کد | jr-29243 |
---|---|
عنوان اول | پرینستیو، رنه |
عنوان دوم | نقاش و مجسمهساز ناشنوای فرانسوی |
مترجم | فهمیه شیرازی |
عنوان مجموعه | دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد اول |
نوع | کاغذی |
ناشر | موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم |
محل چاپ مجموعه | تهران |
سال چاپ | 1388شمسی |
شماره صفحه (از) | 313 |
شماره صفحه (تا) | 316 |
زبان | فارسی |
متن |
پرینستیو، رنه ، نقاش و مجسمهساز ناشنوای فرانسوی. در هفدهم جولای 1843 در قلعهای در پانتاس واقع در لیبورن واقع در گیرونده نزدیک بردو فرانسه، به دنیا آمد. اگر چه رنه ناشنوا بود، اما مادرش آموزش خواندن و نوشتن مقدماتی او را آغاز کرد و بعداً به شاگردی آموزگار بسیار مشهور ولاد گبل در مدرسه دانشآموزان ناشنوا در بردو، درآمد. پرینستیو از همان اوایل ترجیح داد که از طریق زبان اشاره با دیگران ارتباط برقرار کند. ذوق هنریاش نخست او را به طراحی و سپس به مجسمهسازی واداشت؛ خانوادهاش نیز آموزش خصوصی را تحت نظر استادی، اهل بردو برای او مهیا نمودند. او در مدرسه هنرهای زیبا، اغلب در کارگاه آگوستینـ الکساندر دومونت ، به مجسمهسازی میپرداخت. کارهای نخستین او مرمرین و بر اساس اسطورهشناسی بود، آن چنان که در 22 سالگی برای ترکیب مجسمهها، از نمایشگاهی در پاریس چندین مدال دوم و سوم را دریافت کرد. پرینستیو، از میان هنرمندان ناشنوا، یکی از اولین نفراتی بود که توانست در این دوره از تاریخ فرانسه، آثار خود را در سالن پاریس به نمایش گذارد. او در طول چند دهه بعد توانست در کنار هنرمندان بزرگی همچون مجسمهسازان معروف پل چاپین ، فیلیکس پلسیس و فرناند همر و نقاش زبردستِ مناظر دریایی، الیور چرون و همتایان نقاش مستعد او همچون جورجز فری ، آلبرت مایل و آرمند برتون ، معرفی شود. سوارکاریهای صبحگاهی پرینستیو در بیشهزارهای بولون همراه دوستان شنوا و ناشنوایش که بعداً هنرمند امریکایی اچ. همفری مور و همکار فرانسویش فیلیکس مارتین نیز به آنها اضافه شدند، سبکها، موقعیتها و ترکیبات بالقوهای را برای آثار نقاشی او فراهم کرد. اولین اثر او یک مجسمه سوارکاری با عنوان «پایلوت »، اسب سوارکار معروف ام. دو لاج ، بود که آن را در 1868 به نمایش گذاشت. این استفاده مقدماتی و اولیه از اسب به عنوان موضوع، ویژگی بیشتر آثار بعدی او را تشکیل داد. او سپس به کار دو بعدی روی آورد و اسبهای مرمرین را بر روی بوم نقاشی آورد. او در 1872 تابلویی را با عنوان «سواران کشتی لهستانی غافلگیر شده با تیراندازان دقیق فرانسوی »، و سپس در 1873 نیمتنه مرمرین از دکتر «آمبرویز تاردیه »، و یک گروه مجسمه گچی دیگر با عنوان «هالته » را به نمایش گذاشت. در بین سالهای 1874 و 1878، مارشال مک ماهون ، مجازات برونهات ، بازگشت از پرومناد و یک پرتره از سوارکاری دیگر, و پرتره کنت چیفلور را به نمایش گذاشت. جوایز او در بردارنده مدالی از فیلادلفیا است که در آنجا در 1876 پرترهای از جورج واشینگتن سوار بر اسبی سفید، و تابلوی دیگری با عنوان اسبهای وحشت زده از قطار را به نمایش گذاشت. در دهه بعد، آثار او در بردارنده پرترههای اسبسواری متنوع و دیگر تابلوهای نقاشی بود. نقاشی از داخل یک اسطبل که به خاطر آن مدال «گالری پاریس » را در 1883 دریافت کرد، از آن جمله است. در طول این دوره، پرینستیو تدریس نیز میکرد و سرشناسترین شاگرد او تولوز لوترک جوان بود. در حین سفرهای بعدیاش به آلمان، هلند، بلژیک و انگلیس، و در خلال جنگ فرانسه و پروس، توجهات زیادی را به دلیل تصاویر اتفاقات جنگ به خود جلب کرد. صحنه تراژدیک غافلگیر شدن سربازان آلمانی ، که آن را در سالن پاریس به نمایش گذاشت، اثری بسیار استادانه و چشمگیر بود که پیشنهادهای کاری بعدی را برای او به ارمغان آورد. آثار