخیص برای فرد ناشنوا پس از انتقال به گوش داخلی است.
برنامه آموزشی پس از عمل: هزینه عمل کاشت حلزونی گزاف بوده و پس از عمل نیز به خدمات متخصصانی نظیر گفتار درمانگر, متخصص شنوایی‌شناسی و شنوایی‌سنجی نیاز است که در مجموع بیمار باید متحمل مخارج سنگینی گردد که معمولاً برای همه بیماران امکان‌پذیر نیست و کمکهای مردمی و سرمایه‌گذاری دولتی را نیز می‌طلبد.
خدماتِ آموزشی پس از عمل برای کسانی که پس از فراگیری گفتار, شنوایی خود را از دست داده باشند، حداقل شش تا نُه ماه خواهد بود و برای ناشنوایان مطلق، یعنی گروهی که سابقه گفتار نداشته و هیچ گونه استنباطی از اصوات ندارند، ممکن است حتی تا دو سال و بیشتر هم به طول انجامد.
ضمناً افزون بر استفاده از خدمات تربیت شنوایی و گفتار درمانی, در سالهای پس از عمل, برای بازگشت بیمار به کار, یا کودک به مدرسه، نیاز به استفاده از خدمات کسانی چون مددکاران اجتماعی است تا بتوان کارفرمایان و یا مسئولان مراکز آموزشی را با چگونگی رفتار با کودک یا فرد عمل شده, لااقل تا مدتی پس از عمل, آشنا ساخت.
افراد شایسته برای عمل: موفقیت عمل کاشت حلزونی به عواملی چند بستگی دارد که مهم‌ترین آنها انتخاب مناسب فرد ناشنواست. به عبارت دیگر، تمامی ناشنوایان واجد شرایط برای عمل نیستند. مهم‌ترین گروهی که می‌توانند بهترین بهره از عمل کاشت حلزونی ببرند، کسانی هستند که با داشتن سابقه گفتار, در اثر تصادف یا بیماری, شنوایی خود را از دست داده باشند. این گروه که شنیدن اصوات را تجربه کرده‌اند و خاطره‌ای کامل و کافی از اصوات دارند، با انجام عمل کاشت حلزونی, نه تنها سابقه تکلم خود را از دست نمی‌دهند، بلکه می‌توانند آن را توسعه نیز بدهند. خدمات پس از عمل در این گروه آسان‌تر انجام می‌گیرد و به زمان کمتری نیاز دارد. هر قدر زمان عمل کاشت به زمان از دست دادن شنوایی نزدیک‌تر باشد، نتیجه بهتر خواهد بود.
پس از این گروه، بیشترین توجه به ناشنوایانی است که شنوایی خود را به صورت مادرزادی یا پس از تولد و پیش از داشتن سابقه گفتار کاملاً از دست داده‌اند. عمل کاشت بر روی این عده که اصطلاحاً ناشنوایان مطلق خوانده می‌شوند نیز توصیه می‌گردد و می‌تواند نتایج مطلوبی داشته باشد.
عمل کاشت حلزونی بر روی کسانی که حتی مقداری باقی‌مانده شنوایی دارند، آن چنان که قادر به استفاده از سمعک باشند، مطلقاً توصیه نمی‌گردد؛ زیرا عمل کاشت بر مقدار باقی‌مانده شنوایی آنان لطمه می‌زند. همچنین عمل کاشت بر روی کسانی که یک گوش آنان سالم است یا حتی کمبود شنوایی دارد، انجام نمی‌شود و این عده نیز بهتر است از سمعک استفاده کنند.
سلامت فکر از دیگر عواملی است که در عمل شنوندگان باید سنجیده شود.
در کودکان, هنوز عمل کاشت بر روی آنها توصیه نمی‌گردد؛ زیرا اولاً ارزیابی دقیق از میزان باقی‌مانده شنوایی آنان میسر نیست و ضمناً رشد ناکافی استخوان جمجمه و سایر قسمتهایی که باید در عمل مورد استفاده قرار گیرد، از جمله حلزون‌، ممکن است نتایجی معکوس به دنبال داشته باشد؛ و با توجه به اینکه کار گذاشتن پروتز با تخریب همراه است، اصولاً باید پیش از هر چیز، میزان باقی‌مانده شنوایی کودک مشخص گردد و اگر می‌تواند از سمعک استفاده نماید، کاشت حلزون انجام نخواهد گرفت. این تشخیص نیز به سبب محدود بودن امکان اندازه‌گیری دقیق باقی‌مانده شنوایی در کودکان, به آسانی میسر نیست.
