کد | pr-44639 |
---|---|
نام | مریم |
نام خانوادگی | اصغری |
سال تولد | 1357 |
وضعیت جسمی | نابینا |
نوع فعالیت | علمی-فرهنگی |
زبان | فارسی |
تحصیلات | دکتری تخصصی روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی |
مهارت | نویسنده. مدرس دانشگاه. مشاوره |
کشور | ایران |
استان | البرز |
شهر | کرج |
توضیحات |
مریم اصغری متولد 1357 دارای نابینایی مطلق است. بر اساس مطالبی که در مقدمه کتابش (نابینایی و زندگی مستقل) نوشته، گویا در دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران تحصیل کرده است. اطلاعات و تجاربی که در دوره تحصیلی در این دانشگاه درباره بهتر نمودن زندگی نابینایان و شیوه مستقل زندگی کردن آنان به دست آورده در کتابی تدوین و در سال 1391 منتشر کرده است. اطلاعات و چکیده این کتاب در بخش مأخذشناسی بانک آمده است. او با پشتکار و تلاش توانست مراحل تحصیلی را پشت سر بگذارد و دکترای روانشناسی بگیرد. هم اکنون علاوه بر فعالیت در حوزه روانشناسی بالینی، مدیر موسسه اجتماعی فرهنگی نابینایان البرز (مانا) است که در منطقه تهران استقرار دارد. |
متن زندگی نامه |
زندگی نامه خود نوشت در یکی از روزهای زیبای پاییزی در آذر ماه دلانگیز در تهران در سال 1357 چشم به جهان گشودم. فرزند اول خانواده شش نفری با دو خواهر و یک برادر، زندگی زیبا و کودکی زیباتری را سپری کردم. در سن شش سالگی به دلیل مشکل ضعف بینایی با تجویز پزشک، از عینک استفاده کردم و این امر تا سیزده سالگی ادامه یافت. در آن زمان به دلیل برخورد با موانع محیطی، به پزشکان متعددی مراجعه کردم ولی هیچ یک از ایشان به مشکل شبکیه بنده پی نبردند. با این شرایط به سختی رفت و آمد می کردم، کارهای شخصی خود را انجام میدادم و کلاسهای درس را با سختی سپری میکردم. البته به این دلیل سخت که به تحصیل علاقه فراوان داشتم و برای بهرهمندی از موهبت علم به هر سختی تن میدادم و به این شکل با کسب نمرات عالی سالهای تحصیل را میگذراندم. عوامل فراوانی در هموار کردن این راه سخت یار و یاور من بودند که از اهم آن میتوان به داشتن خانوادهای پیگیر علاقهمند و صمیمی در کنار داشتن دوستانی عالی اشاره کرد. در مورد خانواده همین بس که مرحوم پدرم ساعات متمادی را جهت درشتنمایی مطالب درسی نظیر شیمی، جبر، هندسه و فیزیک و نظایر آن صرف میکردند و همان هنگام که از درشتنمایی آنها فراغت مییافتند، چشمانم قادر به خواندن و تشخیص آن حروف به آن میزان درشتی نبود و به عبارت دیگر روز از نو و روزی از نو. دوستان و خواهرانم نیز در ضبط و تبدیل مطالب به صوت در سالهای بعد بسیار کمککننده بودند و این امر به عشق من مبنی بر ادامه تحصیل کمک شایانی میکرد. از سوی دیگر، مادر عزیزم نیز در رفت و آمد و انجام کارهای تسهیلگر به منظور داشتن وقت بیشتر برای تحصیل یاریگر بنده بودند. البته نه تنها در زمان مدرسه بلکه در طی دوران تحصیل در دانشگاه، آنهنگام که بینایی خود را به طور کامل از دست دادم و نسبت به تحرک و جهتیابی اشراف کامل نداشتم و البته تجربه من هم کم بود، ایشان ساعتها وقت میگذاشتند تا به امور تحصیلی بنده رسیدگی شود. در سن 16 سالگی که مقارن با تحصیل من در سال سوم رشته علوم تجربی بود، مشکلات بینایی بسیار سختتر شد و بنده ناچارا از این رشته به رشته علوم انسانی تغییر مسیر دادم و توانستم با کسب رتبه عالی مدرک دیپلم را گرفته و با وجود عدم آشنایی کامل با مواد درسی آن در آزمون سراسری سال 1376 در رشته روانشناسی آموزش و پرورش کودکان استثنایی دانشگاه تهران قبول شوم.