کد jr-29087  
عنوان اول بریتانیا  
عنوان دوم وضعیت ناشنوایان و ناشنوایی در این کشور  
نویسنده سی. کی لایسونز  
مترجم لقمان سرمدی  
عنوان مجموعه دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد اول  
نوع کاغذی  
ناشر موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم  
محل چاپ مجموعه تهران  
سال چاپ 1388شمسی  
شماره صفحه (از) 253  
شماره صفحه (تا) 260  
زبان فارسی  
متن بریتانیا، وضعیت ناشنوایان و ناشنوایی در این کشور.
این کشور, با دریای مانش از بقیه اروپا جدا شده و متشکل از انگلستان، ویلز، اسکاتلند، و ایرلند شمالی است. بریتانیا را نباید با جزیره بریتانیا اشتباه کرد که از دو جزیره بزرگ بریتانیای کبیر ، ایرلند و حدود پنج هزار جزیره کوچک‌تر تشکیل شده است. جمعیت بریتانیا, کمی از شصت میلیون نفر کمتر است.
دولت بریتانیا، افرادی را که دارای مشکلات شنوایی هستند، به سه گروه, دسته‌بندی می‌کند: ناشنوایان و غیرسخنگو, که شنوایی مفیدی ندارند و معمولاً از طریق زبان اشاره، نوشتن و یا هجی‌کردن با انگشتان, ارتباط برقرار می‌کنند؛ ناشنوایان و گویا، یعنی کسانی که حتی به کمک سمعک نیز شنوایی مفید چندانی ندارند و معمولاً با تکلم و لب‌خوانی ارتباط برقرار می‌کنند؛ افراد سخت‌شنوا که با سمعک یا بدون آنکه مقداری شنوایی مفید دارند و اغلب به کمک صحبت کردن، گوش دادن و لب‌خوانی, ارتباط برقرار می‌کنند. در اینجا درباره دو گروه اول, بحث می‌شود.
جمعیت‌شناسی: آمار مربوط به کودکانی که دارای مشکلات شنوایی هستند و از امکانات آموزشی خاص برخوردار می‌شوند، به طور مجزا در وزارت آموزش کشورهای انگلستان، اسکاتلند، ویلز و ایرلند شمالی ثبت می‌شود. ارقام ارائه شده در اینجا مربوط به 1982 در انگلستان است؛ زمانی که تعداد کودکان ناشنوا و کم‌شنوایی که در مدارس ویژه و یا موسسات مشابه آموزش می‌دیدند، به ترتیب 98/3 و 77/5 در هر ده هزار نفر بود. آمار کودکان دارای مشکلات شنوایی که به مدارس معمولی می‌روند, در دسترس نیست. با این حال, تصور می‌شود از هر هزار کودک متولد شده, 8/0 تا 5/1 درصد ناشنوا باشند. آمار مربوط به وقوع ناشنوایی در بزرگسالی در بریتانیا, بیشتر بر حدسیات استوار است.
برای نمونه, در 1947, ال. تی. ویلکینز , از بخش مطالعات اجتماعی دفتر مرکزی اطلاعات ، تحقیقی را برای شورای تحقیقات پزشکی برای ارائه معیاری برای وقوع و شیوع ناشنوایی و نقص شنوایی در جمعیت شهری بزرگسالان در انگلستان، اسکاتلند و ویلز انجام داد. این تحقیق, برای تعیین تعداد سمعکهایی بود که مطابق قوانین خدمات بهداشتی ملی در سال 1946 لازم بود و بر مبنای نمونه‌های تصادفی قشربندی شده در این سه کشور از افرادی که بیش از شانزده سال داشتند. نتیجه این بود که 45 هزار نفر کاملاً ناشنوا، هفتاد هزار سخت‌شنوا و 165 هزار نفر, ناتوانی شنوایی داشتند.
در 1976، این اطلاعات برای در نظر گرفتن تغییرات در بافت سنی جمعیت، مورد بازبینی بخش آمار و تحقیقات وزارت بهداشت و تأمین اجتماعی قرار گرفت. در میزان شیوع ناشنوایی در میان کودکان, تخمینهایی زده شد. طبق این مطالعه, در 1975، حدود 62 هزار نفر بالای شانزده سال, ناتوانی شدید شنوایی، و 229 هزار و هشتصد نفر, ناتوانیهای دیگر داشتند. در میان کودکان پیش از سن مدرسه، 6200 کودک, ناتوانی شدید و 41 هزار و نهصد کودک ناتوانیهای دیگر داشتند؛ در حالی که در میان کودکان در سن مدرسه، 15400 کودک با ناتوانیهای خیلی شدید و 106 هزار کودک با ناتوانیهای دیگر, وجود داشتند.
