کد cb-10186  
نام ابن ام‌مکتوم  
پیشه و عنوان موذن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و از نخستین اسلام آورندگان  
سال تولد شمسی  
تاریخ درگذشت شمسی  
نوع معلولیت نابینا  
متن زندگی نامه عبداللّه (عمرو [1]) بن قیس بن زایدة بن اصم، ازبنی‌عامر بن لوی و موذن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بود.
نام مادر او عاتکه، ام مکتوم دختر عبدالله بن عنکشه است. [2] عبداللّه پسر دایی خدیجه [3] و از نخستین اسلام آورندگان به شمار می‌رود [4] که در کودکی نابینا شد. برخی این حدیث قدسی را درباره او دانسته‌اند که خداوند فرمود:هرگاه چیز ارزش‌مندی از بنده‌ام بگیرم، پاداشی جز بهشت برای او نمی‌یابم. [5] از زندگی وی در مکه بیش از این اطلاعی در دست نیست.
رپایه روایتی، ابن‌ام‌مکتوم نخستین صحابی رسول‌خدا بود که با مُصعب بن عمیر پیش از هجرت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) وارد یثرب شد تا مردم آن‌جا را با قرآن آشنا کند؛ [6] گرچه از واقدی نقل است که اندکی پس از بدر ، به مدینه هجرت کرد. [7] او و بلال در مدینه، اذان‌گوی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بودند و هریک پیش‌تر می‌رسید، اذان می‌گفت و دیگری هنگام نماز اقامه می‌گفت. [8] بر پایه روایتی، حضرت فرمود:(در ماه رمضان ) چون بلال شبان‌گاه ندا می‌دهد، بخورید و بیاشامید تا زمانی که عبدالله ندا در دهد. [9]
عبدالله از علاقه‌مندان به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بود. در غزوه اُحد ، وقتی شایعه قتل پیامبر در مدینه پیچید، وی که به جای حضرت در مدینه نماز می‌گزارد، به‌تندی فراریان را سرزنش کرد واز آنان خواست تا اورابه اُحد ببرند. درمیان راه، به هرکسی که می‌رسید از حال پیامبر می‌پرسید تا از سلامت حضرت آگاهی یافت؛ آن‌گاه به مدینه بازگشت. [10]
برخی ازمورّخان عبداللّه‌را دربسیاری ازغزوات و گویا در سیزده جنگ ، جانشین رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در‌مدینه دانسته‌اند. [11] بیش از این، یادی از او در تاریخ نیست تااین‌که گویا در نبرد قادسیه (16‌هجری) شرکت کرد و پرچم سیاهی به دست داشت. [12] برخی گفته‌اند:او در همان نبرد به شهادت رسید؛ [13] [14] امّا به نقلی پذیرفتنی‌تر، وی پس از آن به مدینه بازگشت و در آن‌جا درگذشت. [15]
آیات نازل شده در شأن ابن ام‌مکتوم[ویرایش]


← آیه 95 سوره نساء
به نظر بعضی از مفسّران، چون آیه 95 نساء [16] (لایستَوِی القعِدونَ مِن‌المومنینَ وَ... المُجهدون فِی سَبیلِ اللّهِ بأمولِهم و أنفسِهِم) نازل شد، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) کاغذ و قلمی خواست تا آن را از طریق کاتبان به همگان ابلاغ کند. ابن‌ام‌مکتوم به حضرت عرض کرد:ای رسول خدا! آیا برای من که نابینا هستم، رخصتی نیست؟ بدین‌گونه عبارت «غَیرُ أُولِی الضَّررِ» نازل شد و آیه به صورت «لایستَوِی القعِدونَ مِنَ المومِنین غَیرَ أوُلی الضَّررِ = مومنانی که بی‌هیچ رنج و آسیبی از جنگ می‌گریزند، با کسانی‌که با مال و جان خویش جهاد می‌کنند، برابر نیستند»، درآمد. [17] طبرسی آیه را درباره متخلّفان از جنگ تبوک دانسته که با نزول این قطعه از آیه، عبدالله ابن امّ مکتوم از آن استثنا شده است. [18]

