کد jr-29072  
عنوان اول برتیر، ژان‌ـ فردیناند  
عنوان دوم تلاشگر ناشنوا و فعال در عرصه آموزش و پرورش ناشنوایان فرانسه  
نویسنده ویلیام مودی  
نویسنده هری جی لانگ  
مترجم محبوبه مرشدیان  
مترجم حجت الله نیکویی  
عنوان مجموعه دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد اول  
نوع کاغذی  
ناشر موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم  
محل چاپ مجموعه تهران  
سال چاپ 1388شمسی  
شماره صفحه (از) 233  
شماره صفحه (تا) 235  
زبان فارسی  
متن برتیر، ژان‌ـ فردیناند ، تلاشگر ناشنوا و فعال در عرصه آموزش و پرورش ناشنوایان فرانسه.
در 1803 در لوهانس فرانسه متولد شد و برجسته‌ترین حامی ناشنوایان فرانسه در قرن نوزدهم بود. او در پاریس, جامعه‌ای عظیم و با نفوذ از ناشنوایان را و سازماندهی کرد و در اطلاع‌رسانی درباره ناشنوایی بسیار فعال و پُرشور بود. او همچنین طرفدار سرسخت روش آموزشی‌ای بود که زبان اشاره طبیعی نامیده می‌شد. هدف او توسعه اندیشه دانش‌آموزان ناشنوا و رشد یادگیری زبان نوشتاری فرانسه بود. همگان, هم ناشنوایان و هم دیگران, او را رهبر سیاسی و با پشت‌کار جامعه ناشنوایان می‌دانستند. وی, همانند پدری پیر و مهربان, داستانهای لافونتین را در تجمعات ناشنوایان اجرا می‌کرد. همچنین, در دفاع از ناشنوایان و زبانشان, مقالات و کتابهای بسیاری منتشر ساخت. او نخستین ناشنوایی بود که مدال افتخار را دریافت کرد و در سال 1849 به عضویت جامعه انجمن ادبا ، معتبرترین جامعه ادبی فرانسه, برگزیده شد.
طبق برخی اطلاعات, برتیر در چهار سالگی ناشنوا شده ‌بود. خود او اظهار می‌داشت که ناشنوا به دنیا آمده ‌است. به هر حال, او به موسسه ملی کرولالها ، رفت, جایی که ابه دو لپه و ابه روش سیکار آن را به شهرت رساندند و آگوست ببیان , در آنجا آموزگارش بود. ببیان, اگرچه شنوا بود, در زبان اشاره طبیعی مهارت داشت, و او بود که نهضت جایگزینی اشاره‌های روشمند به جای زبان اشاره را رهبری می‌کرد. برتیر که برجسته‌ترین دانش‌آموخته ناشنوا در میان خیل عظیم ناشنوایان آموزش‌دیده بر طبق روش دوزبانه ببیان بود, در 26 سالگی به مقام استادی رسید.
برتیر, در 1834, سنت جشن گرفتن سالگرد تولد ابه دو لپه را , بنیان نهاد که هدف آن, جاودانه ساختن یاد و خاطره یکی از بزرگ‌ترین مبلغان ناشنوایان در همه اعصار بود. این مراسم, به محل تجمع جامعه ناشنوایان, تبدیل شد. انجمن مرکزی افراد کرولال , که شاید بتوان گفت نخستین انجمن رسمی ناشنوایان است, در سال 1838 به رسمیت شناخته شد و هدف از تأسیس آن, سازماندهی برگزاری مراسم ناشنوایان و ارتقای سطح رفاه آنان بود.
مراسم پُر آوازه ناشنوایان در پاریس, نه تنها نخبگان تحصیل‌کرده جامعه ناشنوایان فرانسه (نویسندگان, نقاشان و پیکرتراشان و آموزگاران) را متحد می‌کرد, بلکه به اتحاد کارگران (باغبانان, مکانیکها, نجاران, کارگران چاپ‌خانه و. . . ) نیز انجامید و با گذشت سالها خارجیان ناشنوای بسیاری نیز که برای شرکت در این مراسم به پاریس سفر می‌کردند, با یکدیگر متحد شدند و مراسم به تجدید دیدار بین‌المللی خانواده ناشنوایان در قرن نوزدهم تبدیل شد. برتیر, ریاست این تجمعات را برعهده داشت و تقریباً همواه به این سمت, برگزیده می‌شد و در آنجا خلاصه مذاکرات, گزارشها, نامه‌ها, سخنرانیها, همه و همه, به زبان اشاره ارائه می‌گردید و ناشنوایان سراسر جهان نیز به خوبی آن را متوجه می‌شدند. در ابتدا, حضور در این مراسم, امتیازی بود که به ندرت نصیب افراد شنوا می‌گردید و صرفاً, آنان که پایبندی خود به قشر ناشنوا را به اثبات رسانده بودند, در آن حضور می‌یافتند. با این همه, در طول سالیان و به مرور, مقامات دولتی و گزارشگران نیز به مراسم, دعوت شدند.
این مراسم, رویداد اجتماعی بسیار عظیمی محسوب می‌شد و در عین حال, بسیار رسمی و جدی بود. پس از مرگ برتیر, زنان نیز توانستند در آن حضور یابند و همچنین, آن گونه که در فرانسه مرسوم بود, این مراسم به محلی برای فعالیتهای سیاسی تبدیل شد. کمیته اصلی انجمن مرکزی, در جلسات ماهیانه خود, در خصوص این موارد به بحث می‌پرداختند: راهکارهای افزایش اطلاعات عمومی مردم درباره ناشنوایی, پاسداری از دستاوردهای انجمن از زمان ابه دو لپه و در عین حال, مواجهه با استدلالات شفاهیون انعطاف‌پذیر, برنامه‌ریزی برای تداوم آموزش به دانش‌آموختگان مدارس ناشنوایان فرانسه, آموزش حقوق و وظایف شهروندی به ناشنوایان مشغول به تحصیل در مدارس.