بدین ترتیب، میزان شیوع در میان کودکان برای ناتوانیهای خیلی شدید 6/1 در هزار و برای ناتوانیهای دیگر, شنوایی یازده درصد بود. وزارت بهداشت و تأمین اجتماعی, همچنین, هر ساله جزئیات مربوط به تعداد ناشنوایان و غیرسخنگو، ناشنوایان و سخنگو, و افراد سخت‌شنوا را در دفاتر مقالات محلی منتشر می‌کند. ثبت در این دفاتر, داوطلبانه است و این دفاتر, شامل نتایج مربوط به اسکاتلند نمی‌شوند.
مطالعات بر روی الگوهای ازدواج ناشنوایان در بریتانیا، یافته‌های کشورهای دیگر را تأیید می‌کنند. در بریتانیا, مانند سایر کشورها، بیشتر ناشنوایان مادرزاد, همسرانی ناشنوا دارند.
آموزش: از 1944، آموزش در بریتانیا در چهار سطح انجام می‌شود. آموزش ابتدایی, شامل سه دسته است: نوزادان (برای کودکان زیر پنج سال)، کودکان (برای گروه سنی پنج تا هفت یا هشت سال)، نونهالان (برای کودکان هفت یا هشت تا یازده یا دوازده سال). آموزش ثانویه سنین میان یازده یا دوازده تا شانزده سال (حداقل سن برای ترک تحصیل) را در بر می‌گیرد؛ اما می‌تواند تا نوزده سالگی نیز ادامه یابد. آموزش, بیشتر، شامل هر گونه دوره آموزشی پس از حداقل سنی شانزده سال می‌شود؛ اما معمولاً آنهایی را که در مدرسه می‌مانند و یا آموزش عالی می‌بینند (یعنی گروه چهارم که در دانشگاهها تحصیل می‌کنند) در بر نمی‌گیرد.
قانونگذاری درباره آموزش اسکاتلند, مجزا از آموزش ویلز و انگلستان است و از 1922، روش آموزشی ایرلند شمالی, تحت کنترل وزارت آموزش ایرلند شمالی درآمده است.
نخستین موسسه اسکان برای آموزش ناشنوایان در بریتانیا, در سال 1792 در گرانج رود واقع در برموندسی لندن تأسیس شد. این مدرسه در 1809 به اولدکنت رود منتقل شد و در 1876 به مارگیت ، مدرسه سلطنتی ناشنوایان تبدیل شد. همچنین, موسسه ناشنوایان ادینبورگ , در 1810، موسسه ناشنوایان اولستر در بلفاست در 1831 و موسسه ناشنوایان کامبریان در ابریستویت (ولز) در 1847 تأسیس شدند. تا 1890، شانزده موسسه شبانه‌روزی برای دانش‌آموزان ناشنوا تأسیس شده بود. طبق قانون آموزش ابتدایی 1870 و قانون مشابهی در اسکاتلند، تمامی کودکان در منطقه هر مدرسه, باید از آموزش ابتدایی برخوردار ‌شدند و مخصوصاً کودکان ناشنوا, از این قانون مستثنا نبودند. اگر چه مدارس لندن در 1874 کلاسهایی ویژه برای ناشنوایان تدارک دیده بود، و تعدادی از هیئتهای دیگر مدارس به اقدامی ‌مشابه دست زدند، با این حال, بیشتر مدارس در قرن نوزدهم ترجیح می‌دادند به جای تلاش در حل مشکلات عملی تدریس به ناشنوایان، وجود چنین دانش‌آموزانی را در مدارس, نادیده بگیرند.