← آیات 1-10سوره عبس
دیگر جایی که مفسّران از او یاد کرده‌اند، در ذیل آیات 1 تا 10 سوره عبس [19] است که گفته‌اند:مقصود از أعمی، ابن‌امّ‌مکتوم است:«عَبَس و تَوَلّی _ أَنَ جاءَهُ الأعمی _ وَ ما یدریک لَعلّهُ یزّکی _ أَو یذَّکرُ فَتَنفعَه الذِّکری _ أَمّا مَنِ استَغنی _ فَأنتَ لَه تَصَدّی _ وَ ما عَلَیک أَلاّ یزَّکی _ و أمّا مَن جاءک یسعی _ وَ هُوَ یخشی _ فَأَنتَ عَنه تَلهّی» روی را ترش کرد و سر برگردانید؛ چون آن نابینا به نزدش آمد و تو چه دانی؟ شاید که او پاکیزه شود یا پند گیرد و این پند تو سودمندش افتد؛ امّا آن‌که او توان‌گر است، تو روی خود بدو می‌کنی، و‌اگر هم پاک نگردد، چیزی برعهده تو نیست، و‌امّا آن‌که با کوشش و شتاب آمده، در حالی که می‌ترسد، تو از او (به دیگران) می‌پردازی.» طبری از سه طریق، ( ابن‌عبّاس ، عایشه و قتاده ) نقل می‌کند که روزی پیامبر در پی اندرز عتبة بن ربیعه ، ابوجهل و عبّاس بن عبدالمطّلب بود که ابن‌ام‌مکتوم نابینا، به سوی حضرت آمد و بی‌توجّه به گفتوگوی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) خواست تا آیه‌ای از قرآن را بدو بیاموزد. رسول خدا از وی روی گرداند و با رنجش از سخن او، به سران روی کرد. چون کار پیامبر تمام شد و به سوی اهل خویش باز می‌گشت، خداوند آیات پیش‌گفته را نازل کرد. از این پس، پیامبر او را گرامی می‌داشت و نیاز وی را برمی‌آورد. [20] [21] [22]
این سخن با باور شیعه ، هم‌ساز نیست؛ از این‌رو طبرسی پس از ذکر داستان پیشین، از سیدمرتضی نقل می‌کند که در ظاهر آیات هیچ دلالتی بر این‌که مخاطب آن، پیامبر باشد وجود ندارد؛ [23] بلکه قراینی وجود دارد که مقصود از آن غیر رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است؛ زیرا عبوسی حتّی در مواجهه با دشمنان سرسخت، از صفات پیامبر نیست؛ چه رسد با مومنان. موید این سخن، آیات قرآن است که فرمود:«و‌إنّک لَعلی خُلُق عظیم»، [24] «وَلَو کنتَ فَظّاً غَلیظَ القَلبِ لاَنفَضّوا مِن حَولِک». [25] از امام صادق (علیه‌السلام) نیز نقل است که آیه درباره مردی از بنی‌امیه است. علاّمه طباطبایی [26] و نیز جعفر مرتضی عاملی، [27] به تحلیل تاریخی، کلامی و اخلاقی درباره شأن نزول این آیات پرداخته‌اند که برآیند آن، نفی ارتباط آن‌ها با رسول‌خدا است.

فهرست منابع
(1)قرآن کریم.
(2) الاصابة فی تمییز الصحابه.
(3) تاریخ خلیفة، ابن‌خیاط.
(4) تاریخ الیعقوبی.
(5) جامع‌البیان عن‌تأویل آی‌القرآن.
(6) ابن‌حزم، جمهرة انساب‌العرب.
(7) الدّرالمنثور فی‌التفسیر بالمأثور.
(8) سیر اعلام النبلاء.
(9) الصحیح من سیرة‌النبی الاعظم.
(10) الطبقات الکبری.
(11) کشف‌الاسرار و عدّة‌الابرار.
(12) مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن.
(13) المغازی.
(14) المیزان فی تفسیر‌القرآن.
(15)الاستیعاب فی معرفة الاصحاب.

پی نوشت ها:

1. الطبقات، ج‌4، ص‌155.
2. الطبقات، ج‌4، ص‌155.
3.جمهرة انساب‌العرب، ص‌171.
4. الاستیعاب، ج‌3، ص‌119.
5. الطبقات، ج‌4، ص‌156.
6. الطبقات، ج‌4، ص‌156.
7. ↑ الاستیعاب، ج‌3، ص‌119.
8. ↑ یعقوبی، ج‌2، ص‌42
9. ↑ الطبقات، ج‌4، ص‌156.
10. ↑ المغازی، ج‌1، ص‌277
11. ↑ تاریخ ابن خیاط، ص‌60‌
12. الطبقات، ج‌4، ص‌160.
13. سیر اعلام النبلا، ج‌1، ص‌365.
14.الاصابه، ج‌4، ص‌495.
15. الطبقات، ج‌4، ص‌161.
16.نساء/سوره4، آیه95.
17. جامع‌البیان، مج‌4، ج‌5‌، ص‌309‌-311
18. مجمع‌البیان، ج‌3، ص‌147.
19.عبس/سوره80، آیه1-10.
20. جامع‌البیان، مج 15، ج 30، ص 64 و 65‌.
21.کشف‌الاسرار، ج‌10، ص‌381 و 382.
22. الدرالمنثور، ج‌8‌، ص‌416 و 417.
23.مجمع‌البیان، ج‌10، ص‌664‌.
24. قلم/سوره68، آیه4.
25. آل عمران/سوره3، آیه159.
26.المیزان، ج‌20، ص‌203.
27. الصحیح من سیرة النبی، ج‌3، ص‌155 به بعد.

منبع: دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله«ابن ام‌مکتوم»  
تاریخ ثبت در بانک 8 شهریور 1395