کد | jr-29101 |
---|---|
عنوان اول | بلوچ، دیوید لودویگ |
عنوان دوم | هنرمند ناشنوای امریکایی |
مترجم | حجت الله نیکویی |
عنوان مجموعه | دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد اول |
نوع | کاغذی |
ناشر | موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم |
محل چاپ مجموعه | تهران |
سال چاپ | 1388شمسی |
شماره صفحه (از) | 277 |
شماره صفحه (تا) | 279 |
زبان | فارسی |
متن |
بلوچ، دیوید لودویگ ، هنرمند ناشنوای امریکایی. در فلاس ، واقع در ایالت باواریا به دنیا آمد و اندک زمانی پس از تولّد، یتیم شد. مادربزرگش او را پرورش میداد. در نخستین سال تولدش ناشنوا شد. او تحصیلات رسمی خود را از پنج سالگی در مدرسه ناشنوایان مونیخ آغاز کرد، دوره راهنمایی را در شهر جنا گذراند و سپس، در سِلب به هنرستان فنی صنایع چینی وارد شد. تا پانزده سالگی، استعداد هنری قابل توجهی از خود نشان داد و به مدّت سه سال به شاگردی یک استادکار چینیآلات در سِلب درآمد. بلوچ، در 1934 برای تحصیل در فرهنگستان دولتی هنرهای تزیینی، بورسیه تحصیلی دریافت کرد. در 1938، پایههای حکومت رایش، محکم شد و قوانین نژادپرستانه نازیها به تصویب رسید تا یهودیان از کار و تحصیل، محروم شوند، بلوچ از دانشکده اخراج شد. وی پس از آن، در اردوگاه کار اجباری داچو زندانی شد و در همانجا ماند تا اینکه در سال 1940، یکی از اقوام امریکاییاش با پرداخت پول، اجازه رفتن به شانگهای را برای او گرفت. او به مدت نُه سال در شانگهای زندگی کرد و در همان جا با یک زن ناشنوای چینی آشنا شد و در سال 1946 با او ازدواج کرد. در قسمتی از این دوران، او شاهد اشغال چین به دست ژاپنیها بود و در همین شرایط، زندگی کرد. با وجود این، بلوچ، توانست تعداد بسیاری تابلوهای نقاشی رنگ روغن و کارهای گرافیکی پدید آورد و با به نمایش گذاردن و فروش آنها به دیپلماتها زندگی خود را بگرداند. بسیاری از گراوِرهای چوبی سیاه و سفید و رنگیاش، کارهای طنزآمیزی درباره زندگی چینیها بود؛ مانند یک مجموعه نقاشی از نوعی درشکه کوچک که به وسیله انسان، کشیده میشود که بعدها به شکل کتاب و همراه با تحلیل و تفسیر، منتشر شد. تعدادی دیگر از تابلوها، تصاویر خیرهکننده آوارگان فقیر شانگهای و برخی دیگر نیز تصاویری از قربانیان جنگ بود. این واقعیت که همسر خودش نمیتوانست از دیدن این تصاویر اندوهگین نشود، تأثیر عاطفی آثارش را بر او آشکار کرد. این تجربه، سرآغازی بود برای ترجمه هنری تجربیات شخصی خودش به عنوان یکی از بازماندگان واقعه یهودیکُشی. در 1949، بلوچ و همسرش در منطقه کوهستانی ورنون ، در نیویورک، ساکن شدند. او در آنجا به مدت 26 سال به عنوان یک هنرمند لیتوگرافی (چاپ سنگیـ تصویری) کار کرد. آنها صاحب دو پسر شدند. قابل توجهترین طرح تزیینی او یک سرویس غذاخوری چینی برای کاخ سفیدِ لیندن بینز جانسون بود که گلهایی از هر یک از ایالتهای امریکا روی آن نقش بسته بود. در اکتبر 1975، بسیاری از نقاشیهای آبرنگ، گراورهای چوبی، طرحهای چینی و نقاشیهای کتابی او در مرکز هنرهای واشبورن در دانشگاه گالودِت به نمایش گذاشته شد. از جمله آثار به نمایش گذاشته شده در این نمایشگاه، یک دسته کارتِ بازی بود که حاصل پنج سال کار و زحمت و بر اساس نقاشیهای آبرنگی که شخصیتها و حوادث تاریخی امریکا را به تصویر میکشید، طراحی شده بود. در 1976، بلوچ، به داچا بازگشت و دوره حساس و پُرشوری از زندگی را آغاز کرد. او نقاشی بر مبنای خاطراتش