کد | sr-44545 |
---|---|
عنوان اول | وضعیت مستمری معلولان |
نویسنده | رقیه بابایی |
نوع | الکترونیک |
مقاله نشریه | ماهنامه الکترونیکی پیک توانا |
شماره پیاپی | 5 |
سال | 1398شمسی |
شماره صفحه (از) | 15 |
شماره صفحه (تا) | 16 |
زبان | فارسی |
توضیحات |
سازمان بهزیستی به عنوان تنها متولی معلولان در ایران و نماینده دولت در رسیدگی به جمعیت معلول موظف به ساماندهی امور معلولان است. این سازمان وظیفه دارد کیفیت زندگی معلولان را ارتقا ببخشید و شرایط حضور آنها در اجتماع را به نحوی شایسته و مطلوب بهبود دهد. اما سوال اینجاست آیا این سازمان به خوبی از عهده وظایف خود برمیآید؟ در این شماره از پیک توانا به مبحث مستمری، فلسفه آن و کارایی آن در زندگی افراد دارای معلولیت پرداختهایم. فلسفه پرداخت مستمری به اقشار خاص واقعیت این است که در همه جوامع، دولتها موظف به تأمین معاش تک تک شهروندانشان هستند. این اتفاق باید از شکل صحیح آن یعنی ایجاد فضایی برای اشتغال صورت گیرد. در این روش خود جوامع نیز از عملکردشان منتفع خواهند شد. آنها نیروی کار را به کار میگیرند و با پرداخت دستمزد وی هم معاش او را تضمین میکنند و هم در بُعد وسیعتر انتفاع کلان عاید کشور میکنند که این نفع نیز در نهایت شامل همه افراد آن جامعه میشود. اما در همه جوامع همواره افرادی هستند که به دلایل مختلف قادر به استفاده از فضای شغلی ایجاد شده توسط دولت نیستند. به عبارتی توانایی این افراد به قدری پایین است که امکان استفاده از امکانات مهیا شده را ندارند. یکی از این گروهها افراد دارای معلولیت هستند. صرف نظر از اینکه خود معلولان نیز از نظر توانمندی به چندین گروه مختلف تقسیم میشوند و برخی افراد حتی با داشتن معلولیت نیز قادر به اشتغال هستند. وظیفه تأمین زندگی همه افرادی که به دلایلی چون معلولیت جسمی و روانی، سالمندی، بیماری، نداشتن سرپرست و... قادر به مداخله در مناسبات اجتماعی و تهیه مایحتاج خود نیستند به عهده دولتهاست. به عبارت دیگر یکی از موارد مصرف سودهای کلان کشوری که حاصل استفاده از تمام ظرفیتهای موجود در یک کشور است و از کار کردن تمام نیروهای کار کشورها ایجاد میشود تأمین و تضمین زندگی اقشار آسیبپذیر است. به طور شفاف میتوان گفت دولتها وظیفه دارند معاش، درمان، آموزش، حمل و نقل، توانبخشی، تحصیل، پرستاری، ورود به اجتماع و حتی سفر افراد دارای معلولیت را به شکلی آبرومندانه و در خور تأمین کنند. حتی برخی از مشاغل ایجاد شده در کشورها مشاغلی است که دولت آنها را با هدف خدمتدهی به اقشار خاص ایجاد میکنند. به معنای دقیقتر افراد دارای نیازهای خاص نباید در دریافت این خدمات از دولتها دچار احساسات منفی و حس ترحمپذیری بشوند، چرا که یکی از اساسیترین وظایف حاکمیت در هر کشوری رسیدگی شایسته به این افراد است. همچنین دولت در ارائه این خدمات به شهروندان دارای نیازهای خاص نمیتواند با منت و ترحم رفتار کند، انجام این کار وظیفه مسلم دولتهاست و کوتاهی در آن از عدم تدبیر و درایت دولتمردان حکایت میکند. مستمری مفلوک پرور مستمری مبلغی است که به صورت نقدی به مددجویان سازمان بهزیستی کشور طبق ضوابط مربوطه، به صورت ماهیانه و در قالب عیدی سالانه بر اساس دستورالعمل «حمایتهای مالی سازمان» پرداخت میشود. علیرغم دلسوزیهای فراوان مشاهده میشود که پرداخت مستمری به معلولان در کشور ما کمترین شباهتی به فلسفه آن در دنیا ندارد. این مستمری نه آنقدر قوت دارد که ترحم را از چهره دریافت کنندگانش بزداید نه آنقدر زیاد است که غرور افراد را تضمین کند. بلکه آنقدر ناچیز است که خود به خود افراد را مفلوک میپروراند. این مستمری برای حفظ شأن افراد فاکتور مکفی بودن را کم دارد. هر مسئولی که میآید و سکان هدایت سیستمی را در دست میگیرد همچنان به همان روش منسوخ صدقهپرور قدیمی ادامه میدهد. هیچ ردی از تخصیص یارانههای غیرمستقیم و یا حمایت معلولان در چهارچوبهای مختلف جامعه دیده نمیشود. سیستم بهداشت و درمان کشور هنوز معلولان را مانند سایر شهروندان پنداشته و به آنها نگاه مشتری مدارانه دارد، سیستم آموزشی کشور هنوز نتوانسته تفاوتهای دانشآموز معلول و تندرست و آموزشهای موردنیاز هر یک را از دیگری تفکیک کند. دانشگاههای ما همچنان دانشجویان نابینا را جذب میکنند بیآنکه فکری برای سیستم مطالعه آنها و تدریس خود کرده باشند، شهرداریها هنوز کمترین بویی از اصول دسترسپذیری شهری و استانداردهای جهانی آن نبردهاند. به