و آغاز به یادگیری خط بریل و عصای سفید نمودم. در این امر هم حضور پدرم و تشویقهای او بردن من به کلاسهای مربوط که یکی در کرج و یکی در جنوبیترین نقطه تهران بود، برایم بسیار مهم و ارزشمند و البته اثربخش بوده و هست. همزمان با این آموزشها به فعالیتهای علمی ادامه داده و در سال 1379 در موسسه احیای کودکان استثنایی مشغول به خدمت شدم و در زمستان همان سال با همکاری جمعی از دوستان و با حمایت آقای دکتر غلامعلی افروز، انجمن علمی-فرهنگی دانشجویان و دانشآموختگان نابینای ایران را تأسیس نموده و تا سال 1389 در آنجا مشغول به خدمت شدم. در این فاصله نیز در رشته روانشناسی تربیتی در مقطع کارشناسی ارشد به تحصیل ادامه داده و در سال 1386 فارغالتحصیل شدم و از سال 1388 نیز در دانشگاه مشغول به تدریس شده و ضمن اخذ پروانه فعالیت از سازمان نظام مشاوره و روانشناسی جمهوری اسلامی ایران به امر مشاوره پرداختم. ارائه سخنرانی، فعالیت در موسسه اجتماعی افراد نابینای البرز، مانا با سمت مدیرعامل و عهدهدار شدن سمت مسول اجرایی مرکز نیکوکاری ماهدشت از سایر فعالیتهای علمی و اجرایی بنده است. حال که بحث به فعالیتهای اجرایی رسید باید عرض کنم که پیشرفت کاری بنده مدیون زحمات برادرم می باشد که در آن زمان در دفتر امام جمعه محترم ماهدشت مشغول به کار بودند و با وجود نابینایی با درایت و توانمندی خاصی همه را مجذوب خود کردند و موجب شدند اینجانب نیز پس از بازگشت از تهران به شهر ماهدشت در آنجا مشغول به فعالیتهای فرهنگی و علمی-اجرایی شوم. نقطه عطف فعالیتهای اجرایی بنده، فعالیت در مرکز نیکوکاری ماهدشت بود که با حمایت و پیگیری مسئول محترم ستاد نماز جمعه وقت ماهدشت جناب آقای مهندس بیات و امام جمعه محترم وقت جناب حجت ا... و المسلمین حاج آقای سعادتی میسر شد و پنجره جدیدی به رویم گشود. چرا که با خدمترسانی به محرومان و ارتباط رو در رو و مستقیم با مردم با همشهریهای خود الفتی یافتم که کماکان تداوم دارد. در سال 1393 نیز در مقطع دکتری رشته آموزش و روانشناسی کودکان استثنایی پذیرفته شده و با کسب این درجه فارغالتحصیل شدم. تألیف سه کتاب «نابینایی و زندگی مستقل»، «کودکان پیشدبستانی با آسیب بینایی» و «روانشناسی و آموزش مهارتهای زناشویی و بلوغ در افراد نابینا» که نخستین کتاب حائز جایزه برتر «دهمین جشنواره رشد» سال 1392 و سومین کتاب نیز حائز جایزه کتاب برتر پانزدهمین جشنواره رشد در سال 1396 است نیز از جمله فعالیتهای علمی اینجانب است. در چندین نوبت به عنوان نابینای برتر انتخاب شده و افتخار دارد در زمینه کودکان استثنایی مشغول به ارائه خدمات است و نیز در امر تدریس دانشگاه و ارائه خدمات مشاوره گام برداشته است. از جمله کارهایی که بیش از همه نسبت به آن علاقه دارم تأسیس مهدکودک و پیشدبستان است که در آن خدمات آموزشی به فرزندان این مرز و بوم ارائه میگردد.به سبب اشتیاق فراوان به انتقال دانش وتجربیات،از سال 1388تاکنون در دانشگاه های پیام نور ماهدشت،دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی ودانشگاه پیام نور هشتگرد مشغول به تدریس دروس مختلف روانشناسی می باشم. -------------------------------------------------------------------------- رزومه علمی، پژوهشی و اجرایی سوابق تحصیلی • دکترای روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی (1397) • کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی از دانشگاه تهران (1386) • کارشناسی علوم تربیتی با گرایش آموزش و پرورش کودکان کمتوان ذهنی از دانشگاه تهران (1380) عضویت در سازمانها، مجامع، انجمن ها و موسسات • عضو جامعه نابینایان استان البرز (از سال 1378 تا کنون) • عضو شورای صنفی دانشگاه تهران (از 1378 تا 1379) • عضو سازمان نظام روانشناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران و دارای پروانه فعالیت با شماره پروانه 1856 از سال 1388و ارائه خدمات مشاوره فردیدر دفتر مشاوره ماهدشت کرج • عضو هیئت مدیره انجمن علمی-فرهنگی دانشجویان و دانشآموختگان نابینای ایران (از 1379 