کد | jr-29071 |
---|---|
عنوان اول | براگ، برنارد |
عنوان دوم | هنرپیشه ناشنوای امریکایی |
نویسنده | هلن پاورز |
مترجم | حجت الله نیکویی |
مترجم | محبوبه مرشدیان |
عنوان مجموعه | دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد اول |
نوع | کاغذی |
ناشر | موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم |
محل چاپ مجموعه | تهران |
سال چاپ | 1388شمسی |
شماره صفحه (از) | 230 |
شماره صفحه (تا) | 233 |
زبان | فارسی |
متن |
براگ، برنارد ، هنرپیشه ناشنوای امریکایی. در 27 سپتامبر 1928 در بروکلین در ایالت نیویورک، ناشنوا به دنیا آمد. او را شاهزاده بازیگران صحنه بدون کلام خواندهاند. وی بازیگر، هنرپیشه نمایش بدون کلام, کارگردان تئاتر و استاد دانشگاه و یکی از نخستین اعضای موسّس تئاتر ملی ناشنوایان بود. یکی از مشارکتهای عمده او در زمینه تئاتر ناشنوایان, ابداع اشاره، نمایش بدون کلام بود؛ گونهای کلاسیک از زبان اشاره که با ظرافت خاص, زبانی را به زبان دیگر ترجمه میکند و در این راستا, از تفاوتهای ظریف حرکتی و اشارهای استفاده میکند تا گفتگو را به طور بصری توضیح دهد. از کودکی ذاتاً به تئاتر علاقه داشت؛ زیرا پدرش ولف براگ , مدیر و بازیگر گروه تئاتر آماتور در نیویورک بود. در 1933، در مدرسه ناشنوایان فنوود در وایت پلینز که اکنون به نام مدرسه ناشنوایان نیویورک مشهور است، ثبتنام کرد و در 1947 دانشآموخته شد. نخستین معلم ناشنوای او در مدرسه نیویورک، رابرت اف. پانارا بود که بیش از دیگران, در اجرای کارهای هنری به او آموزش داد. آنها اجرای مدرسهای نمایش زنگ کریسمس و در سال بعد, سرود کریسمس ، اثر چالز دیکنز را به کمک یکدیگر, طراحی کردند. براگ, در 1952, وارد دانشگاه گالودت شد و در رشته زبان انگلیسی و آموزش, به تحصیل پرداخت. در همان دوره, سردبیری نشریه باف اَند بلو را برعهده داشت که با کمک انجمن مطبوعات دانشگاهی امریکا چاپ میشد. وقتی در نمایشهای خسیس ، نجیبزاده تاجر و ریاکار که دو بار برای او جایزه بهترین هنرپیشه سال را به ارمغان آورد، نقشهای اصلی را بازی کرد، جایگاهش در تئاتر سنتی, محکم شد. براگ, در سال آخر دانشگاهش، «فرار جان گالزوورسی » را کارگردانی کرد. وی با تأثیر پذیرفتن از برخی شاعران, به شعر نیز روی آورد و حتّی در سال آخر دانشگاه، به خاطر اشعار زیبایش مفتخر به دریافت جایزه تیگاردن شد. براگ, پانزده سال در مدرسه کالیفرنیا برای ناشنوایان برکلی تدریس کرد. تأکید همیشگی او به دانشآموزان, اهمّیت دادن به احساس به جای اشاره در بازی بود. او همین قاعده را در اجراهای خود در کلوپهای شبانه و بر روی صحنه, عملاً به نمایش میگذاشت. براگ, در سال 1956، با پانتومیست بزرگ فرانسوی، مارسل مارسو , ملاقات کرد و او نیز از این هنرپیشه ناشنوا دعوت کرد تا برای آموزش به پاریس برود. براگ, پس از یک دوره آموزشی, به همراه مارسو، به لندن مسافرت کرد و در یک میهمانی, امکان گفتوگو با هنرمند ناشنوای امریکایی، رابرت فریمن را پیدا کرد. در میان هنرپیشههای بسیاری که در آنجا جمع شده بودند، سر لورنس اولیور , تحت تأثیر برنامه این هنرپیشه ناشنوا