کد | sr-11289 |
---|---|
عنوان اول | وقتی فعل خواستن با معلولیت صرف میشود |
نوع | کاغذی ، الکترونیک |
مقاله نشریه | روزنامه اطلاعات |
سال | 1395شمسی |
ماه | 5 مهر |
زبان | فارسی |
متن |
هنر دستان پرتوان26معلول کم توان ذهنی از خراسان جنوبی به خارج کشور هم صادر میشود تا فعل خواستن و توانستن در یک کارگاه کوچک و قدیمی صرف شود. خبرنگار مهر می نویسد: از در که وارد شدم، حیاط قدیمی و بزرگی را دیدم، یک طرفم درختان انار کاشته شده بود که معلوم بود چند سال بیشتر از عمر آن نمیگذرد، در آن سو ضایعات آهن به چشم میخورد و پشت درختهای انار ساختمانی قدیمی دیده میشد. در نگاه اول تردید کردم که درست آمده باشم. دوباره به سمت در برگشتم و برای اطمینان نگاهی دوباره به تابلو انداختم: «کارگاه حمایتی تولیدی دستان پرتوان». وارد ساختمان که شدم، تازه متوجه شدم چه مفهومی پشت «دستان پرتوان» نهفته است. از همان در ورودی کیفهای سنتی، پارچههای سنتی، مانتو و نمونه کارهای دیگری از کارکنان این کارگاه با ظرافت خاصی چیده شده بود. تخته ای توجهم را جلب کرد. روی آن لیست سفارش ها که خیلی هم زیاد بودند نوشته شده بود. نمونه کارها را با دقت بیشتری نگاه کردم. قبلاً نمونه این کیفها را در یک سمینار ملی دیده بودم و از همان جا چون کارهای خاص و متفاوتی بودند در ذهنم باقی مانده بود. اصلاً تصورش را هم نمیکردم که این همه ذوق و هنر که بعد از چندین ماه در ذهن من باقی مانده بود به دستان کسانی تولید شده است که به گفته پزشکان کشش ذهنی برخی از آنها بین 50تا 70است. اینجا کارگاه تولیدی است که تنها معلولان ذهنی، جسمی و حتی معلولان دارای سندروم داون در آن کار میکنند. کارگاه حمایتی- تولیدی دستان پرتوان کارگاه خیریه ای است که، به قول مدیر آن، برای ایجاد روحیه خودباوری و وارد کردن معلولان به جامعه ایجاد شده است. این کارگاه از سال 85با 10نفر کار خود را آغاز کرده بود اما امروز تولیدات 36معلول ذهنی و جسمی را به خارج از کشور، از جمله استرالیا و آمریکا، صادر میکند. به سراغ یکی از این کارکنان میروم، از اینکه به من جواب بدهد خجالت میکشد و سرش را روی میز میگذارد اما دوستش به جای او پاسخ میدهد و میگوید: اسمش رقیه است و الان دو سال است که در این کارگاه شولبابافی میکند. مریم یکی دیگر از دخترانی است که به دلیل معلولیت جسمی، نمیتواند سوزن را نخ کند و باید دیگران پای او را روی پدال چرخ بگذارند اما بعد از گذشت 9سال کار در این کارگاه، تولیداتی دارد که حتی مربیان و مسئولان کارگاه را متعجب کرده است و همه می گویند: او نقاشی میکند، به جای گلدوزی. عفت داوری یکی از مربیانی که از سال 88در این کارگاه مشغول آموزش گلدوزی به افراد کم توان ذهنی است، میگوید: مریم دو خواهر دارای معلولیت دارد. آن دو درس میخوانند اما مریم این کار را برگزیده است و هرصبح به همراه مادرش به سرکار میآید. حالا بعد از 9 سال، کارهایش مشتریان زیادی دارد. داوری از عشقش به این کار میگوید: خودم مربی فنی و حرفه ای هم هستم. گاهی اوقات سطح توقع کارآموزان در آموزشگاه ها زیاد است اما بچههای اینجا واقعاً بی غل و غش، مهربان و دوست داشتنیاند و من کار با آنها را از ته دل دوست دارم. داوری میگوید: همیشه به این بچهها میگویم که گلدوزی مثل رانندگی است چراکه هم ظریف است و هم یک بی دقتی میتواند برای خود فرد حادثه درست کند. برای همین آموزش آن به خصوص به این بچهها سخت است. داوری اضافه میکند: با این وجود کارهای بچهها در حد صادراتی است و به کشورهای دیگر صادر میشود البته اینها فقط گلدوزی میکنند و کارهای مونتاژ را خودمان انجام میدهیم. سارا راغبی، مدیر کارگاه حمایتی و تولیدی دستان پرتوان نیز با اشاره به آغاز فعالیت این کارگاه از سال 85، اضافه می کند: در حال حاضر هنرآموزان این کارگاه در زمینههایی از جمله در رشته گلدوزی، روبان دوزی، سرمه دوزی، رودوزی سنتی، بافت گلیم، گبه و تابلو فرش فعالیت دارند. او با بیان اینکه معلولیت محرومیت نیست، بیان می کند: معلولیت جسمی در دنیای امروز معلولیت نیست و نمونه بارز آن نیز هلن کلر است. وی با اشاره به اینکه در حال حاضر 36دختر کمتوان ذهنی در این کارگاه مشغول به فعالیتاند، عنوان می کند: این افراد دارای کشش ذهنی بین 50 تا 70 هستند که جزو افراد دارای معلولیت ذهنیِ آموزش پذیر محسوب میشوند. مدیر کارگاه حمایتی و تولیدی دستان پرتوان اضافه می کند: همچنین دو نفر از تولیدکنندگان ما دارای سندروم داون هستند که در گروه معلولان ذهنی با کشش ذهنی بین 20تا 36قرار میگیرند. صادرات به آمریکا و استرالیا راغبی به صادرات تولیدات این معلولان کم توان ذهنی به استرالیا و امریکا اشاره می کند و می گوید: هیچ کسی فکر نمیکرد روزی برسد که این قدر سفارش داشته باشیم. او ادامه می دهد: در دنیای امروز تصور میشود که معلولان کم توان ذهنی خلاقیت، ظرافت و دقت ندارند و نمیتوانند کار انجام دهند در حالی که امروز خودتان خلاقیت و دقت آنها را مشاهده کردید. راغبی بر اهمیت رفتار مناسب با هنرآموزان تأکید می کند و می گوید: از روز اول به استادان گفتهام حتی اگر تا هزار مرتبه ناچار شدید چیزی را توضیح دهید بازهم نباید دلخور شوید و اگر بعد از هزار مرتبه بازهم مشکلی وجود داشت خودم هزار بار دیگر آموزش میدهم. مدیر کارگاه حمایتی و تولیدی دستان پرتوان ادامه می دهد: چیزی که شما امروز در این کارگاه میبینید، حاصل تکرارهای مداوم با رفتارهای مناسب است که سبب شده است تا «مژگان» با وجود سندروم داون بتواند کار کند. راغبی با بیان اینکه در اینجا هنرآموز نگران این نیست که کاری را اشتباه انجام دهد، می گوید: بعضی از بچهها ابتدا نمیتوانستند رنگها را از هم تشخیص دهند اما امروز حتی رنگ قرمز را از آلبالویی و … تشخیص میدهند و این نتیجه فعالیت و کار مدوام است. وی با اشاره به اینکه در اینجا تمام مواد و وسایلی که در اختیار بچهها قرار میگیرد رایگان است، عنوان می کند: روی تولیدات هرکدام از هنرآموزان کد میخورد و وقتی که آن تولیدات فروش رفت، پولش به حساب خود فرد واریز میشود. دستان پرتوان 2 مدیر کارگاه حمایتی و تولیدی دستان پرتوان می گوید: اینجا بچهها بر مبنای تلاش و توانشان پول میگیرند، قرار نیست کسی به آنها ترحم کند بلکه شما به عنوان یک مشتری با آنها برخورد میکنید. او میانگین درآمد هرکدام از افراد شاغل در کارگاه را، بسته به نوع کار آنها، بین 150تا 500هزار تومان عنوان می کند و می گوید: ترجیح می دهیم خیران هم بهجای پولدادن به ما، از ما سفارش بگیرند چراکه با پول تنها نمیتوان کاری انجام داد. وی با اعلام آمادگی برای راه اندازی نمونههایی از این کارگاه در تمامی استانهای کشور می گوید: ما تابع مرزها نیستیم و در همین راستا طرح توانمندسازی زنان افغان و زنان سرپرست خانوار در کارگاه دستان پرتوان 2این مجموعه در حال فعالیت است. کمک دولت نروژ راغبی ادامه می دهد: برای راه اندازی این کارگاه دولت نروژ تقبل کرد که 150هزار دلار پول در قالب تجهیزات کمک کند و الان هنرآموزان با تجهیزات فوق مدرن در حال کارند. وی با بیان اینکه کارگاه دستان پرتوان ظرفیت پذیرش 80معلول کم توان ذهنی را دارد، از بهزیستی می خواهد تا برای پرکردن این ظرفیت به آنها کمک کند. آری اینجا می توان ایده و خلاقیت و فکرهای نو را دید و دستان و ذهن های پرتوانی که توانایی برتر شدن را دارند و نباید با نگاه ترحم آمیز این چنین دست های طلایی را که می توانند فعل خواستن را صرف کنند در کنج خانه ها حبس کرد. روزنامه اطلاعات، 5 مهر 1395 |
تاریخ ثبت در بانک | 2 آذر 1395 |