کد | jr-23500 |
---|---|
عنوان اول | جمعیت خیریه و تئاتر تبریز |
نویسنده | مسعود کوهستانینژاد |
عنوان مجموعه | گزیده اسناد نمایش در ایران |
نوع | کاغذی |
ناشر | سازمان اسناد ملی ایران |
محل چاپ مجموعه | تهران |
سال چاپ | 1381شمسی |
زبان | فارسی |
متن |
از منافع تیاتر یکی زنده نگاهداشتن تاریخ است ولی باید دانست مللی که پی به این نکته میبرند که ادبای آنها در راه خرافات قدم نزده و پیش قدمان آنها مقهور شهوتپرستی نبوده و کلههای آنها پر از اوهام نیست. تشکیلات خانوادههاشان به طوری مرتب و صحیح است که ما بیچارگان حمل به وهمیات مینماییم! عمدهترین منافع تیاتر هم تهذیب اخلاق و تنویر افکار و تنقید تشکیلات اساسی خانواده است. نویسنده مقال مختصر رسالهای در تنقید تشکیلات خانواده نوشته و اگر موقع اقتضاء نماید به نظر قارئین گرام خواهد رسید. بلی احتمالاً بعضی آقایان کلمه تشکیلات خانواده را با کمال سردی تلقی نمایند ولی اس و اساس تمام تشکیلات ملل اروپ تشکیلات خانواده است و بس. اگر تشکیل خانواده به کلی از حقیقت صداقت عاری باشند حاصل نتیجه ما میشویم که مثل گیاه خروب در هر جا باشیم نشان خرابی آن مملکت را خواهیم داد. با این مقاصد عالیه جمعیت خیریه چه موفقیت پیدا کرده؟ آن که اطلاع دارم عرض خواهم کرد. خواه پند بگیرند، خواه ملال. یک سال و نیم پیش بنده را به مدیریت انتخاب کردند. جمعیت خیریه در حال انحلال بود، آقایان اعضاء دعوت [شده] و بعد از مذاکرات زیاد قرار شد چند نفر ماهی پنج تومان شهریه بدهند. یکی خود بنده بودم که با ضیق مالیه قبول [کردم سپس] در مغازه مجید الملک محل اداره معارف را کرایه کردیم. در آن زمان آقای مکرم الملک هم در اغلب جلسات حضور به هم میرسانید. چون جمعیت خیریه در خیال داشت صحنهای برای تیاتر تهیه نماید آن که در [محله] ارمنستان [تبریز] ساخته بودند خیلی ناقص بود، قرار شد به مرحوم حاجی نظام الدوله اظهار شود مدتی که باغچه رفیع الدوله را وقف نمودید باغچه مزبوره را محول فرمایید به جمعیت که در آنجا صحنه تهیه شود. آقای حاجی نظامالدوله مرحوم این اظهاریه را با حسن قبول تلقی کرده و ظاهراً با کمال صمیمیت قباله نوشته و با خط خودشان امضاء فرمودند که حالیه در صندوق ضبط است. بعد برای مخارج ساختمان و جشن همچون نعمت عظمی، جمعیت از معاریف شهر به منزل جناب اجل آقای اعلم الملک دعوت و از طرف جمعیت یک نفر آقایان را از مقصود جمعیت مطلع ساخته و آقایان هر یکی در دفتر مخصوصی که از طرف جمعیت تهیه شده بود و حالا هم ضبط است با خط خودشان اعانه نوشتند. من جمله آقای حاجی نظامالدوله مرحوم که چهارصد تومان نوشته بودند. قریب سه هزار تومان در آن مجلس اعانه نوشته شد و جمعیت هم به واسطه اعتماد به اینگونه اظهار مساعدت آقایان که بدبختانه بعدها اغلبشان فقط اکتفا به نوشتن اعانه فرمودند، قدم به دایره فعالیت نهاد. نظر به قحط و غلای آن روزی و کثرت فقرا که از سرما و گرسنگی هر روزه عده معتنابهی