تا 1389) • عضو انجمن علمی-فرهنگی دانشجویان و دانشآموختگان نابینای ایران (از 1379 تا 1389) • عضو شبکه تشکلهای زنان جمهوری اسلامی ایران (از 1387 تا 1389) • عضو هیئت مدیره شورای مرکزی تشکلهای نابینایان و کمبینایان ایران (از 1388 تا 1389) • عضو هیئت مدیره موسسه اجتماعی افراد نابینای البرز، مانا (از 1391 تا 1394) • عضو موسسه اجتماعی افراد نابینای البرز، مانا (از 1391 تا 1394) • عضو ستاد نماز جمعه ماهدشت (مشغول به همکاری) • عضو شورای عالی زنان استان البرز (مشغول به همکاری) سوابق حرفهای و تخصصی • مدیر عامل انجمن علمی -فرهنگی دانشجویان و دانشآموختگان نابینای ایران (از 1379 تا 1389) • کارشناس امور بینالملل موسسه احیای کودکان استثنایی (از 1379 تا 1392) • مسول کانون نابینایان پویان (1385) • دبیر شورای مرکزی تشکلهای نابینایان و کمبینایان ایران (از 1386 تا 1389) • همکاری در مرکز مشاوره دانشگاه تهران (از 1387 تا 1388) • تدریس در دانشگاه پیام نور واحد ماهدشت (از 1388 تا 1393) • مدیرعامل موسسه اجتماعی افراد نابینای البرز، مانا (از 1391 تا 1394) • مسول اجرایی مرکز نیکوکاری ماهدشت (از 1392 تا1396) • کارشناس و روانشناس برنامههای رادیویی رادیو شهرکرد (از 1392تا کنون) • مدیر مهد کودک و پیش دبستانی نورالهدی (از 1393 تا کنون) • کارشناس و روانشناس برنامه رادیو ایران (1394) • کارشناس و روانشناس سیمای البرز (1395) • همکاری با جمعیت هادیان آفتاب (1386) • تدریس در دانشگاه پیام نور ماهدشت (از 1388 تا 1392) • تدریس در دانشگاه پیام نور هشتگرد (از 1394 تا کنون) • تدریس در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی (از 1395 تا کنون) سوابق تدریس و سخنرانی • مدرس دروس تخصصی کارشناسی: روانشناسی کودکان استثنایی، روانشناسی شخصیت، روانشناسی رشد1 و 2، روانشناسی عمومی 1 و 2، اصول و مبانی مشاوره و راهنمایی، کاربرد آزمونهای روانی، روانشناسی احساس و ادراک، زبانآموزی، روانشناسی فیزیولوژیک، فلسفه علم روانشناسی، روانشناسی سازمانی، روانشناسی صنعتی، روانشناسی کودکان کمتوان ذهنی، متون تخصصی روانشناسی به زبان انگلیسی، متون تخصصی روانشناسی کودکان استثنایی به زبان انگلیسی، روشهای اصلاح و تغییر رفتار کودکان استثنایی، روانشناسی کودکان ناسازگار، روانشناسی افراد نابینا، بهداشت روانی کودکان استثنایی، مباحث اساسی در روانشناسی، روانشناسی خانواده • مدرس کارگاه آموزشی سبکها و مهارتهای ارتباطی (1386) • مدرس کارگاه آموزشی شیوههای صحیح تربیت کودکان مهدکودک (1391) • مدرس کارگاه آموزشی کنترل خشم در کودکان سنین پیشدبستان (1392) • مدرس کارگاه آموزشی با موضوع تفاوتهای زنان و مردان در ناحیه بسیج خواهران جوادالائمه کرج (1392) • مدرس کارگاههای آموزشی شش جلسهای با موضوعهای خانواده، نوجوانان، جوانان، بزرگسالان، شرایط قبل از ازدواج، انتخاب زوج و شیوه تربیت فرزندان در حوزه حضرت امالبنین ماهدشت کرج (1392) • مدرس کارگاه آموزشی کلیدهای آموزشی تربیت جنسی کودکان سنین پیشدبستان (1393) • مدرس کارگاه آموزشی ریشهیابی علل دروغگویی کودکان (1395) • مدرس کارگاه آموزشی علل وابستگی کودکان (1395) • مدرس کارگاه آموزشی روابط دختران و پسران (1395) • مدرس کارگاه آموزشی فضای مجازی، فواید و مضرات (1395) • مدرس کارگاه آموزشی فرزند پروری آگاهانه (1395) • مدرس کارگاه آموزشی ازدواج افراد نابینا و کمبینا در همایش ملی جامعه بینا، شهروند نابینا (1396) • سخنران جلسه سخنرانی با موضوع نحوه رفتار با وابستگی فرزندان در آغاز سال تحصیلی مهد کودک و پیشدبستانی (1396) • سخنران جلسه سخنرانی با موضوع مادر بزرگ، پدربزرگهای نازنین بدانید (1396) • سخنران جلسه سخنرانی با موضوع اهمیت بازی کودک، بازی والدین با کودک (1396) • سخنران جلسه