قرار گرفت و براگ را به اشخاص سرشناس, از جمله دیوید میلر , تهیهکننده، معرّفی کرد. میلر, بعدها تلاش کرد تا براگ را به عنوان مشاور فنی برای فیلمبرداری داستان استر کاستلو ، که فیلمی درباره یک ناشنوای جوان و یک دختر نابینا، بود استخدام کند؛ اما براگ نمیتوانست در انگلیس, اجازه کار دریافت کند. براگ, به محض بازگشت به امریکا، به مدیریت برنامههای بی اِریا منصوب شد و در کلوپهای شبانه مشهور در سانفرانسیسکو، برنامههایی از قبیل پشت صحنه ، من گرسنه و بیرون- درون ، را اجرا کرد. در 1958, مجله زندگی, او را به عنوان بهترین بازیگر کلوپهای کوچک سال برگزید. او افزون بر اجرای برنامه در سانفرانسیسکو، در چند ایالت دیگر امریکا و همچنین پورتوریکو, برنامه اجرا کرد و مورد توجه قرار گرفت. براگ در مجموعه بیان که برنده جایزه سیلوانیا شد, با لقب زبان سکوت, ظاهر شد. این برنامه، برای بسیاری از بینندگان تلویزیون که عادت به شنیدن صدای برنامه داشتند، تجربهای غیر معمول بود. براگ, همچنین, در کارگاه آموزشی هنرپیشگان مارا الکساندر گیلبرت در سانفرانسیسکو، پانتومیم را با روش کاربرد طبیعی به دانشجویان ناشنوا آموخت. براگ, در طول این دوره که به عنوان معلم و هنرپیشه کار میکرد, در دانشگاه دولتی سانفرانسیسکو، به تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد رشته آموزش استثنایی نیز پرداخت و در سال 1959, با نوشتن پایاننامهای با عنوان ماهیت دستاورد فکری ناشنوایان , دانشآموخته شد. وی پس از آن تا پنج سال در سانفرانسیسکو به طور مرتّب در برنامه تلویزیونی مرد ساکت ، حرکات نمایشی اجرا کرد. همین کار, باعث شد که در سال 1961، کارولین اوسپاچر ، نقدنویس نشریه تی وی گاید , براگ را گویاترین مجری روز تلویزیون بنامد. اجراهای تلویزیونی براگ در سانفرانسیسکو, از سرود کریسمس گرفته تا هملت شکسپیر, نوسان داشت. وی سفرهایی به اروپا داشت و در کشورهای انگلیس، یوگسلاوی، فرانسه و اسپانیا، در صحنه تلویزیون و تئاتر, ظاهر شد . براگ, در اوایل دهه 1960، در کارهای نمایشی بسیاری, از جمله سخنرانی با زبان اشاره برای برنامه «اکنون این را ببین » شرکت کرد که در آن با کمک فیلمبرداری و نورپردازی مبتکرانه جین بونگ ، استعدادها و خلاقیتهای خود در بازیگری را یک جا به نمایش گذاشت تا قدرت نمایشی تئاتر ناشنوایان را نشان دهد. او در سال 1966, برای انجمن ملی ناشنوایان، نمایش لحظههای حفظ شده را کارگردانی کرد. او در این نمایش که در جمع انبوهی از ناشنوایان اجرا شد, ترکیبی از زبان اشاره و نمادهای پانتومیستی را ارائه داد. براگ, در 1976، از سوی دیوید هایس, به شبکه ان. بی. سی برای شرکت در یک برنامه تلویزیونی دعوت شد تا در این برنامه، تئاتر ملی ناشنوایان را به بینندگان داخلی معرفی کند. او به عنوان یکی از اعضای موسس تئاتر ملی، شروع به تنظیم متنهایی به زبان ترکیبی اشاره و هنر کرد که برای خلق آثار هنری در تئاتر ملی ناشنوایان, بسیار مهم بود. در اولین گردش پنج هفتهای به بیست شهر، براگ, نمایشنامه ببر، ببر نوشته ویلیام بلیک را اجرا کرد. وی در 1968 به عنوان عضو موسس تئاتر کوچک ناشنوایان، با