کد | jr-29089 |
---|---|
عنوان اول | بریدوود، توماس |
عنوان دوم | پیشگام در عرصه آموزش ناشنوایان اسکاتلند |
نویسنده | کنث لایسونز |
مترجم | محبوبه مرشدیان |
عنوان مجموعه | دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد اول |
نوع | کاغذی |
ناشر | موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم |
محل چاپ مجموعه | تهران |
سال چاپ | 1388شمسی |
شماره صفحه (از) | 262 |
شماره صفحه (تا) | 264 |
زبان | فارسی |
متن |
بریدوود، توماس ، پیشگام در عرصه آموزش ناشنوایان اسکاتلند. در 1715 در اسکاتلند به دنیا آمد و در دانشگاه ادینبورگ ، تحصیل کرد. او پس از استخدام به عنوان دستیار معلم در مدرسهای ابتدایی در همیلتون ، یک مدرسه ریاضی در ادینبورگ، تأسیس کرد. در 1760, پسری کرولال به نام چارلز شیرف را که آن زمان، نُه سال داشت و در سه سالگی شنوایی خود را از دست داده بود, برای فراگیری خواندن و نوشتن به بریدوود سپردند. پس از گذشت چند سال، شیرف، صحبت کردن و درک زبان را از بریدوود، فراگرفت. این موفقیت و سایر موارد مشابه آن، بریدوود را بر آن داشت که فعالیت خود را بر روی آموزش کودکان ناشنوا، متمرکز سازد. در سال 1766, آگهی تبلیغ مدرسه افراد کرولال بریدوود ، در مجله اسکاتز چاپ شد. در سال 1769، نامهای در همین نشریه به چاپ رسید مبنی بر اینکه چون برای هر دوره آموزش، تنها پذیرش تعداد اندکی از دانشآموزان، مقدور است, این آموزش برای کودکان ناشنوا بسیار پُر هزینه تمام میشود و مقتضی است بودجهای برای کمک به والدینی که نمیتوانند شهریه مدرسه بریدوود را تأمین نمایند، تعیین گردد. این نامه، همچنین پیشنهاد میداد که بریدوود، مهارت خود را به چند جوان مبتکر و خلاق، منتقل کند. ظاهراً هیچ یک از این پیشنهادها پاسخی دریافت نکرد. حقیقت این بود که بریدوود، مهارت خود را صرفاً به اعضای خانوادهاش میآموخت و آنها سوگند خورده بودند که روشهای او را برملا نسازند. یکی از این افراد، جان بریدوود ، برادرزادهاش بود که در سال 1775 به او پیوست و بعدها با دختر بریدوود، ازدواج کرد. در سال 1779, مدرسه بریدوود در حدود بیست دانشآموز داشت که برخی از آنها امریکایی بودند. سفر به جزایر غربی اسکاتلند نوشته ساموئل جانسون در سال 1773, مشهورترین شرح و گزارش را درباره مدرسه بریدوود، ارائه میدهد: در شهر ادینبورگ، چیزی هست که در شهرهای دیگر، یافت نمیشود و باعث کنجکاوی فلسفی هر کسی میشود: کالج افراد کرولال, که فردی به نام بریدوود، به آنها صحبت کردن, خواندن و نوشتن و ریاضیات میآموزد. تعداد شاگردان آن، دوازده نفر و پیشرفت آنها چشمگیر است. آنان، نه تنها صحبت میکنند, مینویسند و متن مکتوب را متوجه میشوند، بلکه چنانچه فرد صحبتکننده به آنان نگاه کند و متناظر با عبارات مجزا و کامل، اندام بدن خود را حرکت دهد, آنها مطلب مورد نظر را متوجه میشوند, این طرز برقراری ارتباط، به بیانی استعاری، شنیدن با چشم است. بسیار دلپذیر است که ببینیم به درماندهترین افراد، میتوان این گونه کمک کرد. دیگر توصیف ابتدایی از مدرسه بریدوود، در کتاب فرانسیس گرین است؛ مطلبی درباره شگفتانگیزترین و مهمترین هنر انتقال گفتار و دانش زبانی به افراد ذاتاً ناشنوا و در نتیجه گُنگ, به همراه گزارشی ویژه درباره مدرسه بریدوودها در ادینبورگ, که در سال 1783 منتشر گردید. عنوان کتاب, شعار بریدوود