کد jr-23482  
عنوان اول حکیم و ناخوش  
نویسنده مسعود کوهستانی‌نژاد  
عنوان مجموعه گزیده اسناد نمایش در ایران  
نوع کاغذی  
ناشر سازمان اسناد ملی ایران  
محل چاپ مجموعه تهران  
سال چاپ 1381شمسی  
زبان فارسی  
متن این نمایشنامه که به صورت تئاتر اجرا شده نوشته مولر است. محتوای آن در جاهایی مربوط به نابینا شدن است. چند بند از گفته‌های اجرا شده را می‌آورم.
(آرگانت) شخصی است متمول و پیوسته خود را ناخوش تصور می‌کند. (توانت) نوکرش برای متنبه ساختن او به لباس اطباء ملبس و به ملاقات او می‌آید.
(توانت): آقا مرحمت کرده قبول فرمایید که شما را معاینه و خدمات ناقابل خود را تقدیم دارم.
(آرگانت): آقا از مراحم شما ممنونم.
(آرگانت): چشمم را کور کنم؟!
(توانت): بلی به جهت اینکه چشم چپ را از نمو مانع می‌شود. به نصیحت من عمل [کرده] و راضی شوید که این چشمتان را نابینا نمایم تا از آن دیگری کاملاً استفاده نمایید (روزنامه زبان آزاد، ش9، س1، 4 ذیقعده 1335ق، ص4؛ همان، ص 125-128).
(آرگانت): به جان خودم پیرمرد جوانی هستید.
(توانت): بلی. بنده طبیبی هستم هوشیار. از شهری به شهری و از ولایتی به ولایتی و از ملکی به ملکی مسافرت نموده تا اینکه امراض صعب‌العلاج که لیاقت کفایت مرا داشته باشند پیدا و اسرار مرموز علم شریف طب را به موقع عمل در آورم. وقت خود را صرف ناخوشی بی‌اهمیتی از قبیل نقرس، سل، تب و نوبه ننموده و عمرم را به بطالت نمی‌گذرانم. آری تجربیات خود را برای امراض سخت از قبیل طاعون و یا ذات‌الجنب و ذات‌الریه نگاه می‌دارم تا درجه لیاقت و هنر من بر همه مکشوف گردد. از خداوند مسئلت می‌کنم که جنابعالی مورد حملات تمام این امراض واقع و تمام اطباء از معالجه مأیوس و خود شما در حالت احتضار و من در بالین شما حاضر و سرکار را معالجه تا مهارت خود را بر شما معلوم و وجود شریف را از خطر برهانم.
(آرگانت): آقا از مراحم شما ممنونم.
(توانت): عجب احمقی است.
(آرگانت): شراب مخلوط با آب.
(توانت): فی‌الواقع عجب احمقی است. شما باید شراب خالص نوشیده و برای ازدیاد خون لازم است گوشت گاو و خوک و پنیر هلند و برنج میل فرمایید. حکیم شما خیلی احمق است. من خودم یک نفر طبیب برای معالجه شما فرستاده و تا وقتی که در این شهر هستم گاهگاهی به دیدن شما خواهم آمد.
(آرگانت): از مراحم عالی چگونه ممکن است تشکر نمود؟
(توانت): اگر من جای شما بودم دست راستم را می‌بریدم.
(آرگانت): برای چه؟!
(توانت): مگر ملاحظه نمی‌فرمایید تمام اغذیه آن دست دیگر را طرف خود کشیده و آن دیگری را محروم می‌نماید.
(آرگانت): البته ولی دست راستم برایم لازم است.
(توانت): اگر من جای شما بودم چشم راست خودم را نیز کور می‌کردم.
منبع: گزیده اسناد نمایش در ایران، مسعود کوهستانی‌نژاد، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، 1381
 
تاریخ ثبت در بانک 8 بهمن 1397