هدف انجمن مرکزی، که بعدها نام آن به انجمن جهانی کرولالان تغییر یافت، پیشرفت فکری و اخلاقی ناشنوایان سراسر جهان و همچنین, اتحاد جامعه ناشنوایان بود. کلادیوس فروستیر , یکی دیگر از آموزگاران ممتاز موسسه پاریس, نقش برتیر در بهبود اوضاع ناشنوایان نسبت به دوران قبل از حضور لپه را در گردهمایی 1839, مورد تأکید قرار داد.
برتیر, پس از 1840, مقالات تحقیقاتی بسیاری را در زمینه حقوق مدنی و جزایی مرتبط با ناشنوایان و حقوقی که به ناشنوایان نپرداخته‌اند, به مجلس ارائه داد. او برای دفاع از زبان اشاره, انتقاد از رویکردِ پزشکی‌ـ آموزشی تنگ‌نظرانه نسبت به ناشنوایی, و بحث در این مورد که ناشنوایان به عنوان شهروند, نه تنها شایسته برابری‌اند, بلکه سزاوار احترام نیز هستند, در آکادمی علوم اخلاقی و سیاسی و آکادمی پزشکی حضور یافت.
برتیر در جامعه ناشنوایان به شهرت و احترام دست یافت و هرگز از مبارزه با نگرشهای منفی نسبت به ناشنوایان, دست برنداشت. آموزگاران معتقد به زبان اشاره طبیعی, تحت رهبری او مانع از اقدامات سرکوب کننده‌ای می‌شدند که در جهت منافع روشهای شفاهی انجام می‌گرفت.
برتیر, سالهای بسیاری را در جست‌وجوی بقایای جسد لپه گذراند و طرفدار سرسخت احداث بنای یادبود او در ورسای ، کلیسای سنراش در پاریس و در محوطه موسسه پاریس بود. با این همه, برتیر, با صراحت همیشگی خود, به انتقاد از روش اشاره‌های روشمند می‌پرداخت؛ روشی که لپه آن را ابداع کرد و سپس ابه سیکارد, آن را به افراط کشانید. برتیر, برای لپه، که در کلاس درس خود، صرفاً اشاره‌های روشمند را به کار می‌برد، به عنوان پدر مهربانِ ناشنوایان, احترام قائل بود, اما از سیکارد, متنفر بود.
مبارزه او در جهت دستیابی به برابری واقعی مردم و خانواده او با دیگران, در زندگی‌اش به دستاوردهای عظیمی انجامید؛ اما این مبارزه, هیچ گاه به پیروزی منجر نشد. برتیر, همچنین, یکی از اولین زندگی‌نامه‌نویسان ناشنوا بود که خلاصه‌هایی از زندگانی معلمان شنوایش را در کتابهای مانند یادداشتهایی درباره زندگی و آثار آگوستین ببیان (1839) و اَبه دِو لپه (1859) و ابه سیکار (1873) منتشر کرد. کتاب او با عنوان قوانین ناپلئونی برای ناشنوایان (1868) به ناشنوایان فرانسه در فهم درست حقوق و وظایف خود به عنوان شهروندان فرانسوی کمک کرد. او در این کتاب راهنما و در نوشته‌های دیگرش, صراحت و ذکاوت عمیق خود را به نمایش گذاشت. نوشته‌های او در موضوع آموزش و پرورش دانش‌آ‌موزان ناشنوا و وسایل ارتباطی، مسائل مطرح در زمان او را به تصویر می‌کشد. قابل توجه‌ترین آثار او عبارت‌اند از: تاریخچه و گزارش آماری آموزش کرولالها (1839)، کرولالها پیش و پس از ابه دو لپه (1840)، ملاحظاتی درباره اشاره‌ها (1852) و بررسی انتقادی نظریه دکتر ایراد (1852).
در نوشته‌های معاصران، از برتیر, به عنوان کسی که روش اشاره‌ای منطقی و زیبایی دارد، یاد می‌شد. متأسفانه, این روش, که حاصل عمر برتیر بود, به فراموشی سپرده شد و آن گونه که در یاداشتهای مودی در سال 1987 آمده است، در سال بعد از مرگ برتیر، آخرین دانش‌آموزانی که زبان اشاره را آموخته بودند، از آموزشگاه پاریس, دانش‌آموخته شدند و آخرین معلمان ناشنوا در آموزشگاه نیز مجبور به بازنشستگی زود هنگام شدند.
شاید بزرگ‌ترین موفقیت برتیر, این بود که او نخستین ناشنوایی بود که مدال افتخار لژیون را در یافت کرد. او در 1849 به عضویت در انجمن ادبا که یک انجمن ادبی خصوصی و معتبر بود، در آمد. برتیر, در دوازدهم ژوئیه 1886 در پاریس درگذشت.
مأخذ:
DPAS, P. 37-39, GEDPD, Vol. 1, P. 141-143.
ویلیام مودی ؛ هری جی. لانگ
ترجمه محبوبه مرشدیان؛ حجت‌الله نیکویی  
تاریخ ثبت در بانک 29 اردیبهشت 1399