کمیسیون سلطنتی, درباره افراد نابینا، ناشنوا و لال، که در 1886 تشکیل شد و در 1889 گزارش داد، به تصویب دو قانون آموزش کودکان نابینا و کرولال (اسکاتلند) در 1890 و آموزش ابتدایی (کودکان نابینا و ناشنوا) در 1893 کمک کرد. این قوانین، آموزش کودکان ناشنوا را در سنین هفت تا شانزده سال را اجباری کرد و هزینه‌های موسسات آموزشی مربوط را از قانون فقرا به قانون آموزش, انتقال داد. در 1938, سن آغاز آموزش اجباری از پنج به هفت سال کاهش یافت و اکنون, بسیاری از کودکان ناشنوا از دو سالگی وارد کلاسهای پیش‌دبستانی می‌شوند.
گزارش «کمیته تحقیق درباره مشکلات مربوط به کودکان دارای ناتوانی شنوایی », در 1938 منتشر شد و طبقه‌بندی چهار‌گانه کودکان دارای ناتوانیهای شنوایی را پیشنهاد داد: 1. آنهایی که بدون تسهیلات خاص, قادر به شرکت در کلاسهای معمولی هستند؛ 2. آنهایی که یا در کلاسهای معمولی به کمک لب‌خوانی از معلمان, و یا سمعک شرکت می‌کنند و یا در مدارس مخصوص کم‌شنوایان (روزانه یا شبانه‌روزی) آموزش می‌بینند؛ 3. آنهایی که آن قدر ناتوانی شنوایی‌شان شدید است که باید با ناشنوایان آموزش ببینند؛ 4. آنهایی که کاملاً ناشنوا هستند.
«دانش‌آموزانی که نقص شنوایی دارند », نام گزارشی است که شورای مشورتی آموزش در اسکاتلند در 1949 منتشر کرد و در آن، روش کلاس‌بندی ذکر شده در گزارش سال 1938 انگلستان را پذیرفت. در نتیجه گزارش 1938، چند مدرسه اسکانی برای کم‌شنوایان افتتاح شد و در 1945, کودکان ناشنوا و کم‌شنوا, وارد فهرست گروههای کودکان معلولی شدند که باید مورد توجه مقامات محلی قرار می‌گرفتند. در 1959, عنوان «تقریباً ناشنوا» به عنوان مثبت‌تر «کم‌شنوا» اصلاح شد. گزارش «ارزیابی کودکان دارای نقص شنوایی », در 1967 از سوی وزارت آموزش اسکاتلند به چاپ رسید و در آن, مقرر شد که از این پس, کلمه کم‌شنوا در قوانین اسکاتلند, جایگزین کلمه پیشین شود. این تحول در به‌کارگیری کلمات, نشان‌دهنده پیشرفتهایی در زمینه شنوایی‌شناسی و سمعکهای الکترونیک بود که تعیین و استفاده از باقیمانده شنوایی فرد را آسان‌تر می‌کرد. بدین ترتیب، شمار کودکان ناشنوا, کاهش یافت و شمار کم‌شنوایان افزایش یافت.
همچنین, تأکید بیشتری بر ادغام کودکان کم‌شنوا و کودکان عادی به همراه آموزش آنها به جای تشکیل مدارس مخصوص, انجام می‌شد. واحدهای کم‌شنوا برای اولین بار در 1947 در چهار مدرسه ابتدایی لندن تشکیل شد. در 1986 تعداد آنها به چهارصد واحد رسید. انتشار گزارش «کمیته تحقیق درباره آموزش کودکان و جوانان معلول», در 1978, به تصویب قانون آموزش 1981 منجر شد. این قانون, جایگزین گروههای موجود افراد معلول شامل ناشنوایان و کم‌شنوا شد, با این مفهوم که تسهیلات آموزشی خاص, باید مطابق نیازهای آموزشی خاص هر کودک باشند. کودک, نیازمند آموزش ویژه است که مشکلات فراگیری او نیازمند تسهیلات آموزشی خاص است. کاهش تعداد کودکان ناشنوا و اجرای قانون 1981, بدون شک, به کاهش حجم و تعداد مدارس مخصوص کودکان ناشنوا، منجر خواهد شد.
