کد | jr-29232 |
---|---|
عنوان اول | پابلو بونت، خُوان |
عنوان دوم | پژوهشگر و نویسنده ناشنوای اسپانیایی |
نویسنده | جورج پرلو |
مترجم | زهرا واعظی |
عنوان مجموعه | دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد اول |
نوع | کاغذی |
ناشر | موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم |
محل چاپ مجموعه | تهران |
سال چاپ | 1388شمسی |
شماره صفحه (از) | 299 |
شماره صفحه (تا) | 300 |
زبان | فارسی |
متن |
پابلو بونت، خُوان ، پژوهشگر و نویسنده ناشنوای اسپانیایی. در یکم ژولای 1579، در یکی از روستاهای کوچک اسپانیا به نام تورس دی برلن که در حوالی زاراگوزا واقع شده، به دنیا آمد. پدرش خوان پابلو از فرزندان مارتین پابلو و ایزابلا دی سرتا و مادرش ماریا بونت ، دختر فرانسیسکو بونت و گراسیا گوئرگوته ، بود. نام خانوادگیاش پابلو است، اما غالباً با نام بونت شناخته شده است. آنها نه عرب بودند و نه یهودی، بلکه از مسیحیان قدیمی به شمار میرفتند؛ و در خانوادهاش نیز هیچ شخص ناشنوایی وجود نداشت. او در کودکی به مادرید رفت و در آنجا با عمویش, که در ارتش خدمت میکرد، زندگی کرد. پابلو پس از ورود به ارتش، برای جنگ با بربرها و دزدان دریایی مدیترانه و شرکت در جنگهای شمال ایتالیا اعزام شد. همین سفرهای پی در پی به او امکان داد که زبان ایتالیایی و فرانسه را فرا بگیرد. در 1607، دون خوان فرناندز دو ویلاسکو ، دوک منطقه فریاس ، پابلو را به خدمت خود در آورد. پابلو در زمانی که در خدمت فرناندز دو ویلاسکو بود، با منسیا دی رویسرزو ازدواج کرد که ثمره این ازدواج، یک پسر به نام دیگو پابلو بود. دومین پسر فرناندز دو ویلاسکو، به نام لوئیس ، ناشنوا بود و ظاهراً در اثر ابتلا به بیماری خاصی در دو سالگی ناشنوا شده بود. فرناندز، دو عمو و دو عمه ناشنوا داشت و از همین جا به ارثی بودن ناشنوایی لوئیس پی برده میشود. فرناندز دو ویلاسکو در 1613 درگذشت و همسرش دونا خوانا دو کاردوبا , از فردی به نام مانوئل رامیرز دو کاریون تقاضا کرد که معلم و مربی لوئیس باشد. رامیرز در تدریس به لوئیس از روش تدریس پدرو پونس دو لیون بهره میگرفت، اما هیچ گاه درباره روش تدریس خود سخن نمیگفت. او در گذشته به دیگر اعضای ناشنوای این خانواده نیز آموزش داده بود. خوان پابلو که در خدمت این خانواده بود، از نزدیک شاهد تدریس رامیرز بود و همین مسئله انگیزه اولیه او در انتشار کتابی درباره روش تدریس به ناشنوایان بوده است. با بازگشت رامیرز به روستای محل سکونت خود در 1619، پابلو تقاضای خود را مبنی بر ادامه کار تدریس مطرح کرد. او نیز درآموزش به لوئیس روش خاصی را ابداع نکرد و از همان تکنیکهای قبلی یعنی تکنیکهای پدرو پونس و رامیرز، پیروی و تبعیت نمود. پابلو نزدیک به سه سال به عنوان معلم، در خانواده دوک خدمت کرد. او در 1620 کتاب مشهور خود را به نام سادهسازی الفبا و فن تدریس به ناشنوایان منتشر کرد. آنچه که در این کتاب به عنوان روش تدریس و آموزش بیان شده، چیز تازهای نیست، بلکه پابلو خود را به بیان روش مورد استفاده رامیرز, مقید کرده بود که او هم به نوبه خود، آن را از پدرو پونس اقتباس کرده بود. از همین رو بسیاری از پژوهشگران و محققان بر این باورند که کتاب پابلو چیزی بیشتر از ویرایش نسخه دستنویس پونس نیست. با این حال آنچه واضح است، این است که نام 