آسانسور با تمام هزینههای بالایی که دارد هنوز به چشم کالای فانتزی و غیر ضرور نگاه میشود و همچنان دست دولت از ارائه ضعیفترین طرحهای کارآفرینی برای معلولان خالی است. معلول در هیچ یک از این سیستمها نقطه تأمل هیچ مسئولی نبوده با این حال مسئولان برای تمام این بیبرنامگیهای خود دستمزدهای کلان از ما میگیرند! کارایی و تأثیر مستمری در زندگی معلولان به گفته مسئولان سازمان بهزیستی در حال حاضر 895 هزار و 241 نفر مستمری بگیر دارای معلولیت تحت حمایت این سازمان هستند. از سویی دیگر مسئولان این سازمان اذعان دارند که مستمری ماهانه بهزیستی برای خانوادههای یک تا پنج نفره به ترتیب 108، 215، 289، 384 و 416 هزار تومان است. (البته این مبالغ مربوط به حدود یک سال گذشته است و پیش از آن مبالغ مذکور کمتر از این بوده است). این مبالغ هر ماه به حساب مددجویان معلول بهزیستی پرداخت میشود بیآنکه تفکیکی بین شدت و نوع معلولیتها و یا نیازهای زنان و مردان معلول صورت گرفته باشد. بسیاری از کارشناسان و حتی مسئولان سازمان بهزیستی نیز بر ناچیز بودن مستمری معلولان اذعان دارند و معتقدند یک فرد معلول با اتکا بر این ارقام قادر به تأمین حتی بخش اندکی از نیازهای خود نیز نخواهد بود. همه یکدیگر را به آینده حواله میدهند، آیندهای که هر چه نزدیکتر میشود وحشتناکتر است، آیندهای که عرصه را تنگتر میکند و اندک اعتبارات افزایش یافته را به سرنوشت همیشگی تقسیم بر هزار مبتلا کرده و در نهایت مستمری این طیف نیز با چند هزار تومان افزایش ناقابل، روی صدر خبرهای روز جای میگیرد و میشود مایه سربلندی مسئولان و حاصل زحمات شبانه روزی! اما واقعیت چیز دیگری است. بسیاری از افراد ضایعه نخاعی برای حفظ بهداشت زخمهای بستر خود هفتهای سه جلسه نیازمند تعویض پانسمان هستند، هر جلسه حدود 50 هزار تومان هزینه دارد که میشود هفتهای 150 و ماهی 600 هزار تومان، به عبارت دیگر مستمری سازمان بهزیستی حتی از عهده هزینه پانسمان یک هفته یک معلول ضایعه نخاعی نیز برنمیآید. مقایسه مبلغ مستمری معلولان با درآمد مسئولان اگر حقوق ماهانه یک مسئول بلند مرتبه که قطعاً برای تعیین مستمری معلولان در عالیترین سطح ممکن قرار گرفته را به طور متوسط 10 میلیون تومان در نظر بگیریم و آن را از هرگونه پاداش، حق مأموریت، اضافه کار و... عاری بدانیم و این رقم را در کنار 108 هزار تومان مستمری ماهانه یک معلول قرار دهیم نتیجه جالبی حاصل خواهد شد. مستمری معلولان دستمزد یک ساعت کاری این مسئولان است. به عبارت دیگر مسئولان برای تعیین نرخ فقر معلولان در هر ساعت کاری، معادل مبلغی که ماهانه به آنها پرداخت میکنند را دریافت میکنند. حالا اگر سایر مزایا و درآمدهای مسئولان عزیز را نادیده بگیریم و فرض را بر این بگذاریم که تنها دریافتی مسئولان همین 10 میلیون تومانی است که ما برایشان معین کردهایم بگذارد بپرسیم عزیز مسئولی که چرخ زندگیات با کمتر از 10 میلیون تومان در ماه پنچر است و از قضا معلولیت هم نداری که نیازمند سیستم معیوب دوا و درمان کشور باشی، مستمری معلولان را با کدام ترازوی انصاف و عدالت وزن میکنی؟ پول نفت به چه کسانی میرسد؟ یک بار دیگر به مبلغ مستمری ماهانه افراد دارای معلولیت توجه کنید. 108، 215، 289، 384 و 416 هزار تومان برای برای خانوادههای یک تا پنج نفره. حالا این مبالغ را در 895 هزار و 241 نفری که به گفته مسئولان بهزیستی مستمری بگیر این سازمان هستند ضرب کنید. مبلغ سالانه آن هم در برابر بریز و بپاشهای بیمعنی و ناتمامی که در بسیاری از حوزهها صورت میگیرد ناچیز است. اما این مبلغ حاصل فروش چند بشکه نفت است و چند صدم فروش نفت بین جمعیت معلول کشور توزیع میشود؟ دستمزد 10 میلیون تومانی عزیزان دارای مسئولیت حاصل فروش چند بشکه است؟ سود ماهانه کدام پول ملی است که هر دوی این هزینهها را تأمین میکند؟ حالا بگویید چه کسانی از داراییهای عمومی، نفت کشور، سرمایههای ملی، ذخایر ارزی، درآمدهای خالص و ناخالص ملی و... بهره بیشتری میبرد؟ نیازمندان واقعی یا معتمدانی که برای تعیین سهم عادلانه و توزیع درست آن بین مردم، برای زدودن فقر از چهره فقرا، برای خروج مستضعفان از تنگدستی به کار گماشته شدهاند؟ آیا پاکدستی و درستکاری جزء گزینههای معیار در گزینش مدیران نیست؟ راستی چند بشکه نفت باید بفروشیم تا دستمزد یک ساعت کاری مسئولان فراهم شود؟ مأخذ ماهنامه الکترونیکی پیک توانا، ش5، ص 15ـ16. |
تاریخ ثبت در بانک | 6 اسفند 1399 |