سخنرانی با موضوع مهارتهای پدری و مادری (1396) • سخنران جلسه سخنرانی با موضوع بازی و اسباب بازی (1396) • سخنران جلسه سخنرانی با موضوع احساس ناکامی در کودکان و اصول محبت به کودکان (1396) جوایز و افتخارات: • نابینای موفق استان تهران (1387) • احراز جایزه نخست جشنواره سفرههای ایرانی (1391) • دریافت کننده جایزه ویژه دهمین جشنواره کتابهای آموزشی رشد به خاطر تألیف کتاب نابینایی و زندگی مستقل (1392) • نابینای موفق شهرستان کرج (1393) • دانشجوی نمونه نابینای دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی (1394) • دریافت تقدیرنامه به جهت کسب عنوان تقدیری در گروه داوری مدیریت خانواده و بهداشت و کودکیاری در پانزدهمین جشنواره کتاب رشد برای کتاب روانشناسی و آموزش مهارتهای زناشویی و بلوغ افراد نابینا (1396) • دریافت لوح تقدیر از سازمان بهزیستی استان البرز به جهت اکتساب مقطع دکتری تجربیات علمی • عضو کمیته علمی نخستین همایش علمی-فرهنگی دانشجویان و دانشآموختگان نابینای ایران (1380) • عضو کمیته علمی و هیئت داوران دومین همایش علمی-فرهنگی دانشجویان و دانشآموختگان نابینای ایران (1381) • عضو کمیته علمی سومین همایش علمی-فرهنگی دانشجویان و دانشآموختگان نابینای ایران (1383) • مشارکت علمی با داوری مقالات در سومین همایش ملی جامعه بینا شهروند نابینا (1386) • عضو کمیته علمی نخستین همایش اشتغال افراد با آسیب بینایی«ضرورتها، آسیبها و راهکارها» (1388) • عضو کمیته علمی و هیأت داوران همایش ملی جامعه بینا، شهروند نابینا (1394) تجارب اجرایی • دبیر اجرایی نخستین همایش علمی-فرهنگی دانشجویان و دانشآموختگان نابینای استان تهران (1379) دبیر اجرایی نخستین همایش علمی-فرهنگی دانشجویان و دانشآموختگان نابینای ایران (1380) • دبیر اجرایی دومین همایش علمی-فرهنگی دانشجویان و دانشآموختگان نابینای ایران (1381) • دبیر اجرایی نخستین سمینار روانشناسی رنگها و نابینایان (1382) • دبیر اجرایی نخستین همایش حمایت حقوقی معلولان در نظام ملی و بینالمللی با رویکردی به نابینایان (1382) • دبیر اجرایی سومین همایش علمی-فرهنگی دانشجویان و دانشآموختگان نابینای ایران (1383) • دبیر اجرایی نخستین سمینار تشخیص زودرس سرطانهای خاص در بانوان نابینا (1383) • دبیر اجرایی چهارمین همایش علمی-فرهنگی دانشجویان و دانشآموختگان نابینای ایران (1384) • دبیر اجرایی پنجمین همایش علمی-فرهنگی دانشجویان و دانشآموختگان نابینای ایران (1385) • دبیر اجرایی نخستین همایش ملی فنآوری اطلاعات و معلولین با رویکردی به نابینایان (1385) • دبیر اجرایی نخستین همایش بینالمللی و دومین همایش ملی فنآوری اطلاعات و معلولین با رویکردی به نابینایان (1386) • برگزار کننده کارگاه آموزشی شناخت ویژگیهای ذهنی و رفتارینابینایان و تطابق کاربریآن در ساخت تجهیزات، نرمافزار و سختافزار (1386) • دبیر اجرایی نخستین همایش بررسی علل طلاق در جامعه نابینای ایران (1387) • دبیر اجرایی نخستین همایش اشتغال افراد با آسیب بینایی«ضرورتها، آسیبها و راهکارها» (1387) • برگزار کننده کارگاه آموزشی سنت چهارشنبه سوری و نابینایان (1388) • اشتغال به عنوان روانشناس به صورت حضوری و تلفنی در کلینیکهای روانشناختی تهران و ماهدشت کرج • همکاری افتخاری با فرهنگسراهای دانشجو (شفق)، کار و نور به عنوان مسول هماهنگی امور نابینایان • همکاری افتخاری با موسسات خیریه نابینای عصای سفید و دارالاکرام به عنوان روانشناس همکاری با بنیاد توانگران کارآفرین نور در برگزاری نخستین همایش سراسری توانمندیهای علمی-پژوهشی نابینایان (1392) همکاری در جشنواره فجر (1394) • همکاری با مدارس در اجرای طرح مبین در مدارس شهر ماهدشت (1396) مقالات و انتشارات • تألیف کتاب نابینایی و زندگی مستقل (1391) • تألیف کتاب کودکان