نظریات مختلف درباره کودکان: در اینکه به طور کلی عمل کاشت حلزونی مشکلی از ناشنوایان حل می‌کند یا مشکلی بر مشکلات آنان می‌افزاید، نظریات مختلف داده شده است. برخی متخصصان آموزش و پرورش و امور اجتماعی, معتقدند جنجال کاشت حلزونی, بیشتر از سوی شرکتهای سازنده وسایل کاشت بوده و جنبه سودجویی دارد. آنان همچنین عملکرد برخی جراحان و متخصصان گوش را، با توجه به نرخ بالای دستمزد عمل، در این جنجال بی‌تأثیر نمی‌دانند؛ و به طور کلی از برخی جراحان و متخصصان گوش، انجام عمل کاشت حلزونی را یک عمل تجاری پر درآمد می‌دانند. برخی نیز پا را فراتر می‌گذارند و ضمن بر شمردن خطرهایی برای بیماران, انجام عمل را از نظر روانی و عاطفی صحیح نمی‌دانند؛ از جمله موسسه ناشنوایان آلمان, که عمل کاشت بر روی کودکان را شدیداً محکوم کرده و اعلام داشته است که انجام این عمل سبب جدایی کودکان عمل شده از سایر کودکان ناشنوا می‌گردد و نتایج مطلوبی نیز از نظر روانی و عاطفی ندارد.
گرچه تا کنون، صدها تن در سراسر جهان تحت عمل کاشت حلزونی قرار گرفتند و از جمله بیش ده نفر در ایران نیز با استفاده از این عملِ گزاف, به بازگشت شنوایی و به دست آوردن موقعیتهای بهتر اجتماعی امیدوار بوده‌اند، ولی با این همه, هنوز عمل کاشت حلزونی عملی تحقیقی است و به ویژه انجام آن بر روی کودکان, نیازمند تحقیق و تجربه بیشتر است.
به طور کلی می‌توان گفت عمل کاشت حلزونی امروزه چاره‌ای اساسی برای انواع ناشنواییها نیست و نتایج به دست آمده از عمل پیوند, بنابر ارزیابیهای علمی قابل وثوق, تا حدی ناچیز است و قطع نظر از بعضی عوارض منفی اجتماعی و در مواردی روانی، نتایج آن در دراز مدت نیز نامعلوم است. به همین جهت، بسیاری از کشورها و تعدادی از متخصصان و جمعیتها از آن استقبال نکرده‌اند.
در مجموع می‌توان گفت عمل کاشت الکترود در حلزون به عنوان پدیده‌ای جدید که ممکن است در آینده برای گروهی از افراد با نقص شنوایی مفید واقع گردد، پذیرفته است. ولی شتاب در انجام بی‌رویه آن و به ویژه انجام اعمالی که ممکن است جنبه تبلیغاتی داشته و به ناشنوایان و خانواده‌های آنها امیدهای واهی دهد و زندگی آرام و مورد قبول آنان را بیهوده دچار نگرانی و تشویش سازد، توصیه نمی‌شود.
اقسام سیستمهای پیوند: دستگاه پیوند حلزونی، در دهه 1950 و 1960 در مراحل اولیه تجربه و تحقیق بود و به تدریج تا دهه 1980 گسترش تنوع یافت؛ به گونه‌ای که در این دهه سیستم پیوند حلزونی بنا بر تعداد الکترودها به دو نوع تک کانالی و دوکانالی تقسیم شد.
سیستم چند الکترودی با رشته‌های عصبی انتقال دهنده علایم صداهای بم که در قله حلزون گوشِ داخلی قرار دارند و رشته‌های انتقال دهنده صداهای زیر که در پایه آن قرار دارند مرتبط است. اما پیوندهای یک الکترودی به طور کلی همه رشته‌های عصبی را متأثر می‌کنند و نمی‌توانند برای انتقال علایم با فرکانسهای مختلف از رشته‌های مختلف عصبی بهره بگیرند؛ و پیشرفت بزرگ پیوندهای چند الکترودی, تحریک رشته‌های عصبی مختلف است که می‌توانند علایم با فرکانسهای مختلف را به مغز انتقال دهند و پیام غنی‌تر آنها، لازمه انتقال درست گفتار به مغز است.