در بخش ثانویه, باید از دو مدرسه یاد کرد: 1. مدرسه گرامر ناشنوایان مری هر در نیوبری واقع در برکشایر که پیش از آن, مدرسه‌ای خصوصی بود. این مدرسه در 1946 از سوی وزارت آموزش وقت, به رسمیت شناخته شد و کودکان ناشنوا و کم‌شنوا را با هدف کارِ دانشگاهی و حتی تحصیلات دانشگاهی, آموزش می‌دهد؛ 2. مدرسه بُروود پارک در والتون, آن. تامس ، واقع در سوری , در 1955, در واکنش به نیاز تحصیلات ثانویه تخصصی برای پسران ناشنوا تأسیس شد. هر دو مدرسه, اسکانی هستند و دانش‌آموزان تحت حمایت مالی و بر مبنای آزمونی رقابتی که به صورت مشترک در هر دو مدرسه برگزار می‌شود، وارد این مدارس می‌شوند.
آموزش بیشتر: آموزش بیشتر در بریتانیا, با اینکه از لحاظ شغلی متعصبانه است؛ اما شامل آموزش عمومی و دوره‌های بازآفرینی می‌شود. بسیاری از مدارس کم‌شنوایان دانش‌آموزان خود را به دانشکده‌های فنی نزدیک می‌فرستند. برخی از این دانشگاهها دوره‌های تمام وقت و یا پاره وقت دارند. برخی از مدارس به دانش‌آموزان آموزشهای بازرگانی محدودی ارائه می‌دهند. گروه ملی مطالعه بر روی آموزش بیشتر و عالی، برای افراد دارای ناتوانی‌شنوایی، اطلاعات مربوط به دوره‌های آموزش بیشتر و پذیرش نامزدهای دارای ناتوانی شنوایی از سوی هیئتهای آزمون عمومی را منتشر می‌کند.
برای افراد با سن بالاتر، موسسه ادبی شهر لندن، مرکزی برای ناشنوایان دارد. برخی مجامع رفاهی برای ناشنوایان بزرگسال نیز کلاسهایی ارائه می‌دهند و برنامه‌ای برای آموزش بیشتر نیز از سوی انجمن ناشنوایان بریتانیا اجرا می‌شود.
درباره تحصیلات عالی باید گفت که عده کمی از دانش‌آموزان مدارس مریهر و بروود پارک، دوره‌هایی در دانشگاهها و پلی‌تکنیکها می‌گذرانند. دانشگاه اوپن , کاری تحقیقاتی درباره ارائه تسهیلات آموزش عالی به افراد دچار ناتوانی‌شنوایی انجام می‌دهد. در دانشگاه ساسکس و در دانشکده‌های سنت هیلدا و سن بِد نیز تسهیلاتی برای دانشجویان ناشنوا ارائه می‌شود در دانشگاه دورهام وجود دارد.
آموزش معلمان: از موسسات پیشگام در آموزش معلمان برای ناشنوایان در بریتانیا, انجمن آموزش شفاهی به کرولالهاست , که در 1872 در فیتزروی اسکوئر لندن، با نظارت ویلیام وان پراگ تأسیس شد، و نیز تشکل آموزش معلمان ناشنوایان و اشاعه روش شفاهی ، دانشگاهی در ایلینگ لندن در 1878 تأسیس کرده بودند. این دو دانشکده در 1912 با هم ادغام شدند. در 1916, انجمن ارلینگ تعطیل شد و انجمن میدان فیتزروی تا 1919 به کار خود ادامه داد و پس از آن, دانشجویان برای آموزش به گروه تازه تأسیس آموزش ناشنوایان در دانشگاه منچستر, منتقل شدند.
درباره آینده آموزش معلمان برای دانش‌آموزان ناشنوا، تردیدهایی وجود دارد. طبق توصیه کمیته مشورتی تأمین و آموزش معلمان، و بنابر تأکید کنونی بر ایجاد و گسترش آموزش ادغامی برای دانش‌آموزان با نیازهای آموزشی خاص، باید این شرط لازم کنونی که معلمان کودکان دارای ناتوانی شنوایی باید آموزشهای تخصصی دیده باشند، برداشته شود.