پیشدبستانی با آسیب بینایی (1392) • تألیف کتاب روانشناسی و آموزش مهارتهای زناشویی و بلوغ افراد نابینا (1393) • بررسی رابطه تجربه رایانه و مهارتهای اجتماعی با خودکارآمدی دانشآموزان نابینا در مجله علمی-پژوهشی پژوهشهای کاربردی روانشناختی دانشگاه تهران • بررسی مقایسه ویژگیهای زیستی و شناختی مادران دارای یک فرزند با آسیب بینایی با مادران دارای بیش از یک فرزند با آسیب بینایی و مادران کودکان عادی در مجله علمی-پژوهشی مطالعات ناتوانی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران • بررسی مقایسه رضامندی زوجیت مادران دارای یک فرزند با آسیب بینایی با مادران دارای بیش از یک فرزند با آسیب بینایی و مادران کودکان عادی در مجله علمی-پژوهشی افراد استثنایی دانشگاه علامه طباطبائی مقایسه ویژگیهای خلقی و مولفه های تعامل زناشویی در مادران با توجه به گستره آسیب بینایی در فرزندان در مجله علمی-پژوهشی روانشناسی بالینی و شخصیت حضور در کارگاها و دورههای آموزشی • اصول و روشهای مشاوره تحصیلی، مدرس دکتر رحمت ا... نورانیپور (1390) • مداخله در بحران، مدرس دکتر ناصر صبحی قراملکی (1391) • درمان فراتشخیصی (رویکرد یکپارچهنگر): آشنایی با نظریه و کاربرد، مدرس دکتر ابوالفضل محمدی (1391) • رفتاردرمانی شناختی سبک اصول و مبانی، مدرس دکتر حسن حمیدپور (1392) • رفتاردرمانی شناختی اعتیاد، مدرس دکتر حمید پورشریفی (1392) • سواستفاده جنسی کودکان فرمولبندی و مداخلات، مدرس دکتر حمید یعقوبی (1392) • خیانتهای زناشویی سببشناسی و مداخلات روانشناسی، مدرس دکتر مجید محمود علیلو (1392) • کاربرد مهارتهای زناشویی پایه در خانواده و زوج، مدرس دکتر ناصر صبحی قراملکی (1393) • راهبردهای یادگیری تا یادگیری، مدرس دکتر حمیدرضا حسنآبادی (1393) • رفتاردرمانی شناختی برای اختلالات شایع شخصیت، مدرس دکتر ابوالفضل محمدی (1393) • دوره آموزشی مهارتهای تدریس در آموزش عالی، دانشگاه جامع علمی کاربردی واحد استانی البرز (1396) گواهینامههای اخذ شده گواهی گذراندن 440 ساعت زبان انگلیسی در کانون زبان ایران (1382) گواهی حضور در نخستین همایش سراسری توانمندیهای علمی پژوهشی نابینایان و کمبینایان در شیراز (1392) • گواهی حضور در کنفرانس علمی یک روزه حمایت روانی و اجتماعی • در بلایا دارای امتیاز بازآموزی (1392) • گواهی حضور در دوره آموزشی مدیریت جهادی مرکز پیام فنآوران پیشرو (1393) • گواهی حضور در دوره آموزشی مدیریت سرمایه اجتماعی مرکز پیام فنآوران پیشرو (1393) • گواهی حضور در دوره آموزشی اقتصاد مقاومتی سازمان مدیریت و برنامهریزی البرز (1394) • گواهی حضور در دوره آموزشی ارتقا مهارت مدیران در مهدهای کودک سازمان بهزیستی (1396) • گواهی حضور در دوره آموزشی مهارتافزایی مهدوی ویژه مربیان و مدیران مهد و پیشدبستانی در حوزه علمیه قم (1396) • گواهی صلاحیت مدرسی دانشگاه پیام نور استان البرز (1396) • دریافت موافقت اصولی تأسیس مهدکودک (1396) • گواهی حضور در سومین همایش ملی جامعه بینا شهروند نابینا (1396) علاقهمندیها • ورزش • مطالعه و پژوهش • موسیقی • سفر • انجام امور خیرخواهانه ---------------------------------------------------------------------------------- مصاحبه دفتر فرهنگ معلولین با خانم مریم اصغری توضیح مریم اصغری در آغاز جوانی نابینا شده ولی هیچگاه ناامید نشده و تلاش کرده خودکفا و مستقل شود و عنصر سودمندی در جامعه بشود. در مشاوره و در مهارتهای زندگی تجاربش را به صورت کتاب منتشر کرده است. او میتواند الگوی مناسبی برای نوجوانان و جوانان باشد. به همین دلیل تلاش شد مصاحبهای با او داشته باشیم. این گفتوگو توسط مریم قاسمی اجرا شد و سعید محمدیاری پیاده کرده است. تاریخ مصاحبه فروردین 1400 است. متن گفتوگو * لطف کنید خودتان را معرفی