او بین هواداران ورزشها نیز مورد استقبال قرار گرفت. او عضو باشگاه سوارکاری بود، جایی که این فرصت را داشت تا بسیاری از مسابقات بزرگ و هیجانی اسب سواری را روی بومِ نقاشی ثبت کند. شهر بردو، تعدادی از آثار او را از جمله تابلوی «بیرون از مسابقه » را خریداری کرد. دوک آومیل مرتباً از پرینستیو برای پیوستن به اشراف فرانسوی برای شکار در قلعه چنتیلی ، دعوت میکرد. وی بعضی اوقات با همکاری هنرمندان شنوا تابلوهای پرپهنایی را که مسابقات اسبدوانی صحرایی و صحنههایی از نبردهایی را که در بردارنده صدها اسب و سرباز میشد، نقاشی میکرد. یکی از این گونه تابلوهای جهاننما , حاوی 22 اسب کالسکه بارونس روتجایلد بود. نقاشی پرینستیو به نام بالاکلاوا چارج ، تابلویی گسترده و حاوی 160 اسب، و همین طور تابلو دیگرش در بردارنده هفتاد اسب بود که رایکوفن نام داشت. تابلوهای در حال سوارکاری پرینستیو آنقدر محبوب شدند که شاهزادگان و دیگر افراد سرشناس، همچون رئیس جمهوری خواستار استفاده از هنر او شدند. افرادی که پرینستیو از آنها پرتره کشید شامل دوک منطقه برساس ، دوک دکازز ، کنت دو پاساژ ، ژنرال پرینستیو و کنت رابان میشدند. او از موضوعات غیرانسان به تنهایی هم پرترههایی نقاشی کرد: فرونتین ، برنده جایزه بزرگ پاریس در 1883؛ اتویل ، برنده مسابقه اسبدوانی اسبهای سه ساله؛ بردو در 1883؛ بویسی برنده مسابقه اسبدوانی صحرایی؛ پارس در 1884؛ و رلنزنت برنده مسابقه اسبدوانی اسبهای سه ساله در چنتیلی در 1885. او به طور پرشوری دوستدار اسبها و سگها بود و آنها دوستان همیشگی او بودند. جامعه ناشنوایی امریکا با انتشار عکسهایی از بعضی آثار نقاشیاش همچون مارشال مک ماهون و آکسل لابورنت ، در مجله سایلنت ورکر که مجله اصلی آنها بود، کارهای او را با علاقه دنبال میکردند. او با شروع قرن جدید به نمایش آثار خود ادامه داد. به نظر میرسد که پرینستیو در اواخر عمرش تغییرات مرموزی کرده بود. او پاریس را ترک کرد و به زادگاه خود، قلعه پانتاس بازگشت و سالهای باقیمانده از عمرش را با افسردگی فزاینده سپری کرد. طبق گفته دوستش ایوان پیترویز ، اسبهای سرزنده او با گاوهایی که با سرهایی خم شده و چشمانی اندوهگین، در حالی که واگنها را میکشیدند و زمین گلآلود، حرکت آنها را آهسته کرده بود, جایگزین شده بودند. احتمالاً ناامیدی بزرگی باعث این تغییر شده باشد، اما چیزی نخواهیم فهمید؛ زیرا پرینستیو یادداشتی از زندگینامه خود به جای نگذاشته است. بعضی از نویسندگان بر این عقیدهاند که او احتمالاً با شکست در عشق و یا ناتوانی در تأمین هزینه خانواده روبهرو بوده است. پرینستیو به بیمبالاتی درباره شاهکارهایش مشهور بود و آنها را با قیمتهای بسیار کم میفروخت و بقیه را هم در جای خود نمیگذاشت. اسبها و دیگر جانداران چهارپای او همیشه برایش منبع الهام بودند. او با نقاشی، وقار و زیبایی حیوانات، احساسات و توجهات بشری را به سمت آنها معطوف میکرد، ولی همانگونه که پیترویز اذعان میکند، تغییر حالت آنها از گیرایی و پرجِلوگی، به افسردگی و دلتنگی در اکثر کارهای آخرش، قابل توجه است. اما به دلیل بیدقتی و بیمبالاتی او در نگهداری از اسناد، بازسازی حالت حسی او از طریق طبقهبندی آثارش مشکل است. پرینستیو در سالهای پایانی عمرش لاغر و نحیف شده بود. او هرگز ازدواج نکرده بود و با خواهرش زندگی میکرد، با این حال به پذیرایی از بازدیدکنندگان گالریاش، که باقیماندههای بهترین آثارش بود، ادامه میداد. او در سیام ژانویه 1914 در پنتوس- فرونساک ، چشم از جهان فروبست و دوست صمیمیاش ایوان پیترویز مقالهای به شکل اعلان فوت و بزرگداشت پرینستیو, و در رثای او نوشت که به توصیف آخرین روزهای زندگیاش میپرداخت. مأخذ: DPAS, P. 296-297. ترجمه فهیمه شیرازی |
تاریخ ثبت در بانک | 30 اردیبهشت 1399 |