ارتباطات: کمیسیون سلطنتی در 1889 توصیه کرد که هر کودک ناشنوا باید از فرصت کامل برای دریافت آموزش از طریق روش کاملاً شفاهی برخوردار باشد. بدین ترتیب, روش شفاهی در بریتانیا برای دانش‌آموزان ناشنوا تعمیم یافت؛ ولی برای دانش‌آموزانی که در این روش پیشرفت چندانی نداشتند, تغییراتی صورت گرفت. اعتراضات به نتایج روش شفاهی به تعیین کمیته‌ای از سوی معاون کشور در امور آموزش و علوم برای تعیین جایگاه زبان اشاره و هجی کردن با انگشتان در آموزش ناشنوایان؛ منجر شد. این کمیته در سال 1986, نتایج کار خود را گزارش داد و در عین تکرار این شرط که تمام کودکان ناشنوا باید از فرصت کامل برای آموزش شفاهی برخوردار شوند، توصیه کرد که تحقیقات و مطالعاتی برای تعیین اینکه در چه شرایطی استفاده از روش دستی برقراری ارتباط، به بهبود آموزش کودکان ناشنوا منجر می‌شود, انجام شود.
مطالعاتی دیگر، شواهدی از مشکلات ارتباطی کودکان ناشنوای مادرزاد در زندگی ارائه می‌دهند، که حاکی از این مطلب‌اند که بیش از شصت درصد کلاسها در مدارس از روش شفاهی استفاده می‌کنند و در مقابل, در کمتر از چهل درصد کلاسها روش ارتباط کلی , آموخته می‌شود. در انگلستان, 19 مدرسه, از 41 مدرسه، استفاده از ارتباط کلی را گزارش دادند؛ در حالی که این آمار در ایرلند شمالی و در اسکاتلند نُه از یازده (82 درصد) بود. درصد کلاسهایی که در اسکاتلند از روش ارتباط کلی استفاده می‌کنند (46 درصد), در مقایسه با انگلستان (35 درصد), نشان‌دهنده تفاوت میان فلسفه ارتباطات در دو کشور است. مطالعات, همچنین حکایت از افزایش استفاده از ارتباط کامل دارند. احتمالاً کارگاههای مربوط به ناشنوایان, این روند را تشدید می‌کند.
شیوه‌های دیگر ارتباطی که در مدارس برای ناشنوایان در انگلستان به کار می‌روند، روش ترکیبی ، زبان اشاره سیستماتیک پاجت ـ گورمن ، هجی کردن با انگشتان یک دست و صحبت نشانه‌دار هستند. سندی مذاکره‌ای که توسط انجمن معلمان ناشنوایان بریتانیا (1980) تهیه شده, توصیه می‌کند که در مورد کودکانی که به روشهای دستی ارتباط احتیاج دارند، روش شفاهی باید به همراه انگلیسی اشاره‌ای و یا سیستم پاجت ـ گورمن, آموخته شود که ترجیح با انگلیسی اشاره‌ای است.
انگلیسی اشاره‌ای را نباید با زبان اشاره انگلیسی اشتباه گرفت. انگلیسی اشاره‌ای شیوه‌ای خاص برای ارائه دستور زبان انگلیسی به صورت دستی، بر اساس نشانه‌های محلی و ملی بریتانیا و هجی کردن با انگشتان دو دست است در صورتی که زبان اشاره انگلیسی شیوه‌ای از ارتباط دستی صوری است که از نشانه‌های طبیعی و منطقه‌ای بریتانیا, درونِ ساختاری خاص, استفاده می‌کند. زبان اشاره انگلیسی یک زبان مستقل است و با انگلیسی, تفاوت دارد.
تحقیقات دانشگاهی در بریتانیا بر روی شیوه‌های ارتباطی ناشنوایان مادرزاد در بزرگسالی بسیار پراکنده‌اند. به طور کلی, تحقیقات نشان می‌دهد که اغلب ناشنوایان مادرزاد, از مخلوطی از اشارات، علایم، لب‌خوانی و تکلم برای ارتباط با افراد شنوا، و از زبان اشاره‌ای بریتانیا برای ارتباط با ناشنوایان استفاده می‌کنند. مشکلاتی در فهم اشارات ناشنوایان مناطق مختلف بریتانیا گزارش داده شده است که به عدم جابه‌جایی در میان گروههای ناشنوا و محدود کردن کودکان ناشنوا به مدارس مخصوص ناشنوایان, نسبت داده می‌شود. این مشکلات با افزایش فاصله گروهها تشدید می‌شود. بدین ترتیب، احتمال اینکه اهالی آوون , اشارات اهالی نیوکاسل (در فاصله 285 مایلی) و اسکاتلند (در فاصله 360 مایلی) را بفهمند, کمتر از اهالی بیرمینگهام در فاصله نود مایلی و لیدز (در فاصله 195 مایلی) است. عامل دیگر، استفاده بیشتر از هجی کردن با انگشتان در اسکاتلند نسبت به غرب انگلستان است.