کنید. ـ مریم اصغری دارای دکترای تخصصی روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی و متولد سال 1357 هستم. * لطفاً درباره محل و نحوه تحصیل خود از ابتدایی تا دانشگاه توضیح بدهید. ـ با توجه به اینکه من بعداً مشکل بینایی پیدا کردم، ابتدایی را در تهران خواندم، سال پنجم به کرج رفتم. راهنمایی و دبیرستان را در مدرسه زینب کبری(سلام الله علیها) ماهدشت تحصیل کردم. در سال 1376 در دانشگاه تهران دانشکده روانشناسی علوم تربیتی، رشته علوم تربیتی گرایش کودکان کمتوان ذهنی پذیرفته شدم و در سال 1380 با اخذ لیسانس فارغالتحصیل شدم. فوقلیسانس را در همان دانشگاه رشته روانشناسی تربیتی گذراندم. ورودی 1384 و فارغالتحصیل 1387 بودم. دکترا هم دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی بودم. ورودی سال 1393 و با دفاع در بیستم فروردین 1398 از رسالهام، دکترا گرفتم. * علت مشکل بیناییتان را میتوانم بپرسم و دقیقاً از چه سالی شروع شد؟ ـ از شش سالگی با تنبلی چشم مراجعه به پزشک داشتم، ولی حاد شدن مسأله از سیزده سالگی بود و هفده، هجده سالگی به اوجش رسید. به همین دلیل، تغییر رشته دادم در دوره دیپلم از علوم تجربی به علوم انسانی. در هفده هجده سالگی به خاطر بیماری استارگارد (ضعف سلولهای شبکیه) نابینا شدم. نوع بیماری را بعداً پروفسور درخشان شدید تشخیص داد. * شما ظاهراً مدیر موسسه مانا هم هستید. در مورد موسسهتان توضیح میدهید برای ما، که چه شد که اصلاً این موسسه را تأسیس کردید و فعالیتهایش به چه صورتی است؟ ـ این موسسه سال 1395 منحل شد. * در این موسسه در حوزه روانشناسی فعالیت داشتید، درست است؟ ـ موسسه مانا موسسه اجتماعی بود برای افراد با آسیب بینایی. کلاً کار شبکهای مرتبط با نابینایان را من از سال 1379 شروع کردم، انجمن علمی فرهنگی دانشجویان و دانشآموختگان نابینای ایران، جزء موسسین، هیأت مدیره و مدیرعامل بودم تا سال 1389. بعد هم که 1393 1394 بود که این موسسه را تأسیس کردیم، اما به دلیل حالا ظرفیتهایی که ما فکر میکردیم میشود ایجاد کرد، ولی پاسخگو نبود در ماهشهر کرج دیگر منحل شد. ولی من خودم در زمینه مشاوره بهطور خاص فعالیتم را از سال 1389 به این سمت ادامه دادم، چه تدریس در دانشگاه در زمینه روانشناسی و بعد کار مشاوره و کار آموزش، نه در مدرسه و موسسه نابینایان، بلکه آموزش در مهدکودک و پیشدبستان و مدرسه. * یعنی خودتان مرکز مشاوره هم دارید؟ ـ دفتر مشاوره و تیم مشاوره دارم، البته اعم از حضوری و تلفنی. * کتابها و مقالاتی که تا کنون تألیف کردهاید، لطفاً معرفی کنید؟ ـ بله، سه تا کتاب در زمینه افراد با آسیب بینایی، کتاب «نابینایی و زندگی مستقل»، کتاب «کودکان پیشدبستانی با آسیب بینایی» و کتاب «مهارتهای زناشویی و مهارتهای ازدواج و بلوغ در افراد با آسیب بینایی»، که کتاب اول و سوم از جشنواره کتابهای آموزشی رشد هم جایزه ویژه گرفت. مقالاتم هم که در ارتباط با بچههای با آسیب بینایی بوده است. چهار پنج مقاله داشتم که همگی در مجله علمی پژوهشی چاپ شدند. * به نظر شما مهمترین مشکلاتی که در جامعه نابینایان الآن دوستان با آن روبرو هستند چه چیزهایی است؟ از دیدگاه روانشناسی یا مباحث دیگر؟ ـ فقر فرهنگی، عدم شناسایی درست و دقیق به دور از افراط و تفریط افرادی که آسیب بینایی دارند نسبت به جامعه، نداشتن امکانات به روز و محدودیتهای رفت و آمد و اشتغال از مهمترین مشکلات جامعه ما است. البته اشتغال و ازدواج هم ریشه فرهنگی دارد و اگر مسأله بُعد فرهنگی و فقر فرهنگیاش از بین برود، دیگر فردی که آسیب بینایی دارد محدود نمیشود. یا حتی فردی که مشکل بینایی ندارد و میخواهد با یک فرد با آسیب بینایی ازدواج بکند، درگیر مخالفتهای شدید خانوادهاش نمیشود. مشکل اصلی در فرهنگ است. * به نظر شما سازمان بهزیستی تا چه اندازه توانسته به رفع مشکلات و موانعی که در جامعه برای نابینایان و دیگر معلولین موجود است، کمک کند؟ ـ سازمان بهزیستی قدمهای خوبی برداشته و برمیدارد. ولی کافی نیست. مشکلات زیاد است و یک اداره به تنهای نمیتواند. جامعه و همگان باید احساس مسئولیت کنند و به کمک بشتابند. اما مردم و دیگر نهادها باید توجیه شوند، از این نظر آموزش و فرهنگسازی به هر کاری تقدم دارد. حتی قانون به تنهایی نمیتواند، مشکلات را رفع کند، اجرا کننده که آشنا و مجرب باشد باید قانون را اجرا کند. * شما رزومه یا زندگینامهای دارید که منتشر شده باشد و در اختیار ما قرار دهید؟ ـ من یک رزومه شش هفت صفحهای دارم که برایتان در واتساپ ارسال میکنم. * در زمینههای دیگر مهارت یا تخصصی دارید که ذکر نشده باشد؟ ـ من همه را به طور کامل و دقیق در رزومه آوردهام. زبان انگلیسیم خوب است. اما در مشاوره، همه هنرم صحبت کردن است، کار خاص دیگری ندارم. * برای تدریس در دانشگاه در پذیرش شما مشکلی وجود نداشت، در برخورد با اساتید دیگر، رئیس دانشگاه و دانشجویان؟ ـ دانشجویان و اساتید و اینها هیچ مشکلی نبود. چون همکاران من اکثراً روانشناس بودند و به هر حال یک واحدهایی از کودکان استثنایی گذرانده بودند مشکل خاصی نبود و خیلی هم تعامل خوبی داشتیم. ولی بحث حراست و درواقع بحث گزینش همواره بوده. در سه تا دانشگاه متفاوت، دانشگاه آزاد، دانشگاه پیام نور، دانشگاه علمی کاربردی، در هر سه تایش که من تدریس داشتم و دارم، ورودش سوالهای عجیب و غریب «شما چطور میخواهید روابط با دانشجویانتان را مدیریت کنید؟ چطوری میخواهید کلاس را مدیریت کنید؟ از تخته استفاده نمیکنید، جایگزینهایتان چه است؟ سوالها را شما چطور میخواهید جواب بدهید؟» اصلاً یک مسائلی که تأثیرگذار نیست را مطرح میکنند. مثلاً از من سوال میکنند که «در رفت و آمد مشکل نخواهید داشت؟» مگر منی که میخواهم بیایم درس بدهم نمیدانم که رفت و آمد دارم؟! رفت و آمد یک مسأله شخصی است و من باید حل و فصلش بکنم، نه گزینش دانشگاه. * دقیقاً، و کسی که تا این مقطع از تحصیلات رسیده دیگر فکر کنم این سوالات یک مقدار بیمعنی باشد. چون همه مشکلات را پشت سر گذاشته و میداند که باید چطور مدیریتشان کند. ـ دقیقاً، اشتباه مجموعه ما همین است. شاید برای شما جالب باشد، من برای مصاحبه دانشگاهی که قبول شده بودم، مصاحبه ورودی رفته بودم، بجای اینکه از من سوال علمی بشود، از من میپرسند «شما کرج هستی، میخواهی بیایی تهران، برای رفت و آمد مشکل نداری؟» گفتم من لیسانس و فوقلیسانسم را هم تهران خواندهام. درست است من بعداً مشکل بینایی پیدا کردهام، درست است من خیلی مهارتهای جهتیابیم به اندازه کسی که از ابتدا مشکل بینایی داشته قوی نیست و خیلی مسلط نیستم، ولی از راههای خودم استفاده کردهام و حل و فصلش کردهام، و دیگر دلیلی ندارد که در جلسه مصاحبه علمی مقطع دکترا از یک دانشجو سوال بشود که «برای رفت و آمدت مشکل خواهی داشت یا نخواهی داشت؟» و همین برمیگردد به فقر فرهنگی متأسفانه. * توصیهای دارید برای دوستانی که مثل شما دچار مشکل بینایی هستند، حالا بهطور ویژهتر بخواهند در جامعه پیشرفت بکنند و به نوعی مستقل بشوند؟ ـ ببینید من در کتاب نابینایی و زندگی مستقل که ریشه و استارتش از یک دیدگاه یکی از اساتید دانشگاه که مدیونش هستم، چون باعث شد من بعداً در آن زمینه کار بکنم و حتی کتاب بنویسم، از آنجا برمیآید، این است که منِ نابینا منِ دارای هر معلولیتی اگر میخواهم در جامعه خودم بروم جلو و پیشرفت بکنم باید فکرم مستقل باشد و تلاش بکنم زندگیم مستقل بشود. ولی این به این معنی نیست که چون اگر ببینم خوب نمیتوانم بریل بنویسم، خوب نمیتوانم عصا استفاده کنم، خوب نمیتوانم به تنهایی بروم بیایم، آیا باید از زندگیم کنار بروم و در خانه خودم را ایزوله بکنم. اگر