کد | jr-22936 |
---|---|
عنوان اول | موسیقی درمانی |
نویسنده | محمدرضا نامنی |
نویسنده | افسانه حیات روشنایی |
نویسنده | فریده ترابیمیلانی |
عنوان مجموعه | تحول روانی: آموزش و توانبخشی نابینایان |
نوع | کاغذی |
ناشر | سمت |
محل چاپ مجموعه | تهران |
سال چاپ | 1389شمسی |
شماره صفحه (از) | 183 |
شماره صفحه (تا) | 186 |
زبان | فارسی |
متن |
موسیقی بدون هیچگونه وابستگی به کلمهها میتواند پاسخهای عمیقی را در فرد برانگیزد و به همین دلیل حتی کودکان مبتلا به معلولیتهای شدید نیز میتوانند از «موسیقی درمانی» بهره ببرند. اگرچه موسیقی درمانگرها در زمینه موسیقی تخصص دارند، اما برای تنظیم اهدافی که از موسیقی برای تأمین نیازهای گوناگون استفاده میشود نیز آموزش دیدهاند. برای مثال، کودکان از طریق فعالیتهای موسیقیایی خاص میتوانند به تمرین در زمینههای جامعهپذیری، تعامل با یکدیگر، به کارگیری زبان یا تحول مهارتهای حرکتی به خصوصی بپردازند. موسیقی میتواند ابزار ارتباطی نیرومندی برای کمک به کودکی باشد که مهارتهای اجتماعی وی برای برقراری ارتباط با دیگران نارساست. در حال حاضر بسیاری از موسسههای آموزشی از موسیقی درمانی برای کمک به کودکان در توسعه این مهارتها استفاده میکنند. در این موسسهها موسیقی درمانی به عنوان بخش استانداردی از طراحی برنامه آموزش انفرادی کودک در آمده است. از آنجا که کودکان معلول بینایی با چالشهای به خصوصی در ارتباطهای خود با همسالان روبهرویند، موسیقی درمانی مورد توجه معلمانی واقع شده است که با این کودکان کار میکنند. با حمایت مناسب والدین و معلمان، احتمال اینکه کودکان مبتلا به معلولیت بینایی شدید بتوانند با دیگران و با محیط به صورت معناداری ارتباط برقرار کنند افزایش مییابد. بدون چنین حمایتی، ممکن است کودک معلول بینایی به دلیل کمبود تجربه حسی و به احتمال قویتر به دلیل بازخوردهای دیگران به دنیای انزوای خویش پناه برد. در موارد بسیار شدید، کودکی که دنیای او چنین محدود است ممکن است آگاهی از محیط، شامل آگاهی از بدن خویش و شکل دادن به تصویر بدنی منسجم نیز میشود. بسیاری از ترانهها بر یادگیری و برخی دیگر بر نامیدن اعضای بدن (در حالی که کودک به آنها اشاره میکند) تأکید دارد. در بعضی از ترانهها هم از حرکات گویا استفاده میکنند. اصلاح «رفتارهای کلیشهای و حرکتهای عادتی افراد نابینا» : حرکتهای نوسانی از معمولیترین رفتارهای کلیشهای و حرکتهای عادتی نابینایان است. کار کردن با این حرکتها از طریق موسیقی با واداشتن کودک به تغییر آنها در پاسخ به ضرب آهنگ موسیقی میسر میشود. از این طریق، در کودک، نسبت به درمانگر آگاهی اولیه ایجاد میشود و حرکتها بیشتر به شکلی از پاسخ تبدیل میشود تا سبک به خصوصی برای انزوای کامل. چنانچه رفتارهای کلیشهای و حرکتهای عادتی، در حقیقت، تمایلی به خود برانگیختگی باشد، برانگیختگی ناشی از موسیقی در دراز مدت ممکن است به این کودکان کمک کند تا الگوهای کلیشهای خود را اصلاح کنند. استفاده خلاق از ضرب آهنگ در بدیههسازی موسیقایی در حالی که کودک را به پاسخگویی به منابع خارجی برانگیختگی تشویق میکند درونشدهای حسی را نیز فراهم میسازد. برای کمک به اصلاح طوطی صفتی، موسیقی درمانگر میتواند از شعرهایی که مستلزم تکمیل عبارت سادهای هستند، استفاده کند. کودک به جای تقلید ساده عبارتی، که قبلاً آن را بارها شنیده است، کامل کردن آن را فرامیگیرد. برای مثال، در انتهای یک فعالیت درمانگر میخواند «حالا برای