استخدام: شواهد درباره مشاغل ناشنوایان بزرگسال در بریتانیا در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم را می‌توان از سرشماریهای 1851-1911، گزارش کمیسیون سلطنتی 1889 و بررسی انجام شده برای موسسه ملی ناشنوایان, توسط کلارک و کراودن (1938) به دست آورد. گزارشی درباره استخدام کودکان، که در 1958 آماده شد و همچنین, مطالعه‌ای دیگر توسط رودا در 1970 با عنوان «بچه‌های دارای ناتوانی شنوایی که مدرسه را ترک می‌کنند », اطلاعات مفید بسیاری به دست می‌دهند. گزارش ایکهولز در 1932 هنوز جامع‌ترین تحقیق درباره استخدام ناشنوایان در انگلستان و ویلز است, اما تحولات صنعتی و قانونی موجب شده‌اند که این تحقیق, اکنون فقط جذابیت تاریخی داشته باشد.
مطالعات جدیدتر, تصویر بهتری از اوضاع کنونی به دست می‌دهند. برای مثال، بیش از نیمی ‌از ناشنوایان شاغل، در کارخانه‌ها کار می‌کنند, اما فقط دو درصد آنها نقش نظارتی دارند. میزان استخدام ناشنوایان, ‌اندکی کمتر از میزان استخدام برای کل جمعیت کشور است. با این حال, استخدام شدن در مشاغل نازل, یکی از مشکلهاست؛ زیرا 82 درصد ناشنوایان شاغل، نقشی در برنامه‌ریزی شغل خود ندارند و تنها دوازده درصد می‌توانند به ارتقای شخصی امید داشته باشند. با این همه, 71 درصد از ناشنوایان مورد مصاحبه از کار خود اعلام رضایت کرده بودند. اغلب شاغلان ناشنوای مورد بررسی، مشاغل یدی با پایین‌ترین حد دستمزد را داشته‌اند. حتی ناشنوایان تحصیل کرده نیز در یافتن شغل مناسب، خصوصاً شغلهایی که شامل ارتباط با افراد دیگر می‌شوند ممکن است با مشکل مواجه شوند.
تحقیقی در 1979 نشان می‌‌دهد که پنجاه درصد مردم معتقد بوده‌اند که ناشنوایان, مشاغلی متفاوت از شنوایان دارند و مناسب‌ترین مشاغل برای ناشنوایان، کارهای یدی و یا شغلهایی است که برخوردی با سایران ندارند. احتمال ترقی در شغل برای ناشنوایان, کمتر از شنوایان تلقی می‌شد و دلایل اصلی آن, تعصبات کارفرما و مشکلات ارتباطی بود. ناشنوایان, حق دارند تحت قانون افراد ناتوان (1944) قرار بگیرند که با هدف کمک به افراد ناتوان برای کسب و حفظ مشاغل مناسب به تصویب رسیده است. خدمات شغلی‌ای که تحت نظارت مقامات آموزشی محلی است, می‌تواند به ناشنوایانی که ترک تحصیل می‌کنند, کمک کند. آژانس خدمات استخدامی ‌کمیسیون خدمات نیروی کار , تسهیلاتی ارائه می‌دهد که می‌تواند برای ناشنوایان, مفید باشد (مانند کمکهای مالی به کارفرمایان برای انجام تغییراتی در محیط و ابزارها که برای استخدام ناتوانان لازم است). این تغییرات, شامل نصب کمکهای تلفنی و بلندگو نیز می‌شود.
بهداشت: قانون خدمات بهداشتی ملی 1946 و قانون مشابه آن در اسکاتلند, وزیر بهداشت را مکلف می‌کند تا خدمات بهداشتی جامعی را فراهم آورد که برای بهبود سلامت جسمی ‌و روانی مردم، پیشگیری، تشخیص و درمان بیماریها طراحی شده باشد. چندین اصلاحیه برای این قانون تصویب شده است؛ مانند اصلاحیه 1951 که به پزشکان اجازه دریافت وجه در مقابل ارائه نسخه داد. این اصلاحیه‌ها, هدف اولیه ارائه خدمات کامل بهداشتی به صورت عمدتاً رایگان به تمام افراد در بریتانیا را تا اندازه‌ای تعدیل کرد.