در کوچه و بازارها از نعمت حیات با هزاران محنت محروم میشدند، قریب هفتاد نفر از آن مصیبتزدگان را در خود خیریه چند روزی نگاه داشته و به تمام مخارجشان کفالت نمود ولی بعد از چند روز از عدم توجه آقایان مزبور مجبور شد فقط به دادن مخارج و کفالت ده نفر از آن عده قناعت کرده و مابقی را به عهده کفالت بلدیه واگذار نماید و تا این اواخر کلیه مخارج این ده نفر را متکفل بود. [جمعیت] مصمم شده بود در بهار همان سال شروع به ساختمان صحنه نماید در همان حال حاجی نظام الدوله مرحوم اظهار داشته بود اگر جمعیت خیریه قیمت این ملک را گرفته و در جای دیگر برای صحنه ملکی علاقه نمایند، چون به خود من لازم است، خیلی ممنون خواهم شد و علاوه از قیمت ملک و اعانه که نوشتم در ساختمان آنجا شرکت خواهم نمود. جمعیت خیریه با این شرط راضی شد که پیش از اینکه جمعیت این ملک را بفروشد باید اول یک قطعه ملکی که با افکار جمعیت موافقت نماید، خریده شود بعد جمعیت میتواند بفروشد. قرار شد ملک خیریه را ابتیاع نمایند. جناب اجل آقای معین ارعایا از طرف آقای مکرم الملک و آقا میرزا اسماعیل از طرف حاجی نظام الدوله وکالتاً مشغول مذاکره بودند و جمعیت اطمینان کامل حاصل نموده و مشعول ساختمان صحنه گردید. تا اینکه اوضاع تبریز دگرگون شده و مقدمه فترت شروع و دست اجانب دراز و آذربایجان محل تاخت و تاز یک مشت اراذل و اوباش شد. با اینکه جمعیت خیریه از سیاسات کنار و بیطرف بود گرفتار هزاران بد سیرتان اهریمن صفتان شد. محض اینکه آمال جمعیت به کلی به هدر نرود کجدار و مریز مشغول بود، تا آقای مکرم الملک به بهانه کرایه اشیاء، از طرف جمعیت مکرر در مکرر نوشته شده بود برای تصفیه حساب خودشان، یا یک نفر معین نمایند یا خودشان بیایند. چون... احتیاج نمیدید در صورتی که برای ساختمان آنجا خودش رأی داده بود، به توقیف اشیاء جمعیت که قریب پنج هزار تومان بود، حکم کرده و بعضی مداخلات که باعث تضییع اثاثیه جمعیت بود نموده و مبالغی خسارت وارد آورد. تا اینکه مژده تشریف فرمایی حضرت اشرف امنع آقای سالار اعظم به گوش اهالی ستمدیده رسیده در نتیجه این موهبت عظمی مثل باران رحمت بهار آزادی طلبان مانند مرغهای خوشالحان بهار هر یک در شاخهای از معارف بنای شادی و خرمی نمودند. جمعیت خیریه هم با کمال امیدواری مشغول ترمیم خرابیهای گذشته شد. در خاتمه آقایان اعانه دهندگان را متذکر میشویم که فراموش نفرمایید مبلغی را که با خط خودشان در دفتر جمعیت خیریه مرقوم داشتهاند با وثائق قلبی مطمئن هستم که از توجه بندگان حضرت اشرف ابوالاحرار ایران و قلاوز [جلودار] آزاد از حالت کالیوه [نادانی] خلاصی و به حالت نشو و نمو نائل شویم. صدر جمعیت خیریه. ع. سرتیپزاده (جریده تجدد، ش147، 30 ذیقعده 1337ق، صص 2 و 3؛ همان، ص 176-178) منبع: گزیده اسناد نمایش در ایران، مسعود کوهستانینژاد، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، 1381 |
تاریخ ثبت در بانک | 8 بهمن 1397 |