شرکت استرالیایی کوکلیر و شرکتهایی به همین نام در امریکا, سوئیس, بریتانیا, آلمان و ژاپن به وجود آمد و اولین دستگاههای مربوط به کاشت حلزون به نام نوکلوس برای بزرگسالان و نوجوانان و اطفال را در سالهای 1982 و 1987 در استرالیا و امریکا و اروپا عرضه کردند.
با صدور مجوز سازمان غذا و داروی امریکا برای عرضه و مصرف سیستم نوکلوس برای بزرگسالان در 1985 و برای اطفال در 1990، سیستم مزبور موقعیت ممتازی یافت؛ به گونه‌ای که در نشریه 1996- 1997 شرکت کوکلیر اعلام شد که از هفده هزار نفر که در جهان پیوند داده شده‌اند بیشتر از پانزده هزار نفر, که بیشتر از شش هزار و پانصد نفر آنها طفل بوده‌اند, از سیستم نوکلوس استفاده کرده‌اند؛ و همچنین اعلام کرد که در سراسر جهان 550 مرکز پیوند نوکلوس وجود دارد و بنابراین به نظر می‌رسد امروزه تولید و عرضه سیستم پیوند حلزونی در جهان در انحصار شرکتهای کوکلیر باشد.
تظاهرات و اعتراضات: در دهه 1970 اعتراضات انجمن اولیای ناشنوایان و متخصصان گوش, به کار دکتر شوارد در عمل یک کودک، در پاریس مانع ادامه پیوند اطفال شد. تصویب پیوند آزمایشی اطفال در 1986 از سوی اف. دی. ای. و بعد تصدیق «سلامت و کارآیی» سیستم پیوندی نیوکلئوس22 برای اطفال دو ساله و بالاتر, و پیروی کم و بیش وسیع کشورهای اروپایی از این تصمیم, باعث تجدید و تشدید اعتراضات به پیوند اطفال گردید. این در حالی بود که پیش از آن در جامعه ناشنوایان امریکا و فدراسیون جهانی ناشنوایان بزرگسال هم با این کار مخالفت شده بود.
در هجدهم مارس 1993 ناشنوایان سوئیس، تظاهراتی را از ایستگاه راه‌آهن زوریخ تا بیمارستان دانشگاه ترتیب دادند و در آنجا نظر کتبی خود را با 1675 امضا در مخالفت با پیوند حلزون گوش اطفال، به کنفرانسی که برای پیشرفت سرمایه‌گذاری برای این جراحی در حال تشکیل بود، تسلیم کردند.
بعد از ظهر 16 اکتبر 1993 در لیون فرانسه، هشتصد ناشنوا طی تظاهراتی در مخالفت با پیوند اطفال به محل کنفرانسی رفتند که طرفداران پیوند، عنوان «اولین روز ملی اطلاعات اولیا» تشکیل داده بودند؛ اما با وجود ثبت‌نام قبلی, از ورود آنان به سالن کنفرانس ممانعت شد و نمایندگان و گروه ناشنوایان خشمگین با سه ساعت تأخیر توانستند به سالن کنفرانس وارد شوند؛ ولی از سخنرانی آنها جلوگیری شد و آنها ضمن مباحثات انفرادی با شرکت‌کنندگان در کنگره, تقاضای خود را مبنی بر توقف پیوند اطفال و تعیین یک کمیسیون تحقیق مطرح کردند.
در 22 نوامبر همان سال، بین یک تا دو هزار ناشنوا تحت رهبری گروه ناشنوایان خشمگین، برای جلب توجه عموم, تظاهراتی را در پاریس ترتیب دادند. با وجود قرار قبلی مقامات, اداره بهزیستی آنها را نپذیرفتند و جوانان از آنجا به انستیتوی ملی ناشنوایان به راه افتادند که در آنجا هم با سد پلیس ضد اغتشاش روبه‌رو شدند و بالاخره گروهی از آنها برای مذاکره با دکتر شوآرد, پیش‌آهنگ پیوند اطفال, روانه بیمارستان سنت آنتوان شدند.