داروهای پیشگیری, مانند واکسیناسیون سرخجه، نقش مهمی ‌در کاهش ناتوانیهای شنوایی دارد. در 1979 و 1980, وزارت بهداشت و تأمین اجتماعی بخشنامه‌هایی برای تشویق مقامات بهداشتی به تشدید برنامه‌های مبارزه با سرخجه مادرزادی منتشر کرد.
در 1967, وزارت آموزش اسکاتلند, گزارشی با عنوان «ارزیابی کودکان دارای نقص شنوایی» منتشر کرد که طبق آن، کودک دارای میزانی از ناشنوایی باید پیش از دو سالگی, مورد آزمایشهای کلی و تخصصی گوش قرار بگیرد تا گروههای پزشکی بتوانند نوع اقدامات پزشکی، آموزشی و اجتماعی لازم و مناسب‌ترین نوع مدرسه را برای او تعیین کنند. در سال 1981 کمیته‌ای مشورتی از وزارت بهداشت و تأمین اجتماعی درباره خدمات به افراد دارای ناتوانی شنوایی توصیه کرد که کودکان در سنین هفت‌ـ هشت ماهگی, 5/2 تا سه سالگی، در هنگام ورود به مدرسه و حدوداً در هشت تا نُه سالگی, برای تشخیص ناتوانیهای شنوایی, مورد آزمایش قرار بگیرند. طبق قانون آموزش 1981, مقامات بهداشتی, در صورت وجود و یا احتمال وجود نیاز کودکان زیر پنج سال به آموزش خاص، باید والدین آنها و مسئولان آموزشی محلی مربوط را مطلع کنند. با این حال, انجام آزمایشهای عیب‌یابی این‌چنین، در بریتانیا, کاملاً فراگیر نیست و معیارهای اقدام, متفاوت هستند. همچنین, الگویی کشوری برای ارجاع کودکانی که در معاینه رد می‌شوند, وجود ندارد.
تحت خدمات ملی بهداشت، برای گروهی از سمعکها طبق توصیه متخصص گوش, وام بلاعوض تعلق می‌گیرد. کمکهای شنوایی مانند لوله‌های صحبت و قیفهای شنوایی نیز تحت خدمات ملی بهداشت, صادر می‌شوند. در صورتی که طبق نظر متخصص گوش, هیچ کدام از ابزارهای درمانی موجود در دامنه خدمات ملی بهداشت برای بیمار, کارساز نباشد، ابزارهای درمانی لازم با تصریح خدمات بهداشت ملی از بازار خریداری می‌شود. حتی در صورت تأیید متخصص گوش, می‌توان از هر دو ابزار استفاده کرد. باتریها و تعمیرات این ابزارها برای کودکان و بزرگسالان, رایگان است.
قانون شورای کمکهای شنوایی 1968, تنها مصوبه در بریتانیاست که منحصراً مربوط به ناتوانی شنوایی است. هدف این قانون, جلوگیری از سوء استفاده از وسایل کمک‌شنوایی است و شورای کمکهای شنوایی برای آن تشکیل شده است که توزیع‌کنندگان سمعک را ثبت کنند و آموزش دهند و تجارت سمعک را تنظیم کنند.
مذهب: از آنجا که شمار ناشنوایان مادرزاد در هر منطقه اندک است، گرایش به هر گونه مذهب, به غیر از گروههای بزرگ پروتستان و کاتولیک رومی, تقریباً غیرممکن است. مذهب پروتستان برای ناشنوایان در انگلیس, کاملاً تحت نظارت اعضای کلیسای انگلستان ‌است و اداره آن به عهده شورای عمومی ‌کلیسا برای ناشنوایان است. منشاء آن, شورای مشورتی نیز، مرکزی برای ارتقای مراقبتهای روحی برای کرولالها است و توسط مجامع روحانیان کانتربری و یورک در 1922 تأسیس شده است. مجمعی برای نمایندگان 75 کلیسای مخصوص ناشنوایان, در کنفرانس ملی ناشنوایان کلیسا برگزار می‌شود که در برقراری ارتباط میان مجامع عبادی خودمختار, تلاش دارد. در ویلز, خصوصاً در کاردیف بخشی از اعمال روحانی را انجمنهای داوطلب, و سوانسی انجام می‌دهند. پروتستانهای ناشنوا در اسکاتلند تحت حمایت کلیسای اسکاتلند, و یا غیر فرقه‌ای هستند. بزرگ‌ترین تجمعها در ابردین و ادینبورگ و شرق اسکاتلند متمرکزند. تجمعهای کوچک‌تر برای ناشنوایان, کشیش مخصوص دارند و یا از یک کشیش و رابط, استفاده می‌کنند. در ایرلند شمالی، پروتستانها در بلفاست, متمرکز هستند.