بود. گرین که یک امریکایی بود, پسر ناشنوای خود را در سال 1780 به مدرسه بریدوود فرستاد و اغلب از آنجا بازدید میکرد. او در کتابش از نبود مقررات سخت و دست و پاگیر در این مدرسه، سخن گفته است و اینکه کودکان, مدرسه و درسهایشان را دوست داشتند. روش بریدوود, در واقع، گسترش روش ابداعی توماس والیس (1616-1703) بود که بر تلفظ و استفاده از اندامهای گفتاری بر طبق صدای هر حرف، تأکید داشت. با این همه, گرین آورده است که بریدوود، استفاده از اشارههای طبیعی و الفبای دستی را به عنوان روشهای کمکی مفید، ممنوع نکرده بود. در 1783، بریدوودها به لندن، نقل مکان کردند. شاه جورج سوم، به آنها وعده داده بود که یکصد پوند از بودجه سلطنتی را صرف آموزش کودکان ناشنوا کنند؛ بنابراین مرکزی را برای آنها تأسیس کرد. یکی از شاگردان سابق مدرسه، توجه جان تاونسند ، کشیش کلیسای محلی را به شهریه بالای این مدرسه معطوف کرد که خارج از توان مالی خانوادههای فقیر بود. تاونسند، به همراه هنری کوکس میسون , کشیش منطقه برموندسی و کمکهای او به فراهم آوردن بودجه به تأسیس موسسهای مستقل برای کودکان ناشنوای فقیر، مبادرت کرد. این مدرسه، در سال 1792 و با حضور شش دانشآموز در گرنگرود واقع در برموندسی , افتتاح شد و در سال 1807، دوک گلوسستر ، نخستین سنگ بنای ساختمانی بزرگتر را در محل اولدکنت رود گذاشت. نخستین استاد این مدرسه، جوزف واتسون ، خواهرزاده توماس بریدوود بود که در سال 1794 به او پیوسته بود. در نتیجه ازدواج دختر بریدوود با خواهرزاده او جان, بریدوود، دارای دو نوه به نامهای توماس و جان بود، که هر دو، بعدها، آموزگار ناشنوایان شدند. توماس، در سال 1814، مدرسهای در بیرمنگام تأسیس کرد و تا زمان مرگش در سال 1825 در آنجا ماند. جان نیز نخستین مدیر موسسه ادینبورگ بود که در سال 1810 افتتاح شد؛ اما در سال 1812 به امریکا مهاجرت کرد. سوگند رازداری که بریدوود به خانواده خود تحمیل کرده بود, پیآمدهای وسیعی داشت. در سال 1815, توماس هاپکینز گالودت که روش برقراری ارتباط دستی تکمیل شده توسط اَبه سیکار را مطالعه کرده بود, برای فراگیری روش شفاهی به بریتانیا فرستاده شد. او دریافت که سه مدرسه انگلیسی، لندن هاکنی, لندن اولدکنترود, و بیرمنگام تحت کنترل خانواده بریدوود است. مدیر موسسه ادینبورگ, یعنی کینی بورگ ، پذیرفته بود که در صورت موافقت توماس بریدوود پسر, روش گفتاری را به گالودت بیاموزد. برای گالودت که تحت نظارت سیکار، همچنان به مطالعه روش دستی فرانسوی در پاریس ادامه میداد, شرایط قید شده، پذیرفتنی نبود. بنابراین, روش فرانسوی، مبنای برقراری ارتباط در مدارس امریکایی مخصوص کودکان ناشنوا گردید. شاید بتوان گفت که بریدوود را به خاطر رازداری ناعادلانهاش درباره روش آموزش، مورد انتقاد قرار دادند؛ اما در آن زمان، رویه رایج این بود که بدون در نظر گرفتن اعتباری برای ابداعکننده ایدهها, آنها را اقتباس کنند. اگرچه او با تأسیس نخستین مدرسه عمومی انگلیسی برای کودکان ناشنوا، مستقیماً مرتبط نبود؛ اما تأثیری غیرمستقیم بر این کار داشت. کار او نشان داد که آموزش به کودکان ناشنوا، امکانپذیر است و او و خانوادهاش، سنت این کار را بنا نهادند. بریدوود، در 24 اکتبر 1806 در لندن در گذشت. مأخذ: GEDPD, Vol. 1, P. 147-148. کنث لایسونز ترجمه محبوبه مرشدیان |
تاریخ ثبت در بانک | 29 اردیبهشت 1399 |