پیوستن به لیندا باو ، مری بت میلر و ریچارد کِندال , در پرداختن به نیازهای فرهنگی ناشنوایان با آنها همکاری کرد. او در مدارس مرکزی شهر، هنرهای نمایشی سازنده را به کودکان آموخت و در مدارس تابستانی، زبان ترکیبی اشارهـ پانتومیم را تدریس کرد. براگ, در 1973 به مسکو مسافرت کرد و در آنجا به عنوان یک هنرمند بومی در تئاتر روسی «تقلید و اشاره » شرکت کرد. این تئاتر بعد از انقلاب روسیه اجرا میشد و اولین تئاتر حرفهای ناشنوایان در دنیا محسوب میشود. پس از حضور او در نقش هرمس در تراژدی اشیلیوس با نام پرومیتوس در بند که با استقبال گرم بینندگان روسی مواجه شد، نشریه زندگی روسی را نوشت. در صد سال گذشته، براگ, اولین امریکاییای بود که با روسها نمایش اجرا کرد. در هر نوبت اجرای این نمایش، گروه هنرپیشهگان، انگشتان خود را به سوی او بلند میکردند و این, یک علامت جهانی برای تحسین بود. تجربه مسافرتهای بینالمللی براگ، برای جامعه ناشنوایان, تأثیرات خوبی به جای گذاشت. او از فدراسیون جهانی ناشنوایان، مدال بینالمللی دریافت کرد و پس از آن, به سمت مشاور امور فرهنگی انجمن ملی ناشنوایان, منصوب شد. براگ, در سال 1977، برای خدمت در برنامه سخنگویان برونمرزی آژانس اطلاعات امریکا دعوت شد. در این برنامه که به طور مشترک از سوی وزارت امور خارجه امریکا، بنیاد فورد ، موسسه تئاتر بینالمللی و انجمن ناشنوایان برگزار میشد, او فرصت هنرنمایی در میان فرهنگهای گوناگون را یافت. در سال 1978، این گروه هنری به 38 شهر در 25 کشور سفر کرد. هدف از این مسافرتها، تشویق به توسعه هنرهای خلاق و افزایش آگاهی جهانیان درباره زبان اشاره پانتومیم، به عنوان یک رسانه قدرتمند برای ارتباط بین فرهنگی بود. در 1979، کمدی رمانتیک «آن دو تا مثل ما میسازد » را نوشت و به روی صحنه برد. در سال بعد، برای نوشتن قصّههایی از یک باشگاه ورزشی که فرهنگ ناشنوایی در جامعه ناشنوایان امریکا را مورد تمسخر قرار میداد، به یوجین برگمن پیوست. علاوه بر این، او هنرپیشه اصلی شاهین سفید بود. متن این نمایش را جان باسینگر برای او نوشت. در 1989، او زندگینامه خود با عنوان درسهایی در خنده را کامل کرد و در 1993 با کمک جک اولسون , کتاب ملاقات در نیمه راه زبان اشارهای امریکایی را نوشت. براگ، به پاس خدمات چشمگیرش به ناشنوایان جهان در عرصه تئاتر، تحصیلات و ارتباطات، دکتری افتخاری در رشته علوم انسانی را به دریافت کرد. براگ, در سال 1973 و در چارچوب تبادلات فرهنگی امریکا و شوروی سابق در تئاتر «زبان اشاره و بدون کلام مسکو », سمت استادی یافت. وی همچنین, در قالب شرکت در برنامه سخنرانی خارج از کشور آژانس اطلاعاتی امریکا به سراسر جهان سفر کرد و برای آمیزهای از مخاطبان شنوا و ناشنوا به زبان اشاره به اجرای نقش پرداخت و کارگاههایی را ترتیب داد. براگ, با اعتقاد به اینکه تئاتر و اساساً هنر, زمینهساز اجرایی صحیح آموزش و پرورش, به ویژه برای قشر ناشنواست، از هر فرصتی برای اجرای نقش کارگردانی, دریغ نورزیده است. مأخذ: DPAS, P. 50-54. هلن پاورز ترجمه حجتالله نیکویی؛ محبوبه مرشدیان |
تاریخ ثبت در بانک | 29 اردیبهشت 1399 |