ناشنوایان کاتولیک رومی ‌را انجمن ناشنوایان کاتولیک رومی در بریتانیای کبیر و ایرلند که در 1968 تأسیس شده است، اداره می‌کند. فعالیتهای همگانی برای ناشنوایان را دو گروه انجام می‌دهند: کشیشهای هیئت آزمایش ناشنوایان ، آزمونهایی برای روحانیان و کشیشهای آماتور منصوب از تمام فرقه‌ها برگزار می‌کنند. شورای وحدت کلیساها ویژه مبلغان مسیحی، برای ناشنوایان نیز درگیر آموزش و برای مددکاران غیرحرفه‌ای و همچنین برگزاری دوره‌هایی است که برای کمک به ناشنوایان به رهبری جوامع خود، طراحی شده‌اند.
تحقیقات: مسئولیت اصلی تحقیقات سرمایه‌گذاری شده درباره ناتوانی شنوایی در بریتانیا, مشترکاً برعهده شورای تحقیقات پزشکی و وزارت بهداشت و تأمین اجتماعی است. در سال 1944, شورای تحقیقات پزشکی، واحد تحقیقات تخصصی گوش را تأسیس کرد؛ اما در سال 1970, قانون افراد ناتوان و بیمار مزمن (بخش 24) معین کرد که وزیر کشور, باید شواهدی به شورای تحقیقات پزشکی مبنی بر نیاز به موسسه برای تحقیقات شنوایی ارائه دهد. وظیفه این موسسه، هماهنگی و پیشبرد تحقیقات درباره شنوایی و کمک به ناشنوایان و کم‌شنوایان خواهد بود.
پس از این قانون، در 1973 گزارشی با عنوان «ناشنوایی: گزارش وزارت از بررسی ارتقای تحقیقات » منتشر شد. این موسسه, در 1976 تأسیس شد و مقر آن در دانشگاه ناتینگهام است. بخشهای ویلزی و اسکاتلندی آن, به ترتیب, در بیمارستان دانشگاه ویلز در کاردیف و بیمارستان عمومی ‌جنوبی در گلاسکوست. این موسسه, همچنین بخشهای کلینیکی در ناتینگهام و ساوت‌همپتون دارد. وزارت بهداشت و تأمین اجتماعی, مستقیماً و یا از طریق سرمایه‌گذاری در تحقیقات بیمارستانهای محلی، تعدادی طرح تحقیقاتی بیمارستانی, مانند: مشکلات روانی بزرگ‌سالان ناشنوا در بیمارستان ویتینگهام , در پرستون و کمکهای شنوایی در بیمارستان سلطنتی گوش و حلق و بینی ، لندن انجام داده است. این وزارت, همچنین از تحقیقات بخش فنی موسسه سلطنتی ملی ناشنوایان, حمایت می‌کند.
تحقیقات آموزشی, عمدتاً در گروه شنوایی‌شناسی و آموزش ناشنوایان دانشگاه منچستر, متمرکز است. گروه تحقیقاتی زبان اشاره انگلیسی که در مدرسه آموزش دانشگاه بریستول واقع است نیز, گزارشها و مطالب مهمی منتشر کرده است. احتمالاً به دلیل فعالیت گروههای ضربت سازمانهای ملی برای افراد دچار ناتوانی شنوایی و اطلاع فزاینده مردم درباره ناتوانیهای شنوایی، و سرمایه‌گذاری در این زمینه, از سوی خدمات قانونی و شرکتهای سرمایه‌دار خصوصی, رو به افزایش است.
مأخذ:
GEDPD, Vol. 3, P. 301-306.
سی. کی. لایسونز
ترجمه لقمان سرمدی  
تاریخ ثبت در بانک 29 اردیبهشت 1399