از زندان داچو را آغاز کرد و از این طریق، میراثی را که نازیها از خود به یادگار گذاشته بودند، یعنی رنج، ناامیدی و مرگ را به تصویر کشید. «دیگر هرگز »، پاسخ بلوچ به «سوال یهودی » هیتلر بود. هر یک از تابلوهای نقاشی او، بیانگر یک داستان بود و اندازه هر یک از آنها به 13 × 48 اینچ میرسید که نماد قطار واگنهای باریای بود که زندانیان را به اردوگاههای مرگ، حمل میکرد. بلوچ، نمایشگاههای متعددی از آثار هنری را که موضوع آنها یهودیکُشی بود، در نگارخانهها، کتابخانههای عمومی و انجمنهای مرکزی در سراسر امریکا بر پا کرد. او نه تنها یهودیکشی را به صورت کلی به تصویر میکشید، بلکه خصوصاً در نمایشگاهها و طرحهای متعددی که داستانهای قربانیان ناشنوا را بیان میکرد، شرکت میکرد. زمانی که نازیها تلاش میکردند تا معلولیت ناشنوایی را ریشهکن کنند، هزاران ناشنوای دیگر نیز به دست مرگ سپرده شدند و دهها هزار نفر، عقیم شدند. درباره اینکه چگونه در اردوگاههای کار اجباری، در هنگام حضور و غیاب و خواندن نام زندانیان، دوستان شنوا با پاسخ دادن به جای زندانیان ناشنوا، جان خود را به خطر میانداختند، داستانهایی گفته شده است. بلوچ، در نقاشیها و طرحهایش این داستانها و خاطرات خودش را از زمانی که یک زندانی ناشنوا بود و فریادها را با چشمهایش میشنید، بیان میکرد. برنامه «دستهای گریان » او سندِ تکاندهندهای بود که منتقدان سراسر جهان؛ آن را تحسین کردهاند. این برنامه سه ساعته، شامل شعرها و آوازهایی که به نیز بود که به زبان اشاره تفسیر میشد. آثار لیتوگرافی بلوچ، در نمایشگاه «در شب » که در ماه ژوئیه سال 1985 برای اولین بار در بازیهای جهانی لسآنجلس برگزارشد، برای ناشنوایان به نمایش درآمد. این نمایشگاه فیلمهای مستند، شامل روایت تصویری «همه مردم صداها را دیدند» و یک بخش هنری بود که در آن، گزیدههایی از آثار بلوچ نیز نمایش داده میشد. در شب، چندین سال دور دنیا گشت و در شهرهایی از جمله بُن، فرانکفورت، برلین، تلآویو، اورشلیم، لندن و پاریس، به نمایش درآمد. نمایشگاهها در فدراسیون بشردوستان یهودی در نیویورک، انجمن رودف شالوم در پتسبورگ، موزه بشارتهای یهودا در سانفرانسیسکو و انجمن تاریخی یهودیان امریکایی در دانشگاه براندیس نیز برپا شد. نمایشگاه «نقاشیهای دیوید لودویگ بلوچ در موضوع یهودیکشی»، در طول سالیان دراز، قلب هزاران نفر را جریحهدار کرده است. عناوین بسیاری از نقاشیهای او که از سال 1977 به بعد کامل شدهاند، گویاست و نیازی به تفسیر ندارد: جایی برای رفتن نیست ، دروازه جهنم ، رگبارها ، کارخانه مرگ ، دروغی به نام: مرکز اسکان موقت ، انتظار , و چرا؟ . محتوای این نقاشیها زندانیانی را که مانند اشباح، اسکلتی شدهاند، تصاویر هیتلر، و ترس و وحشت شکنجه و مرگ را نمایش میدهد. نتیجه کار بلوچ، چیزی بیش از برانگیختن احساسات بود. نمایشگاههای آثار او موجب به وجود آمدن رقابتهای ادبی بین دانشآموزان شد و دیگران را به تأسیس موزههایی در موضوع یهودیکشی تشویق کرد. آثار بلوچ در نگارخانه ملی هنر که در آن، آثار هنری بسیاری به طور دایم در معرض بازدیدکنندگان است نیز، به نمایش گذاشته شده است. تابلوهای نقاشی او در بسیاری از مجموعههای دیگر، از جمله موسسه لئو باخ ، کتابخانه و مرکز مطالعات یهودکشی در سانفرانسیسکو، دانشگاه گالودِت و معبد سلیمان، که برای ناشنوایان است، نگهداری میشود. مأخذ: DPAS, P. 39-41. ترجمه حجتالله نیکویی |
تاریخ ثبت در بانک | 29 اردیبهشت 1399 |