74 محقق و نویسنده در این کتاب ذکر شده است که در میان آنها نام پدرو پونس و مانوئل رامیرز به چشم نمیخورند. مسئول تأیید و جواز نشر این کتاب، فری آنتونیو پرز , که راهب بزرگ صومعه سن مارتین در مادرید بود, پس از صدور پروانه نشر این کتاب، در مقدمه آن نوشت که پونس دی لیون کسی بود که این کار خارق العاده، یعنی صحبت کردن با ناشنوایان, را امکانپذیر ساخت. از این مقدمه چنین بر میآید که پابلو مبتکر روش آموزشی و روش تدریس مورد بحث در این کتاب نبوده است. در این روش آموزشی، به دانشآموزان ناشنوا، تصحیح وضعیت و موقعیت اندامهای تلفظ و تکلم و روش درستِ دفع هوا برای تلفظ صدای هر یک از حروف الفبا, آموزش داده میشود. بدین منظور مربی یا آموزگار، انگشتان خود را در دهان کودک قرار میدهد و با استفاده از یک زبان چرمی، وضعیت دقیق زبان را به دانشآموز نشان میدهد. در پایان، مربی یا آموزگار با انگشتان خود لبهای دانشآموز را فشار میدهد و کف دست خود را در فاصلههای مختلف نسبت به دهان قرار میدهد تا شدت خروج اصوات را بررسی کند و از یک نوار کاغذی برای یاد دادن صدای «r» استفاده میکند. پابلو به استفاده از آیینه برای نشان دادن وضعیت دقیق زبان به دانشآموز اشارهای نکرده است. شاید این امر به دلیل کیفیت پایین آیینههای آن دوران بوده که عملاً آنها را بدون استفاده میکرده است. امروزه آواشناسان با استفاده از توضیحات پابلو، با نحوه تلفظ اصوات و طرز گفتار در اسپانیای سده هفدهم آشنا میشوند. پابلو نخستین نویسندهای بود که میان آواهای صدادار و بیصدا تمایز قائل شده است. او از آموزشِ خواندن و نوشتن نیز دفاع میکرد و مدعی بود که اگر کودکان نحوه تلفظ هر حرف را به خوبی یاد میگرفتند، در مدت زمان کوتاهی میتوانستند کلمات را با صدای بلند ادا نمایند. البته این بدان معنا نیست که کودکان معنای هر چیزی را که میخوانند، میفهمند. به اعتقاد وی همزمان با آموزش سخن گفتن در شش تا هشت سالگی، هجی کردن با کمک انگشتانِ دست نیز باید به آنان آموزش داده شود. او در کتاب خود، عکسهایی زیبا از موقعیت انگشتان دست برای بیان هر یک از حروف الفبا نشان داده است. این تصاویر برگرفته از کتاب ملکور دی یربا است که در 1593 به چاپ رسید. الفبای موسوم به «انگشتی»، همان شیوه و روشی است که امروزه در بسیاری از کشورها با عنوان الفبای دستی مورد استفاده قرار میگیرد. با کمک این روش، میتوان هر کلمهای را به درستی ادا کرد. یک نکته جالب توجه این است که وی هرگز به آموزش لبخوانی نپرداخت, زیرا آن را دارای تأثیرات منفی میدانست. توضیحات پابلو در زمینه دستور زبان نیز قابل توجه است؛ او به بیان سه دسته از کلمات, یعنی افعال، اسمها و حروف ربط پرداخته و زمانهای گذشته، حال و آینده، و اسامی ذات و معنی را نیز توضیح داده است. خوان پابلو بونت در دوم فوریه 1623، در مادرید درگذشت. هر چند او مبتکر شیوه خاصی در آموزش دانشآموزان ناشنوا نبود، اما کتابش از حیث اشاعه این باور و عقیده, که آموزش سخن گفتن به کودکان ناشنوا امکانپذیر میباشد، حائز اهمیت است. او موجبات کنجکاوی دیگر معلّمان و مربیان اروپایی را فراهم کرد، تا جائی که این نوع آموزش، بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفت. مأخذ: GEDPD, Vol. 2, P. 263-264. جورج پرلو ترجمه زهرا واعظی |
تاریخ ثبت در بانک | 30 اردیبهشت 1399 |