در 28 ژانویه 1994 نمایندگان جامعه ناشنوایان اُنتاریو کانادا، در مقابل ورودی ساختمانهای مجلس قانونگذاری و بیمارستان در مخالفت و اعتراض به اختصاص 7/1 میلیون دلار از سوی دولت برای پیوند اطفال، اجتماع و تظاهرات کردند.
در 13 مه 1994 انجمن کانادایی ناشنوایان، برای خواسته تعویق پیوند حلزونی اطفال در شهرهای مختلف کانادا، تظاهراتی را به راه انداخت.
دیدگاههای سازمانهای ناشنوایان: انجمن ناشنوایان امریکا، ضمن بیانیه‌ای در 1991 تصمیم سازمان غذا و داروی امریکا را درباره اجازه پیوند به اطفال، اشتباه و نامطلوب خواند و خلاصه مبانی اعتراضات را به شرح زیر اعلام داشت:
اشتباهات علمی: دلیلی بر نفع عمل پیوند در اطفال نیست؛ خطرات درازمدت ارزیابی نشده است؛ دلیلی نیست که درک گفتار به وسیله این اطفال پیشرفت می‌کند، ولی مطابق شواهد، خیلی از اطفال عمیقاً ناشنوا با استفاده از سمعک متعارف نسبت به اطفال پیوند شده, درک بهتری از گفتار دارند؛ دلیلی نیست که اطفال پیوند شده, زبان انگلیسی را از اطفال با سمعک متعارف و یا بدون سمعک بهتر یاد می‌گیرند؛ دلیلی نیست که اطفال پیوند شده, موفقیت تحصیلی بیشتری از اطفالی که پیوند نشده‌اند به دست می‌آورند؛ در پیوند اطفال عامل کیفیت زندگی در نظر گرفته نشده است.
قبل از روز تصمیم, با صاحب‌نظرانِ گفتار و شنوایی, سازندگان, اولیا و اعضای سازمان اف. دی. ای. مشورت شده است؛ ولی با سخنگویان جامعه ناشنوایان مشورتی نشده است و این غفلت یا ناشی از بی‌اطلاعی از رشد ناشنوایان در امریکاست و یا اگر عمدی باشد، تعرض به ارزشهای امریکا درباره آزادیهای فردی, تنوع فرهنگی و حقوق مصرف کننده است.
اشتباهات اخلاقی: فناوری تازه و پیشرفته که جراحی تهاجمی و تخریب نسوج را همراه دارد, نه برای نجات جان، بلکه برای افزایش توان زندگی عادی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
موضوع جدی‌ترِ اخلاقی, اخذ تصمیم درباره اطفال بی‌دفاع است که اثر درازمدت فرهنگی, عاطفی و اجتماعی ناشی از عمل غیر قابل بازگشت پیوند, نسبت به آنها بررسی علمی نشده است.
در 1993 گروه ناشنوایان خشمگین فرانسه با صدور بیانیه دیدگاهی, دوازده خواسته خود را مطرح کردند که از جمله آن شناسایی جامعه ناشنوایان, فرهنگ و زبان آنها و متوقف کردن کمک مالی دولت برای پیوند حلزونی اطفال بود.
جامعه فرهنگی ناشنوایان کانادا و انجمن ناشنوایان کانادا در 1993 طی بیانیه‌هایی مخالفت خود را با پیوند در اطفال، انتشار دادند و در بیانیه انجمن اخیر، قید شد که: پیوند حلزونی، شنوایی را احیا نمی‌کند، و آیا افزایش شنوایی در حد احساس صداهای محیطی, ارزش خطرات و مخارج جراحی پیوند را دارد؟ و در ضمن، دلیلی وجود ندارد که دستگاه باعث پیشبرد آموزش اطفال ناشنوا شود.
انستیتو ملی سلطنتی ناشنوایان انگلستان که یک موسسه دولتی است، ضمن حمایت از حق اولیا برای تصمیم‌گیری، توصیه کرد اطلاعات کاملی به اولیا داده شود و به آنها تفهیم شود که دستگاه پیوندی, شنوایی را احیا نمی‌کند.