توقف...» و پس از آن مکث میکند. کودک یاد میگیرد بگوید «حاضر شو». بعد از کمی تمرین کودک میتواند کامل کردن عبارتهای طولانیتر را بیاموزد. در مرحله بعد، درمانگر زودتر مکث میکند: «حالا برای...» و منتظر میماند تا کودک پاسخ دهد: «توقف حاضر شو». سرانجام ممکن است کودک یاد بگیرد که تمام عبارت «حالا برای توقف حاضر شو» را در جای مناسب خود با آهنگ بگوید. بروسیا (1982) این نوع تغییر را دقیقاً به عنوان تشکیل دهنده اولین گامها در درمان طوطی صفتی از طریق موسیقی درمانی توصیف میکند. در گام بعدی این فرایند، موسیقی درمانگر یکی از دو وسیله موسیقی را تکان داده و میگوید: «طبل را میخواهی یا زنگوله را؟» سپس سوال را آنقدر تکرار میکند تا کودک بتواند نام وسیلهای را که ترجیح میدهد، بیان کند. در صورتی که کودک این عمل را یاد بگیرد، درمانگر میتواند فقط وسیله مورد نظر را بدون بیان جملهای، در مقابل او تکان دهد تا ببیند آیا کودک میتواند به طور مستقل پاسخ صحیحی ارائه کند یا خیر. چنین تمرینهایی فقط پیش درآمدی از کاربرد موسیقی را در کمک به تحول زبان کودکان «شبه درخودمانده» معرفی میکند. مربیان و موسیقی درمانگرها با همکاری در سایر زمینهها میتوانند به کودکان در پیشرفت هر چه بیشتر کمک کنند. اجتماعی شدن با موسیقی درمانی: موسیقی درمانی میتواند با تشویق افراد با تعامل با یکدیگر، آگاهی اجتماعی را در گروه آموزش دهد. به این منظور در آهنگی به کودک گفته میشود تا به هنگام احوالپرسی با وی بایستد. سپس از او میخواهند تا با کودک مجاورش دست بدهد و سلام کند. یادگیری رعایت نوبت بخش مهمی از اجتماعی شدن است. دست به دست گرداندن وسایل موسیقی در بین کودکان یا نواختن نوبتی یک آلت موسیقی در وسط اتاق چنین فرصتهایی را فراهم میکند. میتوان در حالی که هر کودک به نوبت، نقش اصلی را بازی میکند، داستانی را با موسیقی بیان کرد. در فعالیتهای دیگر همه گروه میتوانند به شکلی یکپارچه شرکت کنند. برای مثال، کودکان دست یکدیگر را میگیرند و دایرهای تشکیل میدهند و به انجام دادن حرکات موزون میپردازند. به طور معمول کار گروه با یک ترانه خداحافظی، که در آن درمانگر ضمن نام بردن هر یک از کودکان آنها را روانه میکند، خاتمه مییابد. افزون بر تمرینهای یاد شده، ایووارد (1978) شیوههای دیگری را پیشنهاد کرده است که تغییر مکان صدا و کاوش محیط را تسهیل میکند. موسیقی درمانگرها میتوانند آلات موسیقی را به گونهای بنوازند که زیر آستانه شنوایی قرار داشته باشد و سپس به تدریج صدا را بلندتر کنند. کودکان باید بلافاصله پس از آنکه صدا را میشنوند با نواختن ساز خود پاسخ دهند. ممکن است درمانگر در حالی که با کودک فاصله دارد، سازی را بنوازد و از وی بخواهد که به طرف صدا حرکت کند. درمانگر میتواند به منظور آموزش تمیز شنیداری، آلات متفاوتی را انتخاب کرده و از کودک بخواهد فقط با شنیدن صدای ساز به خصوصی جلو بیاید. این قبیل مداخلهها نشان میدهد که موسیقی درمانی چگونه میتواند به اجتماعی شدن و حل مشکلات انزوای اجتماعی در سطوح مختلف بپردازد. تجارب موسیقی درمانگرها با کودکان مبتلا به معلولیتهای گوناگون، حاکی از این باور است که کم توانی، معلولیت یا گوشهگیری هیچ کس آنقدر نیست که مانع امکان برقراری ارتباط با وی از طریق موسیقی شود. منبع: تحول روانی: آموزش و توانبخشی نابینایان، محمدرضا نامنی و افسانه حیات روشنایی و فریده ترابیمیلانی، تهران، سمت، 1389، ص 183-186. |
تاریخ ثبت در بانک | 9 دی 1397 |