کد pr-1325  
نام مهین  
نام خانوادگی رئیسی روحانی  
سال تولد 1315  
وضعیت جسمی ناشنوا  
نوع فعالیت هنری  
تحصیلات ابتدایی  
مهارت خیاطی و آرایشگری  
کشور ایران  
استان تهران  
توضیحات همسر آقای رضاقلی شهیدی
 
متن زندگی نامه لطفاً بیوگرافی خود را به طور کامل شرح دهید ؟
من مهین رئیسی روحانی هستم متولد 1315 اهل تهران ، پدرم اهل آمل و مادرم اهل تهران است. من در سن 5 سالگی پدرم را از دست دادم از پدرم خاطره چندانی ندارم اما وقتی می خواستند او را به خاک بسپارند دقیقاً یادم است و هرگز از خاطرم پاک نمی شود. ناشنوایی من مادرزادی است و پنج برادر دارم که یکی از آنها همانند من ناشنوا و دو خواهر است.
در سن 14 سالگی به کمک و تشویق دایی ام آقای اباصلتی به مدرسه ناشنوایان، پیش جبار باغچه بان رفتم و به طور کل تحصیلاتم در سطح پنجم ابتدایی است.

لطفاً از جبار باغچه بان و سالهای درس و مدرسه خاطره ای بیان کنید؟
جبار باغچه بان برای من و بچه های دیگر زحمت زیادی کشیده بود وقتی او بیمار بود خیلی ناراحت شدم و در بیمارستان حضور داشتم و در زمان خاکسپاری او جمع زیادی از ناشنوایان در آنجا جمع شده بودند. خداوند ایشان را غرق رحمت کند. روی هم رفته انسانی مهربان بود و از خود گذشتگی فراوانی داشت.
در رابطه با مدرسه با هم سن و سالان خودم باید بگویم خیلی شیطان و بازی گوش بودم واقعاً لحظات شیرینی بود. ما دو شیفته درس می خواندیم از صبح تا 1 بعد از ظهر و بعد از صرف ناهار در منزل دوباره به مدرسه می رفتیم ساعت پایانی درس 4 بعدازظهر بود. به هرحال روزگار شیرینی را سپری کردم. براستی اگر باغچه بان نبود هیچ گلی رشد نمی کرد و هیچ آبی نبود که گلی را برویا ند.

شما با همسرتان چگونه آشنا شوید ؟
من آن موقع به ورزش خیلی علاقه داشتم تا اینکه به کمک یکی از دوستان نامه ای از طرف باشگاه ورزشی به درب منزلمان آمد مبنی براینکه من می توانم در باشگاه فعالیت کنم خوشحال شدم. در این باشگاه به دختران ناشنوا آموزشهایی از قبیل : تنیس، بدمینتون و … می دادند. این دختران تحت نظر من تمرین می کردند این باشگاه ثریا نام داشت که در خیابان حافظ واقع شده بود. در این باشگاه با آقای شهیدی از اعضای فعال فدراسیون بود آشنا شدم البته جداگانه کار می کردیم. فقط روزهای اردویی با او و جمعی از دختران و پسران به پیک نیک می رفتیم این برنامه ها ادامه داشت و یکدیگر را خوب شناختیم تا اینکه ما به هم علاقمند شده و در سال 1337 به عقد هم در آمدیم. در مراسم ازدواجمان جبار باغچه بان و ثمینه خانم و خانواده او هم شرکت داشتند و خیلی هم راضی بودند.

شما چند فرزند دارید ؟
سه فرزند دارم همه آنها ناشنوا بوده و ازدواج کرده اند حتی دامادهایم و عروسم نیز ناشنوا هستند و دو فرزند از دختر بزرگترم سالم می باشند دختر بزرگترم شبنم دارای لیسانس و دبیر خیاطی دوره راهنمایی دختران ناشنوا است و دختر دیگرم شیدا دیپلمه و کارمند سازمان آب و فاضلاب است پسر کوچکترم شهرام دیپلمه فنی برق و در خارج از کشور زندگی می کند و در حال حاضر تحصیلات خود را ادامه می دهد و به کار کامپیوتر مشغول است و اکنون من به فرزندانم افتخار می کنم.

لطفاً از شخصیت خودتان برای ما بیان کنید ؟
به طور کل من آدم صبوری هستم تا آنجا که ممکن باشد تحمل می کنم. زندگی ما آن زمان خیلی ساده بود. آن زمان به رشته خیاطی و آرایشگری خیلی بسیار علاقه داشتم و به حمدا… هردو را گذراندم و اکنون فرد موفقی هستم و همه اینها را در وهله اول مدیون خداوند که باعث این همه موفقیت من شده و بعد همسرم می دانم. در هر حال سپاس گوی خداوند و شوهرم هستم.

هم اکنون شما به عنوان یک ناشنوا انجمن را چگونه می بینید ؟
خیلی عالی است برنامه هایش به نفع بچه هاست. در انجمن به درد بچه ها دلسوزانه رسیدگی می شود خیلی خوشحالم که همه کسانی که در انجمن فعالیت می کنند با عاطفه بوده و دلسوزانه کار می کنند.

آیا پیشنهادی برای بهتر شدن برنامه های انجمن دارید ؟
من دلم می خواهد که انجمن به امید خداوند فضای بزرگتری داشته باشد تا بتوانیم برای بچه ها جشنهای مختلف مثل عروسی ، تولد و …… را برگزار کنیم و همین طور دوست دارم حداقل ماهی یکبار برنامه ای ترتیب داده شود تا خانم ها دور هم جمع شوند و باهم درد دل کنند اگر این کار عملی شود خیلی زیباست.

در آخر ضمن تشکر از شما اگر پیشنهادی دارید بفرمائید ؟
حرف خاصی ندارم. فقط می خواهم بگویم که کار مجله شما بسیار عالیست چون همه از خواندن آن آگاه می شوند. اگر ممکن است از حوادث های روز هم در مجله بیفزایید خیلی ممنون می شوم و ضمن تشکر ، امیدوارم که شاهد موفقیتهای روز افزون شما جوانان باشیم و ما جامعه ناشنوایان به وجود هم افتخار کنیم و سربلند از امتحان الهی بیرون آییم.
منبع: وب سایت انجمن خانواده ناشنوایان، مصاحبه کنندگان: بهناز ستوده و حامد عابدین زاده و رضا محمودی، 15 شهریور 1388

 
تاریخ ثبت در بانک 22 فروردین 1395  
فایل پیوست
تصویر