موضع فدراسیون جهانی ناشنوایان: از کنگره 1986 فدراسیون در فنلاند، بحث و اختلاف نظر درباره پیوند در کمیسیون پزشکی کنگره آغاز شد. متخصصان گوش و حلق و بینی, طرفدار پیوند و سایر اعضای کمیسیون از جامعه ناشنوایان, مخالف آن بودند. مباحثات بیشتر درباره جنبه‌های اجتماعی و اخلاقی پیوند حلزونی برای کسانی که پس از چند سال ناشنوا شده‌اند، تشویق کننده است، ولی آزمایش روی اطفال ناشنوا قطعاً توصیه نمی‌شود. بعدها اختلاف بین متخصصان گوش و حلق و بینی و ناشنوایان فدراسیون بیشتر شد و فدراسیون, درباره پیوند, مواضع نظری تندتری اتخاذ کرد که از جمله این بود که ناشنوایان تأکید می‌کنند سالم هستند و جراحی اطفال سالم غیر اخلاقی است. چون جراح نمی‌تواند نتیجه عمل را پیش‌بینی کند، پس جراحی آزمایشی است و آزمایش روی اطفال غیر اخلاقی است.
مسائل پزشکی: مسائل خاص پزشکی پیوند اطفال، تشدید اشکال در تشخیص علت ناشنوایی, سن مناسب پیوند, اشکال در تفهیم و پذیرش مراقبتهای پزشکی لازم و بهره‌گیری مناسب از دستگاه پیوندی است؛ از این میان مهم‌ترین مسئله، سن مناسب پیوند اطفال است.
پروفسور پوژول ، با طرح گزارش جالب خود درباره مراحل تشکیل و تکمیل دستگاه شنوایی انسان از حالت جنینی تا چهار یا پنج سالگی پس از تولد, و موضوع تغییرپذیری عملکرد قسمت شنوایی مغز در صورت بیکار ماندن آن، و به جای آن، انجام کار دیگر که عمدتاً بینایی است، سن مناسب پیوند اطفال را در چهار، پنج یا شش سالگی پیشنهاد می‌کند و پیوند پس از شش سالگی را دیر می‌داند.
پروفسور لنهارت آلمانی، در مصاحبه‌ای، حداکثر سن مناسب پیوند اطفال را اگر پسر باشند، ده سال و اگر دختر باشند، دوازده سال تعیین کرد.
انستیتوی هاوس در مجله خود، به استناد تحقیق روی اطفال پیوند شده اظهار کرد: اطفالی که پس از هشت سالگی پیوند شده‌اند، مشخصاً تواناییهای زبانی‌شان سقوط کرده است؛ و در همان جا این نظر هاوس اظهار شده که: بسیاری از اطفال با ناشنوایی عمیق، اگر پیش از پنج سالگی پیوند شوند موفقیت بزرگی کسب خواهند کرد.
دارگن تعمیم ارزیابیهای پیوند بزرگسالان را به اطفال به سه دلیل خطرناک می‌داند. او دلیل اول را غیر قابل برگشت بودن عمل جراحی پیوند می‌داند که بر اثر آن به طور قطع حلزون تخریب می‌شود. وی می‌افزاید: چه کسی واقعاً می‌تواند تأکید کند که باقی‌مانده شنوایی در سه یا چهار سالگی غیر کافی خواهد بود. همه متخصصان اطفال می‌گویند که با وجود منحنی شنوایی‌سنجی یکسان, درجه بهره‌برداری هر طفل از این توانایی متفاوت است.
مآخذ:
پاکزاد, محمود, کودکان استثنایی, تهران, سازمان چاپ و انتشارات, 1376؛ همو, هیاهو در سکوت, تهران, سازمان چاپ و انتشارات, 1374؛ تعلیم و تربیت استثنایی, ش10و11 (تابستان 1381), ص5ـ6؛ شکست سکوت, ش4 (زمستان 1381), ص16ـ17؛ صدای ناشنوا, زمستان 1382؛
GEDPD, Vol. 1, P. 193-194.
محمود پاکزاد
نیز ﻧﻛ : کلوپ بین‌المللی پیوند حلزون گوش
 
تاریخ ثبت در بانک 3 خرداد 1399