فردی میخواهد پیشرفت بکند، باید بداند در این مسیر زمین خوردن دارد، افتادن دارد، ولی بعد از آن بلند شد و راه دادن را ادامه داد، حتماً به موفقیتهایی میرسد. اگر واقعاً کسی میخواهد کارش را ببرد جلو و برای خودش یک تغییر اساسی ایجاد بکند، همه اینها را باید تحمل کند. ولی در کنار آن تلاش خودش را، همت خودش را، حضور اطرافیان است و دیدگاهها امروزه نسبت به معلولیت خیلی نسبت به آن سالهایی که تازه ما وارد دانشگاه شده بودیم سال 1376 اینها خیلی متفاوت شده، خیلی شرایط بهتر شده. بخواهند، یا علی بگویند، شروع کنند و اصلاً فکر نکنند که باید همه امکانات مهیا باشد، بعد من بروم و شروع به یک اقدامی بکنم و استارت یک هدفی بکنم در زندگیم. اگر که بخواهند منتظر باشند که همه این امکانات آماده بشود آن روز هیچ وقت نمیرسد. * به نظر شما نقش خانواده و افراد جامعه در پیشرفت یک فردی که دارای معلولیت است تا چه میزان است؟ ـ خانواده، جامعه، دوستان، اقوام، همه موثرند. یعنی خانواده که حرف اول و آخر را میزند، و خیلی کمک میکند. مخصوصاً بُعد مثبتش را بگوییم، وقتی که یک خانواده حامی، در تنگناهای زندگی، در فشارهایی که به یک فرد وارد میشود، در بحث تحصیلش، رفت و آمدش، آرامشبخشیهایی که میتواند به همراه داشته باشد خیلی دخیل است. همچنان که خانواده من همینطور بودند. ولی به هر حال خانوادههایی هم هستند که شاید جلوگیری بکنند از پیشرفت یک فرد. حتماً اگر فرد نابینا یا معلول دیگری یک چنین شرایطی را دید، باید به یک مشاوره مراجعه بکند تا با خانوادهاش صحبت بکنند که خانواده همراهی داشته باشند. جامعه هم اینقدر مهم است که دیگر اصلاً در موردش من صحبت نکنم بهتر است. جامعه آگاه جامعه همراه میشود. جامعهای که بتواند امکانات و توانمندیهای یک فرد با معلولیت را ببیند، و در کنار آن بداند که از چه راهی به درستی او را همراهی بکند، یا اگر حداقل نمیخواهد همراهی بکند زخم هم برای او ایجاد نکند و نمک هم روی زخم فرد نپاشد. یک چنین شرایطی ما فراهم بکنیم، و قطع به یقین اینها همهاش برمیگردد به آموزش و اطلاع رسانی. خود افراد با آسیب بینایی یا حالا سایر معلولیتها هم خیلی نقش مهمی دارند. یک موقعی است که به من میگویند «میخواهی کمکت بکنم؟» میتوانم به شدت و با لحن خیلی بد بگویم «نه»، یک موقع هم میتوانم بگویم که «من مسیرم را بلدم، ولی خوشحال میشوم اگر هم مسیر هستیم یک مسیری را باهم باشیم.» این دو برخورد خیلی با همدیگر متفاوت هستند، و حداقلش این است که وقتی آن فرد جدا میشود احساس خوبی دارد از اینکه به یک نفر کمک کرده، یک نکته هم یاد گرفته. نه اینکه بشود مثال فردی که یک بار به من همینطوری گفته بود، به این شکل جوابش را دادم، گفت «من در فلان جا به یک نفر گفتم، با عصبانیت گفت نه، من خودم بلدم. مگر من از شما کمک خواستم؟» و من به خودم گفته بودم دیگر به هیچ فردی کمک نکنم. پس خود ما هم در تبلور توانمندیها و آگاهیبخشیهای جامعهمان به عنوان یک معلول موثر هستیم. * اگر مطلبی باقی مانده که بیان کنید، میشنویم. ـ شما همه سوالها را به دقت فرمودید، من هم سعی کردم جواب بدهم. فقط نکته مهم این است که افرادی که میخواهند حالا در جامعه کنونی ما تلاش بکنند و پیش بروند، حتماً و حتماً خودشان را با علم روز، زبان انگلیسی، دانستن کامپیوتر و مجهز بودن به اطلاعات فنی گوشیهای هوشمند به هر حال تجهیز بکنند، که اگر بخواهند پیشرفت بکنند به این سه شاخصه خیلی نیاز دارند. یعنی فکر نکنند «خب میایستم فلان جا، یکی برایم این کار را انجام میدهد.» حداقلها را بدانند و مطلع باشند و به آن تسلط پیدا کنند، تا بتوانند پیشرفتهای بهتر و سریعتری را شاهد باشند. * لازم است در پایان از شما تشکر کنم که در این گفتوگو شرکت کردید. |
تاریخ ثبت در بانک | 28 فروردین 1400 |
فایل پیوست |